پنجشنبه 12 تیر 1404

 

عملیات والفجر 10

عمليات والفجر 10

مقدمه

با پايان يافتن عمليات بزرگ و مهم كربلاي 5 كه با موفقيت و پيروزي در سخت‏ترين و پيچيده ‏ترين منطقه از لحاظ اهميت و استحكامات و موانع، انجام شد و برتري بر جبهۀ كفر را به همراه داشت، دنياي استكبار بر آن شد که علاوه بر تجهيز بيشتر و كمك مستشاري به عراق، راه ادامۀ كار را در منطقۀ جنوب به روي رزمندگان اسلام ببندد و فشار خود را بر ايران براي پايان دادن به جنگ بدون طرف پيروز، به ويژه جلوگيري از كسب پيروزي از سوي ايران كه دست برتر را در رسيدن به نزديكي به بصره پيدا کرده بود، بيش از پيش افزايش دهد. حتي امريكا و هم‏پيمانان او با حضور جدي در خليج‏فارس، وارد درگيري مستقيم با ايران شدند. سپاه پاسداران براي مقابله با دشمنان، علاوه بر مديريت نمودن جنگ با دشمنان فرامنطقه‏اي در دريا و فعال نگه‏داشتن درگيري با ارتش عراق در مناطق عملياتي غرب و شمال‏غرب به منظور كسب فرصت و زمان براي اجراي عمليات بزرگ در نيمۀ دوم سال 1366، تيمي را  هم در تلاش براي يافتن راهكار مناسب براي اجراي عمليات در منطقۀ جنوب، فعال کرد. [1]

البته پس از اجراي عمليات‏هاي بزرگ و موفقي كه منجر به بيرون راندن نيروهاي متجاوز از بخش عظيم و عمدۀ مناطق اشغالي شد و پس از آن، از تيرماه سال 1361 راهبرد تعقيب و تنبيه متجاوز در دستور كار فرماندهان و مسئولان نظامي كشور قرار گرفت. شرايطي از جمله هوشيار شدن دشمن و تغيير راهبرد دفاعي او با پشتيباني وسيع دنياي استكبار، باعث شد ايران با توجه به محدوديت‏هاي موجود و شرايط اعزام عمده نيرو به جبههها در فصل زمستان، راهبرد اجراي يك عمليات گسترده در سال (عمدتاً در منطقۀ جنوب و در فصل زمستان) و چند عمليات در ساير مناطق شمالي و مياني را براي فعال نگه داشتن جبههها و امان ندادن به دشمن، به ويژه پس از اجراي دو عمليات ناموفق والفجر مقدماتي و والفجر يك، در دستور كار قرار دهد و به اجرا بگذارد. بنابراین، در راستاي اجراي راهبرد مذكور، رفت و برگشت از جنوب به غرب و شمال‏غرب و به عکس و اجراي عمليات در اين مناطق به صورت يك روال جاري تا پايان جنگ، وجود داشته و انجام مي‏گرفته است. براين اساس و مبنا، عمليات‏هاي محدود، گسترده و نيمه‏گستردۀ والفجر 2، والفجر 3، والفجر 4، تحريرالقدس، والفجر 5، والفجر 6، كربلاي 1، كربلاي 2 و كربلاي 3، نصر 4، نصر 5، نصر 7، بيت‏المقدس 2، بيت‏المقدس 3، و سري عمليات‏هاي قدس و فتح در طول سال‏هاي 1362 تا پايان 1366 و در فصل زمستان اين سال‏ها عمليات‏هاي شاخص و بزرگ خيبر (1362)، بدر (1363)، والفجر 8 (1364)، كربلاي 5 (1365) و والفجر 10 (1366)، به وقوع پيوست. ضمن اينكه حتي پس از عمليات رمضان در سال 1361، دو عمليات مسلم ‏بن‏ عقيل(ع) و محرم نيز در مناطق مياني و جنوبي انجام شده بود. نتيجه اينكه اجراي عمليات در منطقۀ شمال‏غرب با در نظر گرفتن تمامي شرايط، از جمله سختي و دشواري عمليات در جنوب به دليل ضربۀ بسيار سنگيني كه دشمن در عمليات كربلاي 5  خورده بود و علاوه بر تقويت استحكامات و موانع، زبده‏ترين يگان‏هاي رزم و بالاترين حجم نيرويي خود را در اين منطقه متمركز کرده بود، برنامه‏ريزي و انجام گرفت؛ عملياتي كه از يك پشتوانۀ فكري و طراحي خوب براي رسيدن به اهداف مورد نظر بهرهمند بود.

به طور كلي، در دوران جنگ، در فضاي جغرافيايي عراق، سه هدف اصلي و مهم وجود داشت كه ارزش برنامه‏ريزي به منظور طرح‏ريزي و انجام عمليات‏هاي تأثيرگذار و سرنوشت‏ساز به منظور خاتمه دادن به جنگ تحميلي را داشت. اين سه هدف مهم، عبارت از شهرهاي بصره در جنوب، بغداد در مركز و كركوك در شمال كشور عراق بودند. فاصلۀ مرز ايران تا شهر كركوك خيلي زياد بود و حتي در برخي مناطق دورتر از فاصلۀ قواي ايران تا شهر بغداد بود. اما در كركوك امكان خوبي براي اجراي عمليات وجود داشت و آن هم حضور مردم و انبوه جمعيت بود. ساكنان اطراف شهر كركوك را مردم كُرد معترض به رژيم بعثي عراق تشكيل ميدادند. بنابراين، قواي ايران ميتوانستند با استفاده از اختلافها و اعتراضهايي كه نسبت به حزب بعث و دولت عراق وجود داشت، امكان جديدي را در جنگ عليه دولت صدام به وجود آورند. بنابراين، با سازمان‏دهي اكراد معترض به رژيم بعثي عراق، فرصتي براي ايران ايجاد شد تا در آن منطقه با طرح‏ريزي عملياتي، بتواند خط دفاعي عراق را در هم شكسته و جبهۀ جديدي عليه دشمن باز نمايد. [2]

افزايش توان نظامي عراق به صورت روزافزون و متقابلاً كاهش توان اقتصادي و نظامي ايران، شكاف عميقي ميان توانايي نظامي ايران و اهداف سياسي كشور به وجود آورده بود و امكان تغيير موازنۀ جنگ با تهاجمات عراق وجود داشت. در واقع استقرار نيروهاي ايران در طول مرز و تهاجمات پي‏درپي، موازنه را هم‏چنان به نفع ايران حفظ كرده بود، اما همين وضعيت منجر به كاهش تدريجي توان نظامي و افزايش آسيب‏پذيري خودي (به خصوص يگان‏هاي سپاه) بود. يكي از دلايل اين امر، نياز به پدافند از سرزمين‏هاي تصرف شده در عمليات‏هاي خيبر و والفجر 8 بود كه عمليات كربلاي 5، بر زمينگير شدن واحدها و لشكرهاي سپاه پاسداران در خطوط دفاعي افزود و در نتيجه با تقسيم شدن توان لشكرهاي سپاه، توان براي آفند مؤثر كم‏تر شد. با وجود ‏ اين شرايط، لازمۀ فائق آمدن بر اين وضعيت، تداوم تهاجمات ايران و كسب موفقيت با انجام يك عمليات بزرگ و گسترده بود كه از اين پس حداقل براي يك مقطع زماني فقط در منطقۀ غرب و شمال‏غرب كشور قابل پيگيري و اجرا بود. در واقع، هر گونه درنگ در انتقال از جنوب به غرب و شمال‏غرب، هيچ‏گونه گشايشي را در جنگ حاصل نمي‏كرد، زيرا به دليل سختي و قفل شدن منطقه با توجه به استحكامات و موانع غير قابل تصور ايجاد شده توسط دشمن، امكان اجراي عمليات گسترده و پيروز در جنوب وجود نداشت. ضمن اينكه احتمال تهاجم دشمن نيز هم‏چنان پابرجا بود. با اين تفاوت كه حصول پيروزي در منطقۀ غرب كشور، با پیشروی به سمت سليمانيه و كركوك، مي‏توانست تجزيۀ قواي دشمن را در پی داشته باشد. در اين چارچوب، سپاه پاسداران سلسله عمليات‏هايي را در مناطق عملياتي شمال‏غرب به اجرا گذاشت. [3]

از طرفي، هم‏زمان با بحث و بررسي‏هاي فراوان براي اجراي عمليات گسترده و شاخص سال، اين نتيجه حاصل شد كه تا زماني كه بررسي‏ها و فعاليتهاي شناسايي در منطقۀ جنوب به نتيجه نرسيده، ادامۀ عمليات در منطقۀ عملياتي بيت‏المقدس 2 در اولويت قرار گرفته و سپس عمليات در منطقۀ جنوب پيگيري شده و در مرحلۀ بعد، عمليات در منطقۀ حلبچه طرح‏ريزي و اجرا گردد. در نظر گرفتن سه منطقه براي عمليات و اولويت‏بندي آن، بيش‏تر حاصل تجارب نبرد در سال‏هاي گذشته بود. بدين معنا كه اگر عمليات در يك منطقه با مشكلات اساسي مواجه شد، تداوم تهاجم به دشمن با تعويض منطقه، ادامه يابد. نظر به اعلام تيم مذكور مبني بر سختي و دشواري زياد براي اجراي عمليات گستردۀ موفق در منطقۀ جنوب، و از طرفي، به دليل كارآمد نبودن راهكارهاي عملياتي در جبهههاي جنوب و پايين بودن احتمال موفقيت در آن، سبب شد فرماندۀ سپاه پاسداران ضمن مشورت با فرماندهان، تصميم به اجراي عمليات در منطقۀ ماووت عراق بگيرند.[4]

با انتقال بخشي از يگان‏ها از جنوب به منطقۀ ماووت در شمال‏غرب، عمليات بيت‏المقدس 2 در تاريخ 25 دي‏ماه 1366، در شرايط سخت وضعيت جوي كه با بارش سنگين و مداوم برف همراه بود، انجام شد. در حالي كه مرحلۀ اول عمليات تا پايان روز اول با 90 درصد موفقيت و تأمين اهداف روبه‏رو بود، هوشيار شدن و عكس‏العمل دشمن بعد از دو سه روز و، به خصوص تأثير شرايط سخت و طاقت‏فرساي جوي، همچنين آشكار شدن مشكلات پس از پنج شبانه‏روز درگيري كه تصرف نشدن تمامي اهداف حاصل آن بود، باعث معطوف شدن تدريجي توجه فرماندۀ كل سپاه به انجام عمليات در منطقه عمومي حلبچه و سد دربنديخان شد، زيرا ريزش مداوم نزولات آسماني و ايجاد گل و لاي زياد باعث خرابي جادههاي محدود منطقه و تخريب پل گرده‏رش بر اثر طغيان رودخانه شد و در نتيجه عقبۀ عمليات براي رساندن تداركات به رزمندگان اسلام، مسدود و شرايط براي ادامۀ عمليات در اين منطقه با دشواري و سختي فراوان مواجه شده بود. [5]

بدين ترتيب، با محدود شدن عمليات بيت‏المقدس 2 و معضلات و شرايط سختي كه براي اجراي عمليات در منطقۀ جنوب وجود داشت، با جلب نظر آقاي هاشمي‏رفسنجاني، فرماندۀ قرارگاه مركزي خاتم‏الانبيا (ص) و موافقت ايشان، منطقۀ عمومي حلبچه و سد دربنديخان به عنوان منطقۀ اصلي براي آخرين عمليات بزرگ در سال 1366 با هدف آزادسازي شهرهاي حلبچه، خورمال، سيروان (دوجيله)، طُويله و بياره و فراهم‏سازي مقدمات تصرف سد دربنديخان، مسدود كردن عقبۀ اصلي استان سليمانيه، تصرف ارتفاعات مهم منطقه از جمله ارتفاعات مهم شاخ شميران و شاخ سورمر و همچنين انهدام تجهيزات و قواي دشمن، انتخاب و كار طراحي و آماده‏سازي منطقه آغاز گرديد. [6]

وضعيت عمومي منطقۀ عمليات

منطقۀ عملياتي والفجر 10 در حد فاصل ارتفاعات سورن، تته و شمشي در شرق؛ ارتفاعات چنار، باني‏بنوك و رودخانۀ ريشن در شمال؛ رودخانههاي سيروان و زيمكان و ارتفاعات بالامبو و شيندروي در جنوب و درياچۀ دربنديخان و ارتفاعات تمورژنان در غرب در منطقه‏اي به وسعت تقريبي 1200 كيلومتر مربع، انجام گرفت. [7]

از ارزش‏هاي اين منطقه، وجود شهرهاي حلبچه، خورمال، سيروان (دوجيله) و بخش‏هاي طُويله، بياره و روستاهاي اطراف آن به همراه حدود 80 هزار سكنه را مي‏توان برشمرد. از ديگر نقاط مهم اين منطقه، وجود سد دربنديخان  بود كه تصرف آن تهديدي براي بعقوبه و استان دياله و انهدام تأسيسات توليد برق آن (كه حدود 8 تا 10 درصد توليد برق عراق را كاهش مي‏دهد)، بود. ضمن اينكه ادامۀ عمليات در جنوب اين منطقه، بين دو سپاه يكم و دوم ارتش عراق شکاف ايجاد میکرد و دسترسي يا متصل شدن به اكراد] مبارز رژيم و ادامۀ عمليات‏هاي نفوذي را فراهم میکرد.

بالاي ارتفاعات منطقه در زمستان داراي آب و هواي سرد و خشك و از اواخر پاييز تا اوايل بهار، پوشيده از برف (بين 20 سانتي‏متر تا 5/1 متر) بوده و در اكثر روزهاي زمستان، وجود كولاك در بالاي ارتفاعات مشهود است،  ولي در منطقۀ دشت، آب و هوا معتدل و در زمستان معتدل و سرد و بارندگي‏ها به صورت باران مي‏باشد. ارتفاعات منطقه داراي دو قسمت صخره‏اي، كه عموماً قلهها را تشكيل میدهد و براي تردد ايجاد اشكال مي‏كند، و دامنه كه جنس آن خاك رس همراه با قلوه‏سنگ و با شيب تقريبي 40 درجه مي‏است. [8]

استعداد كلي دشمن در منطقه

منطقۀ عملياتي والفجر 10، بخشي از منطقۀ مسئوليتي سپاه يكم ارتش عراق بوده كه اين سپاه از منطقۀ مسئوليتي خود با 3 لشكر 43 جديدالتأسيس، 36 و 27، پدافند میکرده است. لشكر 43 پياده با يك تيپ كماندويي و دو تيپ از نيروهاي دفاع‏الوطني در خط حد عمليات والفجر 10، پدافند از اين منطقه را بر عهده داشته‏است. در ضمن تا قبل از اجراي عمليات نيروهاي خودي، پشتيباني آتش اين منطقه با تعداد 10 گردان توپخانۀ تحت امر سه لشكر سپاه يكم (لشكر 43 تعداد سه گردان، لشكر 27 تعداد چهار گردان و لشكر 36 نيز تعداد سه گردان)، پوشش داده مي‏شده  است.

با شروع مرحلۀ اول عمليات، دشمن با توجه به اهميت ارتفاعات بالامبو و تهديد شاخ‏شميران و سد دربنديخان، اين مناطق را به استعداد سه تيپ جديد تقويت کرد. بنابراین، به جز اين سه يگان، تقويت عمده‏اي در مراحل اوليۀ عمليات انجام نشد. در جريان درگيري نيروهاي خودي با نيروهاي دشمن، اين سه تيپ به همراه ساير يگان‏هاي اوليۀ سپاه يكم مستقر در منطقه، متحمل تلفات و ضايعات شديد شد و اكثراً بين 80 تا 90 درصد هم منهدم شد و بخشي از نيروي آن‏ها به اسارت درآمدند. با رسيدن نيروهاي خودي به كنار رودخانۀ زلم و ارتفاع سه‏تپان، دشمن به سرعت يگان‏هاي ديگر را از مناطق جنوب و ساير مناطق عملياتي به این منطقه منتقل کرد، به طوري كه از شروع تا پايان عمليات، در مجموع بيش از 30 تيپ پياده، زرهي و مكانيزه و نيروي مخصوص، با رزمندگان اسلام وارد درگيري شدند. اين تيپ‏ها نيز كه همراه 20 گردان توپخانه از مناطق جنوبي و ساير مناطق غرب به منطقۀ عملياتي والفجر 10 منتقل شده بودند، در طول درگيري و اجراي عمليات نيروهاي خودي، با دادن تلفات زياد و اسارت تعداد زيادي از نيروهاي خود از جمله فرماندۀ تيپ و گردان و تحمل خساراتي از 60 تا 80 درصد، از صحنۀ عمليات خارج شدند.

سپاه يكم دشمن مسئول اجراي پاتك در اين منطقه برای بازپس‏گيري مناطق از دست داده شده و سپاه ششم هم با انتقال از محور جنوبي العماره، مسئول اجراي عمليات بازپس‏گيري در منطقه و محور ماووت شدند. بنابراین، دشمن در بامداد سوم فروردين، با فشار به منطقۀ قرارگاه قدس، موفق به تصرف تپۀ ريشن گرديد، ليكن موفق به ادامۀ عمليات نشد. بنابراین، پس از يك شب، نيروهاي قرارگاه قدس مجدد موفق شدند منطقه را از دشمن پس بگيرند. [9]

اهداف عمليات

1- آزادسازي شهرهاي حلبچه، سيدصادق، دوجيله، بياره، خُرمال و دهها روستاي منطقه؛

2- فراهم نمودن مقدمات تصرف سد دربنديخان و مركز استان سليمانيه؛

3- مسدود كردن عقبه اصلي دشمن در استان سليمانيه؛

4- الحاق با مناطق در اختيار كردهاي معارض عراقي؛

5- تصرف ارتفاعات مهم منطقه؛

6- انهدام تجهيزات و قواي دشمن. [10]

طرح‏ريزي عمليات

موقعيت و وضعيت زمين منطقه، نقش اصلي و تعيين‏كننده در نحوۀ طراحي مانور عمليات داشت. به دليل وجود ارتفاعات سركوب سورن در شرق منطقۀ عملياتي و درياچۀ دربنديخان در غرب آن، در حد فاصل انتهاي شمال‏شرقي درياچه تا ارتفاعات سورن، محدوده‏اي به عرض 10 كيلومتر به وجود آمده است كه از نظر نظامي به آن تنگه گفته مي‏شود. در مباحث طرح مانور، تضمين موفقيت عمليات را در گرو انسداد تنگه با الحاق از دو محور مي‏دانستند؛ بدين ترتيب كه در محور شمال از مله‏خور به طرف خرمال و از محور جنوبي از غرب بالامبو در امتداد تمورژنان با تصرف سرپلي در كمر درياچه و سرانجام الحاق در تنگه و محاصرۀ دشمن. بنابراین، در طرح­ريزي مانور عمليات، به­دليل وضعيت زمين و جغرافياي منطقه، مانور احاطه­اي دو طرفه اتخاذ شد و بر همين اساس شكل مانور به صورت دو بازوي قوي و به شكل احاطه­اي بدين گونه ترسيم شد:

1. محور ملخور به طرف خرمال به منظور بستن تنگه خرمال؛

2. محور غرب بالامبو و امتداد تمورژنان و تصرف سرپل احتمالي در كمر درياچه دربنديخان.

براي اجراي اين طرح مانور، سه قرارگاه براي عمليات در سه محور با عرض 80 كيلومتري منطقه، در نظر گرفته شد:

1- قرارگاه قدس در محور شمالي با مأموريت بستن تنگه و تصرف پل گردكو (عقبۀ اصلي دشمن به كل منطقه)؛

2- قرارگاه فتح در محور جنوبي، باهدف تصرف بالامبو و تمورژنان، تصرف و تأمين سرپلي در كمر درياچه براي مقابله با اقدامات احتمالي دشمن و آمادگي لازم براي احداث پل؛

3- قرارگاه ثامن‏الائمه (ع) در محور مياني برای پیشروی در محور گوزيل- دشت‏سازان به طرف حلبچه و سپس تصرف و آزادسازي جادۀ بياره- طُوَيلِه- نوسود؛

4- قرارگاه رمضان هم مأموريت شناسايي و انجام تحركاتي در عمق و عقبۀ دشمن، كنترل و اداره امور شهرهاي حلبچه، سيدصادق، دوجيله، خرمال و انهدام توپخانۀ دشمن را با مشاركت تيپ 75 ظفر و اكراد معارض انجام مي‏داد.

5- استفاده مطلوب از عناصر اطلاعاتي سپاههاي شهرستاني منطقه.

در مرحله اول عمليات، با اجراي يك مانور احاطه‏اي از سوي دو قرارگاه قدس و فتح، ارتفاعات شرق سورن و توسط و ثامن‏الائمه (ع)، قسمت‏هايي از ارتفاعات شيندروي، بالامبو و تمورژنان تصرف شد. در مرحله دوم، تنگۀ بين درياچۀ دربنديخان و ارتفاعات سورن بسته شد و با قطع جادۀ شهر سيدصادق- دوجيله و محاصره دشت حلبچه، شهر حلبچه و پادگان بكراوه آزاد و تصرف گرديد. با الحاق سه قرارگاه در مرحله بعدي، تمام اهداف عمليات محقق گرديد. [11]

آماده ‏سازي منطقه

عقبه‏سازي و احداث جادههاي مناسب روي بلندي‏هاي صعب‏العبور و اتصال آن به منطقۀ عملياتي، از اهم مسائل عمليات بود كه بسيار به آن توجه شد، زيرا در صورت آماده نشدن جاده، زمان عمليات به تعويق مي‏افتاد. البته چون اين منطقه براي اجراي عمليات، از قبل مد نظر طراحان سپاه قرار داشت، اقداماتي از قبيل احداث تونل در ارتفاعات سورن و جادههاي مورد نياز، به مرور صورت گرفته بود. در اين رابطه، قرارگاه بدر كه از حدود شهريورماه 1366 كار آماده‏سازي محور مريوان را بر دوش داشت، مسئوليت ادامۀ احداث جادۀ ملخور به هاني‏قل را بر عهده گرفت. همچنين قرارگاه ثامن‏الائمه (ع) نيز در محور ديگر منطقه (سمت گوزيل) به طور مستمر و پيگير، مشغول آماده‏سازي منطقه در جهت سد دربنديخان شد. با وجود سرما و صعب‏العبور بودن ارتفاعات، جهادگران تلاشی زياد و جدي و قابل توجه به عمل آوردند و سختي بسياري را تحمل كردند. به طوري كه در مواقع و شرايط باراني هوا، به طور متوسط هر دو ساعت يك بار رانندگان ماشين‏آلات راهسازي ناچار به تعويض لباس خود مي‏شدند. با اين حال، جادههاي مورد نياز در منطقه كه بيشتر به دو عقبۀ اصلي مريوان- سنندج و كرمانشاه وصل مي‏شد، عبارت بودند از:

1- احداث جادۀ ملخور، براي اتصال درۀ دزلي به دشت خرمال.

2- احداث جادۀ گوزيل و نصب پل روي رودخانۀ سيروان، براي اتصال عقبه به دشت حلبچه (دشتسازان).

3- احداث جاده از غرب بالامبو به غرب حلبچه.

4- ترميم و تعريض جادههاي موجود و برف‏روبي بسياري از جادهها در محور سورن.

اقدامات لازم براي آماده‏سازي اجراي عمليات، با پيگيري مؤثر فرماندۀ كل سپاه، در عرض دو ماه صورت گرفت كه با توجه به شرايط جوي و ارتفاعات منطقه، مدت نسبتاً مناسبي بود.

توپخانۀ سپاه به تدريج پاي كار آمد و هوانيروز ارتش كه عهده‏دار پشتيباني عمليات بود، شش روز پیش از عمليات توجيه و بموقع پاي كار حاضر شد، به طوري كه توانست در همان روز اول عمليات، تعدادي از شهدا و مجروحان را به عقب انتقال دهد كه اين نشانۀ آمادگي مناسب هوانيروز در اين عمليات بود.

سازمان رزم عمليات

1- قرارگاه مركزي خاتمالانبیا (ص):

قرارگاه مركزي خاتمالانبیا به فرماندهي آقاي هاشمي‏رفسنجاني، مسئوليت ادارۀ جنگ را با تحت امر داشتن دو قرارگاه خاتم 1 (سپاه پاسداران) و خاتم 2 (ارتش جمهوري اسلامي)، بر عهده داشت. قرارگاه خاتم 2 (ارتش)، اجراي مأموريت پدافندي در مناطق عملياتي محوله را بر عهده داشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي هم با سازمان قرارگاه خاتم 1، با حفظ مأموريت پدافندي در مناطق غرب و جنوب، مأموريت آفندي والفجر 10 در منطقۀ حلبچه را با به‏كارگيري قرارگاههاي زير، در دست اجرا داشت.

الف- قرارگاه ثامن‏الائمه(ع) [كاظمين] به فرماندهي علي‏اصغر موحدي:

با لشكرهاي: 9 بدر و 155 ويژه شهدا و تيپ‏هاي: 44 قمربني‏هاشم (ع)، 36 انصارالمهدي (عج)، 29 نبي‏اكرم (ص)، تيپ 75 ظفر و سپاه چهارم بعثت (با يگان‏هاي تابعه) و قرارگاه رمضان، گروه 63 توپخانۀ خاتمالانبیا(ص)، تيپ پدافند هوايي سوم شعبان، لشكر 42 مهندسي قدر و مهندسي جهاد سازندگي قرارگاه نجف‏اشرف.

ب- قرارگاه قدس به فرماندهي عزيز جعفري:

با لشكرهاي: 25 كربلا، 33 المهدي (عج)، 17 علي‏بن‏ابي‏طالب (ع)، 7 ولي‏عصر (عج)، 10 سيدالشهدا(ع)، 52 قدس، 19 فجر، 32 انصارالحسين (ع) و 41 ثارالله (ع) و تيپ‏هاي 18 الغدير، 39 بيت‏المقدس و تيپ‏هاي زرهي 38 ذوالفقار و 28 صفر، گروه 40 توپخانۀ رسالت، تيپ 13 رعد پدافند هوايي، لشكر 40 مهندسي صاحب‏الزمان (عج) و تيپ 47 مهندسي سلمان و مهندسي جهاد سازندگي.

پ- قرارگاه فتح به فرماندهي احمد كاظمي:

با لشكرهاي: 11 اميرالمؤمنين (ع)، 14 امام حسين (ع) و 8 نجف‏اشرف، 57 حضرت ابالفضل (ع)، 27 محمدرسول‏الله (ص)، 5 نصر و تيپ‏هاي: 82 صاحب‏الامر (عج)، 91 بقيهالله (عج) و 100 انصارالرسول (ص) و مهندسي جهاد سازندگي. [12]

شرح عمليات

عمليات در ساعت 01:30 بامداد روز يكشنبه مورخ 23/12/1366 با رمز مبارك «يا رسول‏الله (ص)» از سه محور: ارتفاعات سورن (قرارگاه قدس)، شيندروي (قرارگاه سپاه هشتم) و بالامبو (قرارگاه فتح)، آغاز شد.

در مرحلۀ اول، قرارگاه قدس از سمت شمال و فتح از سمت جنوب مي‏بايست با اجراي يك مانور احاطه‏اي از دو سو، دشت شرق درياچۀ دربنديخان را محاصره كرده، سپس با كمك قرارگاه ثامن‏الائمه (ع)، شهرهاي حلبچه، خرمال، دوجيله و ساير بخش‏ها و روستاهاي منطقه را آزاد مي‏كردند. در مرحلۀ اول عمليات، ارتفاعات شرق سورن در محور قرارگاه قدس و قسمت‏هايي از ارتفاعات شيندروي، بالامبو و تمورژنان در محور قرارگاه ثامن‏الائمه (ع) و قرارگاه فتح تصرف شد، اما به علت حساسيت و هوشياري دشمن در محور سد دربنديخان، ارتفاعات شاخ‏سورمر و شاخ‏شميران و همچنين مواضع گروههاي ضد انقلاب در منطقۀ بياره و دره‏تقي، سقوط نكرد. در نخستین روز عمليات، ارتش عراق بخشي از نيروهاي احتياط منطقه‏اي خود را در محور قرارگاه فتح و ثامن‏الائمه (ع) به كار گرفت، اما به محور قرارگاه قدس حساسيتي نشان نداد، زيرا در تبليغات رسانه‏اي، تنها انجام «عمليات ظفر 7» كه يك روز قبل از اجراي عمليات والفجر 10 از سوي قرارگاه رمضان در عمق مواضع دشمن در اين منطقه انجام شده بود، اعلام شد و اين امر در غفلت دشمن مؤثر واقع شد. بدين ترتيب، اهداف مرحلۀ اول عمليات والفجر 10 تا پايان روز اول، 90 درصد تصرف و محقق شد.

در اجراي مرحلۀ دوم، رزمندگان قرارگاه قدس تنگۀ بين درياچۀ دربنديخان و ارتفاعات سورن را بستند و جادۀ شهر سيدصادق- دوجيله را قطع كردند. بدين ترتيب، منطقۀ دشت حلبچه از سمت شمال محاصره شد و نيروها بر جادۀ بياره- خرمال، تسلط يافتند. يگان‏هاي قرارگاه ثامن‏الائمه (ع) نيز از سمت شرق و قرارگاه فتح از سمت غرب، شهر حلبچه را محاصره كرده و از عصر روز دوم عمليات، نيروهايي از لشكر 9 بدر و تيپ 75 ظفر وارد حلبچه شدند و پس از آن، الحاق سه قرارگاه اصلي در دستور فرماندهان عمليات قرار گرفت. همچنین در روز دوم، نيروهاي قرارگاه فتح پادگان بكراوه را تصرف كرده و تا پايان اين روز علاوه بر اسير كردن حدود هزار نظامي عراقي، تعداد 50 دستگاه تانك و 50 عراده توپ، به غنيمت گرفتند. تلاش دشمن در اين روز براي شكستن محاصرۀ حلبچه نيز به ناكامي كشيده شد.

موفقيت سريع در دو مرحلۀ عمليات، باعث شد شروع مرحلۀ سوم بدون هيچ وقفه‏اي در دستور كار قرار گيرد. بنابراین، در روز سوم، پس از الحاق سه قرارگاه اصلي عمليات، رزمندگان قرارگاه قدس و فتح آمادۀ ورود به شهرهاي حلبچه و دوجيله و خرمال شدند. با ورود رزمندگان به شهرها و مناطق مسكوني، اهالي از آنان به گرمي استقبال كردند و ساعاتي بعد اين مناطق شكل عادي به خود گرفت و فعاليت روزانۀ مردم آغاز گرديد. نيروهاي قرارگاه رمضان و لشكر 9 بدر هم در ادارات دولتي مستقر شدند. در اين مرحله، تعدادي از افراد حزب دموکرات ايران در بخش طُويله و بياره، اسير شدند و تجهيزات فراواني از آنان به دست آمد.

در روز 29 اسفند سال 1366، سرتاسر منطقۀ دشت زور در تصرف رزمندگان اسلام بود و قرارگاهها به تحكيم مواضع، استقرار ديده‏بانان توپخانه در ارتفاعات براي كنترل نمودن تحركات دشمن و پاك‏سازي منطقه از نيروهاي پراكندۀ دشمن پرداختند. چند ضد حملۀ دشمن در اين روز و فرداي آن با شكست مواجه گرديد. با تصرف تپۀ ريشن و يال ميرسور در شرق شهر سيدصادق به عنوان آخرين اهداف عمليات، مواضع تصرف شده در عمليات والفجر 10 تثبيت و تحكيم گرديده و عمليات پايان يافت. [13]

سرلشكر وفيق‏السامرايي، مسئول اطلاعات نظامي ارتش عراق در خصوص پيشروي نيروهاي ايران در منطقۀ حلبچه مي‏گويد:

نيروهاي ايراني فقط چند كيلومتر با سد دربنديخان فاصله داشتند. ابتكار عمل در دست نيروهاي ايراني بود و هر جا كه مي‏خواستند فرماندهان عراقي را به دنبال خود مي‏كشيدند. عمليات آنان به منزلۀ دامي براي نابودسازي يگان‏هايي كه به تازگي بازسازي شده بودند، تلقي مي‏شد. اين يگان‏ها را براي شركت در نبردهايي كه ما انتخاب مي‏كرديم، نه ايراني‏ها، آموزش داده بوديم. [14]

با بمباران شيميايي دشمن در ابعاد وسيع در منطقۀ حلبچه و اطراف آن، يگان‏هاي قرارگاههاي فتح و ثامن‏الائمه (ع)، مشغول كمك‏رساني به مردم و انتقال آنان به مرزهاي ايران و همچنین انتقال و مداواي مصدومان پرداختند. [15]

حملۀ شيميايي دشمن به شهرهاي حلبچه و نودشه

شهر 70 هزار نفري حلبچه در استان سليمانيه و در جنوب‏شرقي درياچۀ سد دربنديخان قرار دارد. اين شهر از بهترين مناطق عراق از نظر آب و هوا و شرايط جوي است. پس از پيروزي ايران در عمليات والفجر 10 و شكست فاحش دشمن در منطقه و با توجه ناتوانی ارتش عراق در مقابله با رزمندگان اسلام، گسترده‏ترين حملۀ شيميايي خود را به مردم غير نظامي و مناطق مسكوني شهر حلبچه و روستاهاي اطراف، انجام داد. اين بمباران، پس از گذشت حدود هفت ماه از تهاجم شيميايي به سردشت صورت گرفت. در اين روز 50 فروند هواپيماي عراقي كه هر كدام چهار بمب شيميايي به وزن 500 كيلوگرم را حمل مي‏كردند، بمب‏هايي را كه حاوي گازهاي خردل، اعصاب و سيانور بود، بر سر مردم حلبچه و روستاهاي اطراف آن فرو ريختند. اين بمب‏ها ابري به رنگ زرد روشن در تمام فضاي حلبچه ايجاد كرد. اين بمباران شيميایي، بزرگ‏ترين جنايت جنگي دولت عراق را رقم زد. بنابر اعلام رسانهها، ظرف مدت دو ساعت در جريان حملات شيميايي ارتش عراق، حدود 5 هزار نفر از ساكنان حلبچه و روستاهاي اطراف آن، جان خود را بر اثر استشمام گازهاي شيميايي از دست دادند و حدود 7 هزار نفر ديگر نيز مجروح شدند. انگيزۀ اصلي صدام از اين حمله آن بود كه مردم كرد در جريان جنگ با ايران به ارتش بعثي كمك نكردند. پس از بمباران شيميايي، باقيماندۀ مردم حلبچه به ايران پناهنده شدند و ايران مصدومان شيميايي آن‏ها را معالجه كرد و تعدادي از آن‏ها را براي درمان بيشتر به خارج اعزام كرد. بر اثر اين تهاجم شيميايي، حدود 35 هزار نفر از مردم حلبچه از سوی نيروهاي ايراني به مراكز امن منتقل شدند. [16]

يك روز پس از حملۀ شيميايي هواپيماهاي عراقي به شهر حلبچه، شهر مرزي نودشه از توابع پاوه يا اورامانات، مورد حملۀ شيميايي هواپيماهاي عراق قرار گرفت. مردم اين شهر كه در 150 كيلومتري كرمانشاه قرار دارد، از ترس و نگراني حملۀ هواپيماهاي عراقي، روزها را در باغ‏ها و كوههاي اطراف شهر به سر میبردند و شب‏ها به خانههاي خود باز مي‏گشتند. با اينکه به هنگام بمباران، شهر تقريباً خالي از سكنه بود، شب هنگام كه مردم به خانههايشان مراجعه كردند، در اثر تماس با مواد شيميايي، صورت‏ها و بدن‏هايشان سرشار از تاول‏هاي قرمز شده و تعداد زيادي از مردم مسموم و تعدادي نيز كور شدند. تعدادي از آن‏ها شهيد و حدود 700 نفر به بيمارستان‏ها منتقل شدند. لازم به ذكر است كه گاز خردل، عوارض دراز مدت پوستي از 3 تا 12 سال دارد. اين شهر پس از هفت روز دوباره مورد حملۀ هواپيماهاي عراقي قرار گرفت. شهر نودشه در مسير تداركاتي منطقۀ عملياتي والفجر 10 قرار داشت و شايد به همين دليل مورد حملۀ شيميايي قرارگرفت. [17]

دامات مردم‏ياري

سپاه پاسداران بر خلاف ساير نيروهاي مسلح كشورهاي جهان، بي‏تفاوت از كنار اين مسئله مهم انساني عبور نكرد و مردم بي‏پناه و بي‏دفاع را تنها رها نكرد.سپاه به سرعت يگان‏ها و امكانات وسيع خود در منطقه را براي امدادرساني و كمك فوري به مردمي كه از حيث جغرافيايي و مرزهاي تعريف شده جزو ملت  ایران محسوب نمي‏شدند، بسيج کرد و به تخليه، تغذيه، اسكان و درمان آنان پرداخت. سپاه ابتدا با ايجاد چند اردوگاه و تأمين امكانات اوليه، مشكل اسكان مردمي را كه از وحشت و ترس بمباران مجدد، خانه و كاشانه خود را رها کرده و به كوهها و درهها پناه برده بودند، برطرف نمود. همزمان با اين اقدام، افراد آسيب‏ديده از عوامل شيميايي را از راه زميني يا بالگردهاي هوانيروز ارتش به مراكز درماني منتقل کرد و به درمان آنان پرداخت و همانطور كه اشاره شد، حتي نسبت به اعزام آنان به خارج از كشور براي درمان آسيب‏ديدگاني كه شرايط وخيم داشتند، اقدام کرد و تلاش وسيعي را براي التيام آلام و رنج آنان صورت داد.

با رسيدن خبر حملات هوايي شيميايي دشمن به مركز فرماندهي عمليات، دستور داده شد به سرعت مصدومان و مردم به پشت جبهه انتقال داده شوند و به همين منظور از سوي فرمانده كل سپاه پاسداران، محسن رفيقدوست وزير سپاه و اكبر غمخوار جانشين تداركات سپاه، براي بسيج امكانات، خودرو و. . . با هدف انتقال مردم به مناطق امن و سرهنگ انصاري فرمانده هوانيروز ارتش به منظور فعال كردن بالگردها براي انتقال سريع مجروحان به اورژانس و بيمارستان­ها مأموريت يافتند. فرماندهان يگان‏ها نيز ضمن تثبيت اهداف تصرف شده، رسيدگي به مصدومان بمباران حلبچه، دوجيله و روستاهاي اطراف، انتقال اهالي دشت زور به اردوگاههاي داخل خاك ايران را وجهه همت خويش قرار دادند. بنابراین، سامان‏دهي انتقال مردم و مجروحان اين حادثه، مهم­ترين فعاليت فرماندهي بود. بنا به دستور محسن رضايي، علاوه بر فعال كردن بيمارستان­هاي شهرهاي نزديك به مناطق مرزي در ايران، بيمارستان­هاي حلبچه نيز براي رسيدگي به مصدومان تجهيز و تدارك و چند اورژانس در منطقه احداث شد. آمارها نشان مي­داد كه تعداد مجروحان در محور جنوبي عمليات بالغ بر 2 هزار نفر و در محور شمالي عمليات حداقل هزار نفر است. همچنين براي پاك­سازي مناطق آلوده به عوامل شيميايي، يك گردان ش. م. ر [a2] از تيپ حجر بن عدي به منطقه احضار شد. مهم­ترين فعاليت فرماندهان و واحدهاي پشتیباني سپاه پاسداران در منطقه عملياتي، انتقال مردم به مناطق امن و مداواي مصدومان است. [18]

سپاه پاسداران در اين گام مهم، حتي براي پيشگيري و جلوگيري از غارت اموال و دارايي مردم منطقه نيز چاره‏انديشي کرده و با در اختيار قرار دادن كاميون و امكانات ترابري، اموال آنان را به انبارهايي در شهرستان هرسين منتقل و به طور اماني نگهداري کرد و پس از بازگشت آوارگان به موطن خود، اين اموال به آنان بازگردانده شد. اقدامات فوق تصور انساني كه در هيچ جاي دنيا مرسوم نبوده و به آن پايبند نيستند، زيرا در اين مواقع بهترين فرصت براي غارت اموال مردم به دست غارتگران سودجو است.

ويژگي‏هاي عمليات والفجر 10

1- اجراي مانور احاطه‏اي و محاصره شدن عمده قواي ارتش عراق.

2- سرعت در اجراي مراحل مختلف عمليات.

3- تلفات كم نيروهاي خودي.

4- بالا بودن ميزان غنايم و تعداد اسرا.

5- آزاد شدن چند شهر، بخش و روستاي زياد.

6- دستيابي به اسناد و مدارك مربوط به فعاليتهاي گروههاي ضد انقلاب از استخبارات حلبچه.

7- اسارت حدود 400 نفر از افراد احزاب دموکرات، كومه‏له و رزگاری.

نتايج عمليات

1- آزادسازي بالغ بر هزار كيلومتر مربع از سرزمين‏هاي شرق درياچۀ دربنديخان در خاك عراق شامل شهرهاي: حلبچه، دوجيله (سيروان)، خرمال، بياره، طُويله و دهها روستا؛

2- آزادسازي شهر مرزي نوسود ايران؛

3- انهدام يا وارد نمودن خسارت بين 50 تا 100 درصد به يك لشكر و 28 تيپ ارتش عراق؛

4- اسارت 189 افسر ارتش عراق (از جمله فرماندۀ لشكر 43 پياده با درجۀ سرلشكري و 2 سرتيپ)؛

5- انهدام بالاي تجهيزات (90 دستگاه تانك، 100 عراده توپ صحرايي، 15 دستگاه ماشين‏آلات مهندسي، 20 قبضه ضد هوايي، 800 دستگاه خودرو و بالغ بر 6 هزار قبضه سلاح سبك)؛

6- وارد نمودن ضربۀ سنگين به گروههاي ضد انقلاب. [20]

تجليل امام خميني(ره) از عمليات والفجر 10

با پايان يافتن عمليات والفجر 10، امام خميني(ره) در 27/12/1366 طي نامه‏اي به آقاي محسن رضايي، فرماندۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه فرماندهي قواي ايراني در اين عمليات را بر عهده داشتند، از دلاوري‏هاي رزمندگان اسلام، قدردانی كردند. ايشان در اين نامه مرقوم فرمودند:

از عنايات خداوند بزرگ و توجه رسول معظم او به اين ملت مقاوم و ايثارگر و رزمندگان سلحشور اسلام در پيروزي بزرگ و برق‏آساي والفجر 10 سپاسگزارم. به يقين اين هديۀ الهي از ختم اين سال پر حادثه، تحقق وعدۀ اِنْ تَنْصُروا الله يَنْصُركُم وَ يُثَبِتْ اَقدامَكُم[21] از ثمرۀ مقاومت بي‏نظير اين ملت بزرگ در برابر حملات بزدلانۀ عفلقيان [ارتش بعث عراق] در بمباران شهرهاست. اخبار پيروزي‏ها و حماسههاي دلاوران اسلام نه تنها دل ملت ما كه قلب همۀ مستضعفان و محرومان را شادمان نمود و صدام و عفلقيان و حاميان و اربابان او خصوصاً امريكا و اسرائيل را عزادار كرد. سلام خالصانۀ مرا به همۀ فرماندهان عزيز و شجاع و رزمندگان ظفرمند پيروز سپاه و بسيج و ارتش و هوانيروز و نيروي هوايي و جهادگران دلاور و گمنام و امدادگران و كليۀ نيروهاي مردمي و كُرد ابلاغ كنيد و سلام و تشكر ملت ايران را به مردم شهرهاي آزاد شدۀ عراقي كه بدون اينكه حتي يك گلوله هم به طرف آنان و شهرهاي آنان شليك شود، با آغوش باز و فرياد الله‏اكبر از رزمندگان ما استقبال نمودند، برسانيد و به آن‏ها بگوييد كه مي‏بينيد صدام چگونه ديوانه‏وار شما و شهرهايتان را بمباران خوشه‏اي و شيميايي مي‏كند و خواهيد ديد كه جهان‏خواران چگونه در تبليغات مسموم خود از كنار پيروزي‏هاي بزرگ و جنايات صداميان خواهند گذشت. اينجانب با تشكر مجدد از ملت مقاوم ايران و رزمندگان عزيز، از جوانان غيرتمند كشور سرافراز اسلامي ايران مي‏خواهم كه به جبههها عزيمت كنند و با تداوم عمليات خود، مجال تجديد سازمان و تنفس عفلقيان شكست خورده و مستأصل بگيرند. دست قدرت و نصرت بي‏انتهاي خداوند يار و ناصرتان باد. [22]

پايان



1. این تیم به فرماندهی برادر علی شمخانی و متشکل از برادران احمد غلامپور، قاسم سلیمانی و ... بود و توجه بیش‏تر برای اجرای عملیات در منطقۀ فاو مدنظر بود (سند شمارۀ 313365 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران).

2. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «حسین علایی، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، جلد دوم، چاپ دوم (با تجدید نظر و اضافات)، تهران، مرز و بوم، 1401، فصل نهم، پایان جنگ، ارزیابی عملیات والفجر 10، ص 397 و 398» و «ویرانی دروازۀ شرقی، سرلشکر عراقی وفیق‏السامرایی، ترجمۀ عدنان قارونی، تهران 1388، چاپ نهم 1396، ص 162» و «جمع‏بندی نظرات کارشناسان در جلسه مورخ 27 خرداد 1403».

3. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «سیری در جنگ ایران و عراق، جلد ششم، آغاز تا پایان، چاپ بیست‏ویکم، ص 177 و 178» و «حسین علایی، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، جلد دوم، چاپ دوم (با تجدید نظر و اضافات)، تهران، مرز و بوم، 1401، فصل هشتم، تشدید و توسعۀ جنگ، پیامدهای عملیات کربلای 5، ص 303».

4. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «کتاب عملیات والفجر 10 و بمباران شیمیایی حلبچه، کتاب 54، عملیات والفجر 10، ص 17» و «کتاب شلمچه تا حلبچه، "عملیات والفجر 10، آزادی حلبچه"، ص 227 و 228» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، "کتاب پنجاه‏وسوم، جلد 1، نبرد بزرگ زمستانی در جبهۀ شمالی، عملیات بیت‏المقدس 2"، از 25 تا 29 دی، ص 47 تا 192».

5. همان.

6.  همان.

7. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل سپاه، عملیات والفجر 10، نامۀ شمارۀ 1000-10/ز، تاریخ 20/01/1367، شمارۀ بازیابی سند 151715» و «بررسی منطقۀ عملیاتی شمارۀ 8، اطلاعات نیروی زمینی سپاه، تاریخ 19/12/1366، صص 56 تا 64، شمارۀ سری 031747، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل از درصد انهدام نیروهای دشمن، 20/زط، تاریخ 18/01/1367، ص 551 تا 554، شمارۀ سری 030384، شمارۀ بازیابی سند 494987».

8. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل سپاه، عملیات والفجر 10، نامۀ شمارۀ 1000-10/ز، تاریخ 20/01/1367، شمارۀ بازیابی سند 151715» و «بررسی منطقۀ عملیاتی شمارۀ 8، اطلاعات نیروی زمینی سپاه، تاریخ 19/12/1366، صص 56 تا 64، شمارۀ سری 031747، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل از درصد انهدام نیروهای دشمن، 20/زط، تاریخ 18/01/1367، ص 551 تا 554، شمارۀ سری 030384، شمارۀ بازیابی سند 494987 و ص 161 تا 165، شمارۀ بازیابی سند 494988».

9. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل سپاه، عملیات والفجر 10، نامۀ شمارۀ 1000-10/ز، تاریخ 20/01/1367، شمارۀ بازیابی سند 151715» و «گزارش معاونت اطلاعات سپاه سوم قدس به فرماندهی از درصد انهدام نیروهای دشمن، تاریخ 30/12/1366، صص 541 تا 546، شمارۀ سری 078550، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل از درصد انهدام نیروهای دشمن، شمارۀ 20/زط، تاریخ 18/01/1367، صص 551 تا 554، شمارۀ سری 030384، شمارۀ بازیابی سند 494987».

10. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «گزارش برادر داوود رنجبر، راوی قرارگاه نیروی زمینی سپاه در عملیات والفجر 10، شمارۀ بازیابی سند 683/گ» و «دکتر مجتبی شربتی، فرماندهی کل قوا، نقش و عملکرد عملیات والفجر 10 در دفاع مقدس، سناریو، مأموریت و اهداف، صص 5 و 6» و «محمد درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق، جلد چهارم، شلمچه تا حلبچه، فصل سوم: جنگ در غرب کشور و آزادسازی حلبچه، ص 232 و 233».

11. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «گزارش برادر داوود رنجبر، راوی قرارگاه نیروی زمینی سپاه در عملیات والفجر 10، ص 30، شمارۀ بازیابی سند 683/گ» و «دکتر مجتبی شربتی، فرماندهی کل قوا، نقش و عملکرد عملیات والفجر 10 در دفاع مقدس، سناریو، طراحی عملیات، ص 142» و «محمد درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق، جلد چهارم، شلمچه تا حلبچه، فصل سوم: جنگ در غرب کشور و آزادسازی حلبچه، ص 233 و 234».

12. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «ابلاغ مأموریت فرماندهی نیروی زمینی سپاه (دستور عملیاتی نبوت)، تاریخ 22/12/1366، ص 37، شمارۀ سری 030256، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «طرح عملیاتی شمارۀ 1 سپاه هشتم ثامن‏الائمه (ع)، عملیات والفجر 10، نامۀ شمارۀ 1372-1-8/زط، تاریخ 01/12/1366، صص 19 تا 22، شمارۀ سری 030137، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «دستور عملیاتی شمارۀ 1 قرارگاه قدس، نامۀ شمارۀ 538-1/ق‏ط، تاریخ 12/12/1366، صص 27 تا 32 و پیوست دستور جزءبه‏جزء مورخ 23/12/1366، شمارۀ سری 030204 و 030274، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‏های دفاع مقدس ستاد کل نیروهای مسلح، نقش و عملکرد عملیات والفجر 10، دستگاه مجری: دانشگاه جامع امام حسین (ع)، مدیر اجرا: دکتر مجتبی شربتی، سال 1397، ص 9».

[13] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل سپاه، عملیات والفجر 10، نامۀ شمارۀ 1000-10/ز، تاریخ 20/01/1367، شمارۀ بازیابی سند 151715» و «ابلاغیات قرارگاه‏های فتح و قدس مبنی بر تعیین ساعت و روز عملیات، نامه‏های شمارۀ 166-ق‏ف و 577/1/ق‏ط، تاریخ 21/12/1366، شمارۀ سری 030259 و 030254» و گزارش عملیات معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل سپاه، شمارۀ 20زط، تاریخ 18/01/1367، صص 551 تا 554، شمارۀ سری 030384»، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «کتاب عملیات والفجر 10 و بمباران شیمیایی حلبچه، کتاب 54، عملیات والفجر 10، صص 17 تا 20».

[14] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: ویرانی دروازۀ شرقی، سرلشکر عراقی وفیق‏السبامرایی، ترجمۀ عدنان قارونی، تهران 1388، چاپ نهم 1396، ص 162.

15. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «گزارش معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل سپاه، عملیات والفجر 10، نامۀ شمارۀ 1000-10/ز، تاریخ 20/01/1367، شمارۀ بازیابی سند 151715» و «ابلاغیات قرارگاه‏های فتح و قدس مبنی بر تعیین ساعت و روز عملیات، نامه‏های شمارۀ 166-ق‏ف و 577/1/ق‏ط، تاریخ 21/12/1366، شمارۀ سری 030259 و 030254» و گزارش عملیات معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه به فرماندهی کل سپاه، شمارۀ 20زط، تاریخ 18/01/1367، صص 551 تا 554، شمارۀ سری 030384»، شمارۀ بازیابی سند 494987» و «کتاب عملیات والفجر 10 و بمباران شیمیایی حلبچه، کتاب 54، عملیات والفجر 10، صص 17 تا 20».

16. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: حسین علایی، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، جلد دوم، چاپ دوم (با تجدید نظر و اضافات)، تهران، مرز و بوم، 1401، فصل نهم، پایان جنگ، حملۀ شیمیایی به حلبچه، ص 392 و 393.

17. همان، ص 396.

18. برگرفته از: دکتر مجتبی شربتی، سازمان موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سناریو عملیات والفجر 10، بخش مردم‏یاری، ص 36 تا 40.

19. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: کتاب عملیات والفجر 10 و بمباران شیمیایی حلبچه، کتاب 54، عملیات والفجر 10، صص 17 تا 20.

20. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: کتاب عملیات والفجر 10 و بمباران شیمیایی حلبچه، کتاب 54، عملیات والفجر 10، صص 17 تا 20.

21. ای اهل ایمان، اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را (همه‏جا) یاری می‏کند و ثابت‏قدم می‏گرداند(بخشی از آیۀ 7 سورۀ محمد(ص).

22. صحیفۀ امام خمینی(ره)، نامه به فرماندۀ سپاه پاسداران (قدردانی از دلاوری‏های رزمندگان اسلام)، جلد 20، تاریخ 27 اسفند 1366 (28 رجب 1404)، ص 501 و 502.

شناسنامه عملیات والفجر 10

گالری تصاویر

دیدگاه ها

دیدگاهی ثبت نشده، شما اولین نظر را بنویسید!

همه دیدگاه ها سوالات

گالری عکس