پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403

 

کتاب روایت حسن رستگار پناه

کتاب روایت حسن رستگار پناه

کردستان در بحران امنیت و محرومیت

نویسنده و تدوین: رضا صادقی
انتشارات: مرکز اسناد دفاع مقدس، 1398
دانلود بخشی از کتاب

معرفی کتاب روایت حسن رستگارپناه
کردستان در بحران امنیت و محرومیت

کتاب روایت حسن رستگارپناه؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت نوشته رضا صادقی است. کتاب روایت حسن رستگارپناه؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت یکی از از آثار مجموعه تاریخ شفاهی دفاع مقدس انتشارت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است.

درباره کتاب روایت حسن رستگارپناه؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت
تاریخ شفاهی فرماندهان، مهم‌ترین منبع دفاع مقدس برای تاریخء‌نگاری و آگاهی جامعه از چیستی، چرایی و چگونگی این رویداد بزرگ تاریخ معاصر ایران است، زیرا در جنگ هشت ساله، فرماندهان بودند که در سطوح گوناگون، از فرمانده عالی و فرمانده قرارگاه مرکزی تا فرمانده لشکر و فرمانده گردان، عملیات‌های بزرگ و سرنوشت ساز را برای آزادسازی سرزمین‌های ایران و استیفای حقوق ملت طراحی، برنامه‌ریزی و اجرا می‌کردند. تحول و توانمندی ایران در هشت سال دفاع مقدس، در پیشینۀ تاریخی این مرزوبوم بی‌بدیل است. ایران اسلامی در آینده می‌تواند با اتکا به تجربه‌ها و دستاوردهای علمی و مکتب دفاعی دوران دفاع مقدس بالنده‌تر شود و در محیط پیرامونی خود نقش مؤثری ایفا کند. در هشت سال دفاع مقدس حوادث گوناگونی اتفاق افتاد که یگان‌ها و فرماندهان تهران در آن بسیار تأثیرگذار و تعیین کننده بودند، ولی به طور منسجم و مکتوب در جایی نیامده و به صورت شفاف و روشن به آن پرداخته نشده است. به همین دلیل، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران تصمیم گرفت با برخی فرماندهان جنگ که از تهران به مناطق جنگی اعزام می‌شدند گفت‌وگو کند و با تاریخ شفاهی آنان این خلأ را تا حد امکان برطرف سازد.

این کتاب حاصل دوازده جلسه گفت‌وگوی اصلی و یک جلسه مصاحبه تکمیلی با سردار حسن رستگارپناه است که متن آن به جلسات قبل اضافه‌شده است.

سردار سرتیپ پاسدار حسن رستگارپناه، ششمین فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) است. وی سابقه حضور طولانی ۱۹۰ ماهه در مناطق کردنشین و مسئولیت‌های متعدد در دهه اول انقلاب را دارد و از افراد مطلع در این حوزه است. این کتاب در خصوص حوادث و وقایع مرتبط با بحران‌هایی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، احزاب و گروه‌های تجزیه‌طلب با استفاده از فرصت به‌دست‌آمده در دوره گذار، در مناطق کردنشین ایران به وجود آوردند.

از دیگر مسئولیت‌های سردار رستگارپناه می‌توان به فرماندهی عملیات سپاه استان کردستان فرماندهی سپاه کردستان، فرماندهی قرارگاه شهید شهرامفر، فرماندهی نیروی انتظامی استان کردستان و آذربایجان‌غربی و فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) اشاره کرد.

خواندن کتاب روایت حسن رستگارپناه؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روایت حسن رستگارپناه؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت
اولین جلسۀ گفت‌وگو با سردار حسن رستگارپناه، به زندگی شخصی و فعالیت‌های انقلابی و همچنین نحوۀ ورود ایشان به کردستان اختصاص دارد. رستگارپناه در سال ۱۳۳۴، در یک خانوادۀ سیاسی - مذهبی و بازاری در اصفهان به دنیا آمد. وی از ده سالگی با موضوعات سیاسی آشنا شد. در سن جوانی، قبل از انقلاب، جزء هستۀ اولیۀ گروه توحیدی صف بود و اعلامیه‌های حضرت امام و اطلاعیه‌های سیاسی علیه رژیم شاه را پخش می‌کرد. او در سازماندهی تظاهراتی که در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب، در اصفهان برگزار شد، حضوری فعال داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت واحد عملیات سپاه شهری اصفهان را به عهده گرفت. وی عضو شورای فرماندهی سپاه اصفهان و مدتی هم مسئول مبارزه با مفاسد و مواد مخدر این استان بود. رستگارپناه در سال ۱۳۵۶، برای تهیۀ سلاح به منظور مبارزۀ مسلحانه با رژیم شاه به کردستان رفت و با آقای مفتی‌زاده دراین باره ملاقات کرد. این مأموریت زمینۀ آشنایی او با کردستان را فراهم کرد. با شروع آشوب‌ها و ناآرامی‌ها در کردستان، با گردان‌های اعزامی از اصفهان به کردستان رفت و در پاکسازی شهر سنندج از دست گروه‌های ضدانقلاب ایفای نقش کرد. عملکرد نیروهای اصفهان در آزادسازی شهر سنندج، اقدامات گروه‌های ضدانقلاب علیه نیروهای نظامی و مردم محلی، شکل‌گیری قرارگاه مشترک ارتش و سپاه در سنندج، چگونگی شکل‌گیری و سازماندهی سپاه در استان کردستان، نحوۀ تشکیل گردان‌های جندالله و ضربت ازجمله موضوعاتی است که در این جلسه، سردار رستگارپناه به تفصیل دربارۀ آنها صحبت کرده است.

در یکی از خاطره‌های حسن رستگارپناه می‌خوانیم: «اواخر سال ۵۹ و اوایل سال ۶۰ که به سقز و بانه می‌رفتم یک‌بار در پادگان سقز بودم که خبر آمد یک گروه کرد به نام طالبانی از تهران اسلحه گرفته و قصد دارد برود با رژیم عراق درگیر شود. من آنجا در اتاق فرماندهی تیپ سقز بودم. گفتند که خود جلال طالبانی با هلی‌کوپتر دارد از کرمانشاه به سمت سقز می‌رود. برای من خیلی عجیب بود چون در درگیری جاده بانه - سقز جنازه فردی را دیده بودم که کارت گروه طالبانی را داشت. گفتند طالبانی می‌خواهد این سلاح‌ها را از جاده بانه به سمت سردشت ببرد. گفتم جاده بانه - سردشت در اختیار ما نیست، در اختیار دموکرات و کومه‌له است. چطور می‌خواهد این تسلیحات را ببرد؟ قطعاً با آن‌ها تعاملاتی دارد. مستنداتی هم از قبل داشتم. سریع به آنجا رفتم. در آنجا یک کامیون خاور پر از سلاح و مهمات دیدم. تا آمدن مهمات را ببرند، جلویشان را گرفتم.

فرمانده تیپی که آنجا بود گفت «ما دستور داریم بگذاریم این‌ها بروند.» گفتم «من هم دستور دارم نگذارم این‌ها بروند.» با محمد بروجردی که آن زمان در کرمانشاه بود تماس گرفتم. از ایشان پرسیدم «بگذارم بروند؟» گفت: «به‌هیچ‌عنوان نباید بروند.» داشتم با فرمانده تیپ کلنجار می‌رفتم که دیدم جلال طالبانی با سه چهار نفر محافظ مسلح از هلی‌کوپتر پیاده شد. یکی از نیروهای همراه او به من گفت «چرا نمی‌گذارید عبور کنیم؟» گفتم «شما قبل از اینکه با عراق بجنگید با حزب دموکراتیکی که دارید سلاح‌ها را از میان آن‌ها می‌برید زد و بند کرده‌اید. اگر راست می‌گوئید به نیروهای حزب دموکرات بگویید از روی جاده عقب بروند و با ما درگیر نشوند تا ما برویم سردشت را پشتیبانی کنیم.» کمی بحث کردیم و دیگر آن‌ها چیزی نگفتند.

چند نفر از بچه‌های سپاه را اول جاده سقز - بانه مستقر کرده و نگذاشتم ماشین برود. ارتش در آنجا یک دژبانی داشت. آن موقع از تهران دو سه بار تماس گرفتند. نمی‌دانم حالا این‌ها با ستاد مشترک ارتش هماهنگ شده بودند یا نه ولی ابلاغیه داشتند که طبق آن باید اجازه می‌دادند آن سلاح‌ها در اختیار طالبانی‌ها قرار بگیرد تا آن‌ها بروند در مناطق عمومی عراق با ارتش بعثی درگیر شوند. ولی عجیب بود که آن‌ها می‌خواستند از بین نیروهای حزب دموکرات و کومه‌له عبور کنند. این هم یکی از موضوعاتی است که فکر نکنم جایی ثبت‌شده باشد.»

«تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت حسن رستگارپناه» به کوشش رضا صادقی در 447 صفحه، شمارگان هزار نسخه و بهای 45 هزار تومان از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.

دیدگاه ها

دیدگاهی ثبت نشده، شما اولین نظر را بنویسید!

همه دیدگاه ها سوالات