عملیّات «فرماندۀ
کلّ قوا، خمینی روح خدا»
مقدّمه
نیروهای متجاوز ارتش بعثی عراق به استعداد یک تیپ زرهی (تیپ
6 لشکر 3 زرهی) در 19 مهرماه 1359 به منظور محاصره آبادن و تصرف جزیره آبادان و در
حالی که هیچ نیروی دفاع کنندهای در مقابل او وجود نداشت، از رودخانه کارون عبور
کرده و سرپلی را در شرق کارون در حوالی آبادی مارد واقع در حدود 20 کیلومتری شمال
آبادان اشغال کردند. در طرح توسعه منطقه سرپل، نیروهایی از دشمن در شرق کارون به
سمت شمال حرکت کردند و تا آبادی محمدیه در حدود 5 کیلومتری شمال محور عبور در مارد،
پیشروی نمودند. در برابر حرکت دشمن به سمت شمال که لازمه منطقی طرح مانور آنها
بود، جبههای در مقابل آنان به نام "جبهه دارخوین" شکل گرفت که به
دلایلی حساسیت و واکنش دشمن را به خود جلب کرد. خط مقدم این جبهه در روستای محمدیه
شکل گرفته بود که با داشتن عقبه مناسب تا اهواز، میتوانست تهدید عمدهای برای
نیروهای دشمن بوده و در محدود ساختن سرپل آنها که هرگز از عمق مناسب در شرق کارون
برخوردار نشد، نیز مؤثر باشد. در هر صورت پس از مهار تیپ 6 لشکر 3 زرهی عراق به
دست رزمندگان اسلام، خطوط دفاعی متعدد زیر در شرق کارون ایجاد گردید. در حالی که
این جبههها به خصوص حدفاصل جبهه ماهشهر تا روستای سلمانیه که تحت تأثیر هور
شادگان بود، از یک خط دفاعی به هم پیوسته برخوردار نبودند:
الف)
جبهه آبادان به طول تقریب 14 کیلومتر متشکل از:
1.
محور ایستگاه 7.
2.
محور ایستگاه 12.
3.
محور فیاضیه.
ب)
جبهه دارخوین به طول تقریبی 50 کیلومتر متشکل از:
1.
خط شیر در روستای محمدیه.
2.
خط کبوتر در روستای سلمانیه.
3.
خط اسماعیلیه در روستای مسعودی.
4.
خط انرژی اتمی.
5.
خط دارخوین و روستای کُفیشه.
6.
خط روستای نثاره.
ج- محور جاده
ماهشهر به طول تقریبی 7 کیلومتر.
با تسلط عراق بر جناح شرقی کارون در محدوده روستای مارد و برقرار بودن ارتباط زميني اين جبهه با اهواز سبب شد رزمندگان داوطلب مردمی كه در این روزها
به منطقه اعزام شده بودند، از اين جناح با دشمن درگير شده و با هدف جلوگیری از
پیشروی دشمن، جبهه مهم دارخوین را تشکیل دهند. لذا نیروهای عراقی به مقاومت و
تحرکات ایذایی نیروهای خودی در جبهه دارخوین حساس بودند و همواره تلاش میکردند نه
تنها خط دفاعي در جناح شمالي خود را مستحكم كنند، بلكه بیش از هر جبهه دیگری،
حملات مختلفي را عليه جبهه دارخوين تدارك ببينند. به دليل آن كه جبهه دارخوين
مسئوليت بخش عمدهاي از مأموريت در نبردهاي شرق كارون را در منطقه وسيعي پذيرفته
بود، تلاشها، عملياتها و اقدامات متعددي در اين جبهه عليه دشمن انجام گرفت. از
مهمترين اقدامات رزمندگان در جبهه دارخوين، جلوگيري از رسيدن دشمن به حاشيه غربي
رودخانه كارون بود. حضور رزمندگان در غرب رودخانه كارون در حد فاصل محور نثاره تا
محور دارخوین و دور نگهداشتن دشمن از ساحل
كارون، سبب شد سرپل مناسبي در اين منطقه تأمين گردد. تاریخ يك ساله این جبهه، حضور
خالصانه مرداني را در خود دارد كه توانستند در عملياتهاي مهم بعدی برای آزادسازي
مناطق اشغالي، نقش مؤثر و تعیینکنندهای را ايفا کنند.
تشکیل
خط شیر
با عبور دشمن از رودخانه کارون و گرفتن سرپل در شرق این
رودخانه که منجر به قطع جادههای اهواز- آبادان و ماهشهر- آبادان گردید، با توجه
به شرایط جغرافیایی زمین و وجود هور شادگان، دو جبهه جدید در این منطقه شکل گرفت.
یک جبهه در جلو شهر آبادان به منظور مقاومت در برابر سقوط شهر به دست دشمن بعثی، و
جبهه دیگر در شمال منطقه سرپل در منطقه عمومی دارخوین به منظور جلوگیری از پیشروی
بیشتر دشمن به طرف شادگان و اهواز. از ابتدای عبور دشمن از کارون، گروههای مختلفی
از نقاط مختلف کشور برای دفاع از میهن اسلامی احساس مسئولیت نموده و با فاصله چند
روزه در منطقه دارخوین حضور پیدا کرده و به مصاف دشمن رفتهاند.
اولین افراد و گروههایی که پس از عبور نیروهای ارتش بعثی
عراق از کارون در نزدیکی پل مارد با آنها درگیر شدند، تعداد 18 نفر از بسیجیان
مسجد امیرالمؤمنین(ع) منطقه 18 تهران بودند که تعداد 15 نفرشان به شهادت رسیدند.
این گروه، همان افرادی بودند که در 19 مهرماه 1359، زمانی که گروه سپاه اصفهان به
سلمانیه میرفتند، آنها را در حال حرکت به سوی عراقیها دیدند و بعداً با تشکیل
خط شیر در مأموریتهای گشت و شناسایی، اجساد مطهرشان را یافتند و به عقب منتقل
کردند. آقای حسنلو یکی از افراد بازمانده این گروه، در این باره میگوید:
فرمانده و سازمان مشخصی نداشتیم. یک نفر بیسیم داشت و
میگفت: بروید جلو. پس از یک جنگ جانانه، همه بچهها محاصره شدند ولی تسلیم
نمیشدند. نبرد تن با تانک شدت گرفت و دوستان ما یکییکی به شهادت میرسیدند.
همزمان با حضور گروه 18 نفره از تهران، یک گروه 18 نفره
دیگر نیز بر اساس هماهنگی قبلی آقایان
سیدمحمد حجازی و مهدی مسجدیان از سپاه اصفهان با مسئولین سپاه در گلف اهواز، وارد
منطقه شدند. سپس گروه دیگری از سپاههای اصفهان، شهرضا،
اردستان و نایین، به این گروه 18 نفره ملحق شده و در این منطقه در برابر دشمن به
مبارزه ایستادند.
قبل از ورود گروه ضربت به دارخوین یعنی در اواخر مهرماه
1359، از سوی یوسف کلاهدوز که در آن زمان سمت قائممقام فرماندهی کل سپاه پاسداران
را بر عهده داشتند، به آقای سیدرحیم صفوی که در کردستان حضور داشته و به همراه علی
صیادشیرازی کمیته مشترک سپاه و ارتش را در
آن دیار تشکیل داده و حماسههایی را در کردستان رقم زده بودند، ابلاغ میگردد تا
ایشان به جبهههای خوزستان بروند. بر این اساس، ایشان راهی خوزستان شده و در اولین
روزهای آبانماه، علیرغم آمادگی برای رزم در خوزستان، نمیدانستند کدام منطقه و
جبهه را برای فعالیت انتخاب نمایند. لذا آبادان که میتوانست حساسترین جبهه برای
مقاومت به دلیل تمرکز فشار دشمن روی خرمشهر و آبادان باشد، برای حضور انتخاب
میگردد. نیروهای سپاه اصفهان با حضور ایشان در اهواز دلگرم شده و با شناختی که از
ایشان به عنوان فرمانده عملیات سپاه اصفهان داشتند، با محوریتشان انسجام و
سازماندهی دقیق و مؤثر پیدا کردند. زیرا تا این زمان منطقه دارخوین از محدودیتهای
زیادی رنج برده و نیروهای رزمنده با حداقل امکانات حتی در بحث تغذیه، به سر برده
بودند. از این پس با مراجعه ایشان به آیتالله خامنهایدامظلهالعالی
در اهواز و درخواست تجهیزات و پشتیبانی، فصل جدیدی از همکاری سپاه و ارتش در جبهه
دارخوین رقم میخورد. بدین ترتیب همکاریهایی در امور مهمات، توپخانه و تانک،
دیدهبانی و ...، بین رزمندگان دارخوین و ارتش صورت میگیرد.
یکی از نقاط عطف جبهه دارخوین و شکلگیری خط پدافندی آن،
آمدن گروه ضربت کردستان به این منطقه بود. این گروه که به فرماندهی سیدمرتضی صفوی در تابستان سال 1359 با حدود 50 نفر نیرو در
سنندج تشکیل شده بود، پس از مجروح شدن آقای سیدمرتضی صفوی، فرماندهی آن به آقای
حسین خرازی سپرده شد. علیرغم نظر مخالف مسئولین کردستان، گروه که
اکثر آنها را نیروهای داوطلب بسیجی تشکیل میداد، تصمیم به رفتن به خوزستان گرفته
و در روزهای پایانی مهرماه با خودرو و تجهیزات خود عازم اصفهان شده و در روزهای
ابتدایی آبانماه عازم جنوب و پایگاه منتظران شهادت (گلف) میگردند. با آمدن گروه
ضربت به گلف، ابتدا آقای خرازی سراغی از آقای سیدرحیم صفوی میگیرد و متوجه میشود
ایشان در دارخوین مستقر است. لذا با توجه به این که تعدادی از نیروهای اصفهانی به
فرماندهی آقای سیدرحیم صفوی در دارخوین و سلمانیه مستقر شده بودند، این گروه نیز
به سمت دارخوین حرکت میکنند. پس از رسیدن گروه به دارخوین، آقای سیدرحیم صفوی
آنان را از وضعیت منطقه مطلع کرده و فردای آن روز به طرف روستای سلمانیه میروند و
به نیروهای مستقر در آنجا میپیوندند.
این نیروها اقدام به کندن حفرههایی کوچک در نهر خشکیده آبی
که عمود بر رودخانه کارون بود، نموده و با موضع گرفتن با استتار و پوشش کامل در آن
، در وضعیتی دشوار، اولین خط دفاعی را تشکیل میدهند که به "خط شیر"
معروف میگردد. این خط پدافندی به خاطر این که فاقد هر گونه عارضه اضافی در سطح
زمین بود و سراسر منطقه را نیز بوتههای گز یا علف تا ارتفاع هفتاد تا هشتاد
سانتیمتر پوشانده بود، برای دشمن بسیار ناشناخته جلوه میکرد.
آقای علی زاهدی دلیل نامگذاری خط دارخوین به خط شیر را
اینگونه توضیح میدهند:
«در نهر آب خشکیدهای که حدود 30 تا 40 سانتیمتر عمق داشت
و مقداری خاک بالای آن بود، باید دولادولا حرکت میکردیم تا دشمن ما را نبیند.
همان جا به کمین بعثیها مینشستیم که بعداً این خط پدافندی به خط شیر معروف شد.
علت نامگذاری، این بود که بچهها واقعاً با شجاعت
در مقابل دشمن ایستادند. تعبیر بچهها این بود که هرکسی بتواند در این خط نگهبانی
بدهد، دل شیر دارد.»
در این خط تازه شکل گرفته، سنگرسازی شروع شده و دفاع
مقتدارانه در برابر هوای گرم و شرجی و هجوم پشههایی که امان و آسایش را افراد
گرفته بودند، بسیار سختتر از انفجار گلولههای خمپاره 120م.م دشمن بود که بدون
هدف شلیک میشد. سنگرهایی معروف به "حفره روباهی" با دهانه کوچکی که با
ارتفاع کمتر از یکونیم متر داخل زمین فرو رفته و با شاخههای خرما پوشیده شده و
رزمندگان باید با سینهخیز وارد آن میشدند. حضور صبورانهای که نوید روزهای بزرگی
را در آینده نزدیک میداد.
با سامان یافتن جبهه دارخوین و انتخاب آقای رحیم صفوی به
توصیه شهید کلاهدوز و معرفی شهید آیتالله محلاتی، در اول بهمن 1359 به عنوان
فرمانده عملیات جنوب کشور و استقرار ایشان در پایگاه منتظران شهادت (گلف)، آقای
صفوی شهید احمد فروغی را که یکی از پاسداران توانمند، شجاع و متدین و جانشین خود
در عملیات سپاه اصفهان در زمان تشکیل آن بود، به عنوان فرمانده جبهه دارخوین معرفی
مینماید. در 15 اسفندماه، با توجه به شدت گرفتن بحرانهای داخلی کشور و مشکلاتی
که منافقین و گروههای ضد انقلاب برای کشور ایجاد نمودند، آقای فروغی برای مقابله
با آنها به اصفهان فراخوانده شده و از این پس خط شیر به حسین خرازی سپرده میشود.
مشخصات
منطقۀ عملیّات
دارخوین شهرک و روستایی در 44 کیلومتری شمال آبادان است که
بین رودخانه کارون و جاده آبادان- اهواز قرار دارد. شهرک دارخوین پیش از جنگ متعلق
به کارکنان سازمان انرژی اتمی بود که در تأسیسات دارخوین واقع در سه کیلومتری جنوب
این روستا و در حاشیه کارون فعالیت میکردند. این منطقه مرکز ثقل فشار واحدهای
ارتش عراق برای تصرف سهراهی حساس شادگان- آبادان- ماهشهر و تصرف شهرهای اهواز و
آبادان بود. برایناساس، لشکر 3 زرهی ارتش عراق در نظر داشت ضمن تصرف کامل حاشیه
غربی کارون در حد فاصل روستای سلمانیه تا خرمشهر به کمک لشکر 5 مکانیزه (از طریق جبهه
فارسیات) تمام ساحل غربی کارون یعنی از خرمشهر تا اهواز را تصرف کند. جبهه دارخوین
ضمن تحمل فشار از طرف روستای سلمانیه، ناچار بود به طور مداوم از رسیدن دشمن به
رودخانه کارون، ممانعت کند. در مجموع جبهه دارخوین در خط طولی ناپیوسته، موظف بود
منطقهای به طول شصت کیلومتر را حفاظت کند.
پوشش این منطقه شامل نخلستان در حاشیه کارون و درختچههای
گز و علفزارهایی با ارتفاع کمتر از یک متر از نخلستان تا حوالی جاده اهواز-
آبادان بود. در ضلع غربی منطقه رودخانه کارون و در شمالشرقی دارخوین، هور شادگان
وجود دارد که این دو منطقه آبی باعث شرجی بودن منطقه به خصوص در تابستان بوده که
زندگی را در شرایط جنگی بسیار سخت و طاقتفرسا مینمود. ضمن این که وجود این
آبها، باعث فراوانی پشههای خاص و گزنده به خصوص در طول شب و سلب آسایش برای
ساکنین منطقه و خاصه رزمندگانی که بومی این منطقه نبودند، بود. زمین منطقه به جز
چند سدهای خاکی، کانالهای آبیاری و تعدادی خانههای روستایی، فاقد عوارض بوده
است. وجود دشت صاف و پست بودن آن به هنگام بارندگی، خاک دارای رطوبت و چسبنده بوده
و تردد به ویژه در فصل زمستان را در خارج جاده، دشوار و محدود مینماید. البته
وجود پوشش گیاهی ذکر شده در زمینه استتار و اختفا برای نیروهای مستقر در منطقه یک
مزیت محسوب میگردید. هوای منطقه در تابستان بسیار گرم و در زمستان معتدل میباشد.
استعداد کلّی دشمن در منطقه
استعداد دشمن را در این منطقه، یک گردان زرهی در خط و یک گردان زرهی احتیاط از
یگانهای تحت امر لشکر 3 زرهی و یک گروهان نیروی مخصوص پیاده (کماندویی)، تشکیل
میدادند.
اهداف عملیّات
1- آزادسازی
آخرین خط پدافندی دشمن در عمق 3 کیلومتری منطقه.
2- آزادسازی اهدافی
در عمق مواضع دشمن حد فاصل رودخانه کارون و جاده اهواز- آبادان.
3- تسهیل در
شکستن حصر آبادان.
طرحریزی و آمادهسازی منطقه
نیروهای رزمنده مستقر در خط شیر در منطقه دارخوین، ضمن
پدافند از منطقه و مقاومت در برابر دشمن و انجام اقدامات ایذایی، از حدود 6 ماه
قبل از انجام عملیات فرمانده کل قوا، در حال طراحی عملیات برای بیرون راندن دشمن
از سرپل اشغالی و کمک به شکستن حصر آبادان بودند. لذا از جمله اقدامات مهم آنان که
از حدود 4 ماه قبل از انجام عملیات صورت گرفت، حفر کانالی به طول 1800 متر بین خط
شیر و خاکریز اول نیروهای عراقی بود تا بتوانند در پوشش این کانال و عبور از دشت
صاف و بدون عارضه خوزستان، خود را به نیروهای عراقی نزدیک نموده و در فرصت مناسب
به دشمن ضربه وارد نمایند.
طرحريزي برای آمادهسازی عملیات آفندی محدود در منطقه
عملیاتی دارخوین توسط آقای سیدرحیم صفوی و حسن باقری، از اوایل سال 1360 و در
زماني كه بحران داخلي به اوج خود رسيده بود، با استفاده از تجارب دو عملیات آفندی
ناموفق قبلی در منطقه ماهشهر- آبادان، آغاز شد و از همان ابتدای طرحریزی، اساس
عملیات برای وصول به هدف محدود و با استفاده از پیاده نظام و حتیالمقدور عملیات
شبانه، قرار داده شد. اما باز بودن زمین عملیات و فاصله دو كيلومتري خطوط دفاعي
خودي و دشمن و نبودن عوارض طبيعي و مصنوعي در مسير، غافلگيري دشمن را غيرممكن
ميكرد و براي تصرف خط اول نيروهاي متجاوز، تلفات بسياري را به رزمندگان خودي
تحميل مينمود. پس از بررسي راههاي متعدد براي رفع اين معضل، آقای رحیم صفوی فرمانده
عملیات، تصمیم گرفت طرح مبتكرانه احداث كانال زيرزميني را از جنوب آبادی محمدیه تا
نزدیکی مواضع دشمن، به اجرا درآورد. این معبر وصولی مخفی و غافلگیرکننده، به
نيروهاي عبوركننده فرصت ميداد كه سريعتر در خط اول دشمن رخنه كنند تا دو گروهان
بعدي از جناحين دشمن را غافلگير كرده و خط اول را پاكسازي نمایند. نظر به این که
منطقه عملیات از غرب و جنوب در میدان دید و تیر مستقیم نیروهای دشمن بود، حفر
کانال با استفاده از وسایل سنگین مهندسی مشکل و حتی غیر ممکن بود. لذا نیروهای
رزمنده مستقر در خط، این کانال 1800 متری را طی حدود 4 ماه شبانه و بدون سروصدا و
جلب توجه دشمن، با استفاده از بیل و کلنگ و تجهیزات انفرادی، به شکل T که طول آن از خط خودی تا دشمن 1300 متر و طول بخش موازی با خط
دشمن آن (پیشانی کانال) حدود 500 متر بود، حفر کردند. به طوری که انتهای آن وارد
میدان مین در جلو خاکریز و خط آتش دشمن میشد.
براي آمادهسازي زمينه اجراي عمليات تلاشهاي بسياري شد. از
جمله با گذشت حدود هشت ماه از استقرار نيروها در جبهه دارخوين، یک واحد رزمی به
استعداد حدود یک تیپ با برخورداری از تعدادی واحد تخصصی و پشتیبانی، شكل گرفته بود
كه ضمن اقدام به آموزشهاي لازم، به كادرسازي توجه بسياري شد. هچنين افزون بر
طراحي مانور و سازماندهي نيروها براي عمليات، تهيه مهمات مورد نياز از دغدغههاي
اصلي مسئولان منطقه بود.
طرح كلي مانور عمليات در تاریخ هشتم خردادماه 1360 ستاد
عمليات جنوب آماده شد و پس از بررسی و تصویب در تاریخ دهم خرداد برای اجرا ابلاغ
گردید. بر اساس این طرح بایستی نيروها در قالب سه گردان از سه معبر به دشمن تك میکردند. عمليات متكي به آتش تهيه نبود و از اصل غافلگيري استفاده ميشد. البته با
شروع عمليات، خطوط دوم و سوم و اهدافي كه از قبل شناسايي شده بود، مورد حمله
توپخانه [ارتش] قرار ميگرفت. هدف عمليات آزادسازی اهدافی در عمق 3 کیلومتری و
استقرار در سومین خط دفاعي دشمن بود. منطقه مانور حد فاصل رودخانه كارون تا جاده
آسفالت آبادان- اهواز بود و در جناح شرقي جاده، گسترش در حد مورد نياز براي مقابله
با اين جناح دشمن پيشبيني شده بود. با توجه به این که ساعاتي قبل از شروع عملیات،
با فرمان امام خميني، آقای بنيصدر از فرماندهي نيروهاي مسلح بركنار شده بود، تا به
میمنت این رخداد مهم و تأثیر آن در جبهههای نبرد، نام عمليات از "ولایت
فقیه" به "فرمانده كل قوا، خميني روح خدا" تغییر یافت.
هدف اصلی عملیات فرمانده کل قوا که توسط برادران سیدرحیم
صفوی و شهید حسن باقری طراحی گردید، آزادسازی و نگهداری بخشی از اراضی اشغالی
ایران بود و تلاش بر این بود که تا حد امکان از دشمن اسیر و تجهیزات سالم گرفته
شود. در این طرح که فرماندهی کلی آن با سیدرحیم صفوی بود، سه محور برای هجوم به
دشمن به فرماندهی شهیدان منصور موحدی، محمود پهلواننژاد و رضا رضایی و پشتیبانی
توپخانه ارتش، در نظر گرفته شده بود. اين عمليات تجارب بسيار ارزندهاي را در
زمينه طرحريزي و اجراي عمليات، ارزيابي توان و عملكرد نيروهاي خودي و دشمن و
آشكارسازي آسيبپذيريها داشت.
تک محدود فرمانده کل قوا در منطقه دارخوین، اولین عملیاتی
بود که در آن هماهنگی اصولی و کامل از ابتدای طرحریزی تا پایان اجرای آن بین نیروهای
عملکننده سپاه پاسداران و لشکر 77 پیاده پشتیبانیکننده، به وجود آمده بود.
سازمان
رزم عملیّات
سازمان رزم عملیات در قالب سه محور تهاجمی از نیروهای سپاه
با پشتیبانی آتش توپخانه لشکر 77 پیاده ارتش انجام گرفت:
الف-
گردان تککننده و هجومی سپاه پاسداران به استعداد سه گروهان:
·
محور 1: یک گروهان 130 نفره با حرکت از کناره رودخانه کارون
به فرماندهی شهید رضا رضایی.
·
محور 2: یک گروهان به استعداد 66 نفر از محور وسط منطقه به
فرماندهی شهید محمود پهلواننژاد.
·
محور 3: یک گروهان به استعداد 150 نفر از کناره جاده اهواز-
آبادان به فرماندهی شهید منصور موحدی.
ب-
واحدهای پشتیبانیکننده:
·
یک گروهان تانک ام 47 به استعداد 12 دستگاه از گردان 214
تانک لشکر 77 پیاده نزاجا.
·
یک گردان مختلط توپخانه ارتش، شامل:
(1)
آتشبار دوم گردان 315 توپخانه 105م.م از لشکر 77 پیاده.
(2) آتشبار یکم گردان 370 توپخانه
155م.م کششی از لشکر 77 پیاده.
(3) آتشبار یکم گردان 333 توپخانه
130م.م از گروه 22 توپخانه.
·
نیرویی به استعداد یک دسته از گروهان یکم گردان 107 امداد
ژاندارمری.
·
تیم آتش و پشتیبانی بالگردی هوانیروز ارتش.
·
نیروهایی از جهادسازندگی.
شرح
عملیّات
عملیات فرماندهی کل قوا در ساعت 03:30 بامداد پنجشنبه مورخ
21 خردادماه 1360، به منظور پیشروی به سمت پلهای قُصبه و مارد در روی رودخانه
کارون در شمال آبادان و در جهت تلاش برای فراهمسازی زمینه شکست حصر آبادان، آغاز
گردید.

در همان ساعات اولیه، نیروهای رزمنده مواضع مستحکم گردان 3
مکانیزه تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 زرهی ارتش بعثی عراق در منطقه را به تصرف خود
درآوردند. در این عملیات سه ردیف خطوط دفاعی دشمن که متکی به خاکریز بود، سقوط
نمود و قرارگاه گردان 3 مکانیزه به تصرف نیروهای خودی درآمد. در نتیجه تعداد 266
نفر از جمله فرمانده گردان 3 مکانیزه دشمن اسیر، 30 نفر پناهنده، حدود 200 نفر کشته
و زخمی و تعدادی نیز پا به فرار گذاشتند. با درهم شکستن خطوط دفاعی و تصرف مواضع
دشمن، پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی ایران بر بالاترین نقطه قرارگاه گردان که به
صورت تپهای ساخته شده بود، نصب و به اهتزاز درآمد. برای پدافند از منطقه تصرف
شده، توسط نیروهای جهادسازندگی شبانه خاکریزی به طول 3 کیلومتر زده شد. از این رو
با وجود واکنش شدید عراقیها، منطقه آزاد شده تثبیت گردید. همچنین این نیروها در
زمینه امدادرسانی به رزمندگان اسلام، فعالیت چشمگیری را به منصه ظهور رساندند.
در ساعت 08:00 صبح روز 21 خردادماه، اولین پاتک دشمن جهت
تصرف مواضع از دست رفته، آغاز گردید که با شکست مواجه شد. با تصمیم دشمن برای وارد
نمودن نیروهای جدید و تازه نفس به منطقه، یک گردان نیروی مخصوص از منطقه خرمشهر
و تیپ احتیاط منطقه به سرعت در جلو نیروهای اسلام صفآرایی نموده و هر دو یگان
در پاتکهای بعدی شرکت داده شده و متحمل تلفات سنگینی شدند. در مجموع دشمن تا روز
23 خردادماه یعنی طی هفت روز، چندین نوبت دست به اجرای پاتک زد. البته دشمن در
آخرین پاتک خود که قصد داشت آن را در ساعت 04:00 صبح روز هشتم عملیات به اجرا
درآورد، با رشادت رزمندگان و پشتیبانی آتش توپخانه و سایر سلاحهای سبک و سنگین، تلاش
مذبوحانه او در برابر ایثار و رشادت نیروهای مدافع خودی خنثی و تن به شکست ننگین
داد. بالاخره بعد از یک هفته درگیری شدید، دشمن در پشت خاکریز احداثی جدید حالت
پدافندی گرفته و مستقر گردید.

در این عملیات، مناطق آزادشده تا عمق 3 کیلومتری مواضع تحت
اشغال، علیرغم پاتکهای متعدد چند روزه و آتش سنگین دشمن، با رشادت و مقاومت
جانانه نیروهای رزمنده، حفظ گردید.
در این عملیات خلبانان تیزپرواز هوانیروز نزاجا، با چند فروند
بالگرد (209 کبری و 214)، توانستند با 83 ساعت پرواز تعداد 127 نفر مجروح را از
منطقه تخلیه و مقدار 4 تن بار و مهمات را حمل نمایند.
نتایج و
دستاوردهای عملیّات
1.
آزادسازی حدود 7 کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی.
2.
انهدام بیش از 15 دستگاه تانک و نفربر و 15 دستگاه انواع خودرو دشمن.
3.
ایجاد زمینه و تسهیل در اجرای عملیات آینده (شکستن حصر آبادان در عملیات
ثامنالائمه(ع)).
4.
کسب تجارب عملیاتی زیاد.
5. افزایش
اعتماد به نفس و قدرت اراده در رزمندگان اسلام.
6.
وارد نمودن تلفات و خسارات زیر به دشمن:
الف.
انهدام تجهیزات و نیروها.
ب.
به اسارت درآمدن 266 نفر و پناهندگی 30 نفر.
پ.
انهدام یک فروند بالگرد.
ت.
به غنیمت گرفتن تعداد 10 دستگاه تانک و نفربر و تعداد زیادی سلاح و مهمات.
7.
عقبنشینی دشمن از بخشی از جاده آبادان- ماهشهر و منطقه ذوالفقاری.
دیدگاهی ثبت نشده، شما اولین نظر را بنویسید!