پنجشنبه 13 دی 1403

 

عملیات خیبر


بسم ‏الله‏ الرّحمن‏ الرّحیم

عملیات‌‌ خیبر

مشخصات‌‌ کلی یا شناسنامۀ عملیات‌‌

1. منطقۀ عملیاتی: خوزستان، جنوب غربی ایران، منطقۀ هورالهویزه و طلائیه.

2. زمان: سوم اسفندماه 1362.

3. رمز عملیات‌‌: لاحول و لاقوه الّا بالله، یا رسول‌الله، یا رسول‌الله، یا رسول‌الله.

4. ساختار و سازمان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران.

5. اهداف عملیات‌‌:

الف) تصرف شرق بصره و رسیدن به ساحل شرقی شط‏‌العرب حدفاصل نشوه تا تنومه.

ب) قطع محور مواصلاتی بصرهالعماره.

پ) تصرف و تأمین جزایر مجنون.

ت) تداوم عملیات‌‌ و فشار نظامی بر دشمن.

ث) انهدام نیروهای دشمن.

6. نتایج: تصرف جزایر شمالی و جنوبی مجنون و بخشی از هورالهویزه.

تعاریف و اصطلاحات

هورالهویزه/ هورالعظیم

تالابی واقع در مرز ایران و عراق (بین استان خوزستان ایران و استان بصرۀ عراق) است که در ایران به نام هورالهویزه و در عراق به هورالعظیم خوانده می‏شود. در عرف منطقه، به هور مشهور است.

شط‌العرب

رودخانه‏ای است که از به‌هم‌پیوستن دو رودخانۀ دجله و فرات در منطقۀ القَرنۀ عراق به وجود می‌آید و مرز آبی بین ایران و عراق را در جنوب بصره و جنوب خرمشهر تشکیل می‏دهد. رودخانۀ کارون ایران در منطقۀ خرمشهر به این رودخانه می‌پیوندد که رودخانۀ واحدی را تشکیل داده، وارد آب‏های نیلگون خلیج‏ فارس می‏شوند. بنابراین، از محل تلاقی کارون تا خلیج ‏فارس در ایران را «رودخانۀ اروندرود» و از تلاقی دجله و فرات در القَرنه تا خلیج‏ فارس در عراق را «شط‏العرب» می‏نامند.

جزایر مجنون

دو جزیرۀ مصنوعی هستند که در میان تالاب هورالهویزه و داخل خاک عراق در جوار مرز با ایران قرار گرفته‏اند. عراق این جزایر را به‌علت وجود منابع نفتی فراوان، که حوزۀ مشترک بین ایران و عراق است، از سوی به منظور استخراج نفت ایجاد کرده ‏است.

جیش‏‌الشّعبی

بخشی از نیروهای مردمی ارتش عراق هستند که برای مقابله با رزمندگان اسلام در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران ایجاد و در قالب تیپ سازمان‏دهی و به‌کارگیری شدند. این تیپ‏ ها، به‌علت تشکیل شناسه‌شان از یک عدد سه‌رقمی، در بین نیروهای نظامی ایران به «تیپ ‏های سه رقمی» معروف بودند.

پاتک

عملی آفندی است که با همه یا بخشی از نیروی‌های پدافندکننده علیه نیروی مهاجم انجام می‌گیرد و هدف آن به دام انداختن و نابودی نیروهای دشمن در محل مناسب و بازپس‏‌گیری مناطق ازدست‌رفته است.

ش.م.ر یا ش.م.ه

مخفف کلمات شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو یا هسته‏ای است. با توجه به گسترش یافتن سلاح‏های این حوزۀ ممنوعه، امروزه در سازمان‏های نظامی ایران به‌جای واژۀ «ش.م.ر یا ش.م.ه» ، از واژۀ «جنگ نوین» استفاده می‏‌شود.

 العُزَیر

یکی از مناطق شهری عراق در شمال استان بصره که در جوار رودخانۀ شط‌العرب و جادۀ مهم و راهبردی بصره-بغداد و منطقۀ هور واقع است.

اَلقَرنه

یکی از مناطق شهری عراق در شمال استان بصره و شمال القَرنه که در جوار رودخانۀ شط‌‏العرب و جادۀ مهم و راهبردی بصره-بغداد و منطقۀ هور واقع است.

العماره

مرکز استان میسان عراق و در شمال استان بصره است. این استان در جوار مرز ایران واقع شده است.

آبراه

به مسیرهایی در هور گفته می‏شود که قابل قایق‏رانی و عبور است.

اسکله

محلی زیرسازی و آماده‌شده برای پهلو گرفتن شناورهای دریایی است.

پلاستوفوم

آن را آکاستیو، فوم، یونولیت و یا EPS (پلی‌استایرن انبساطی) نیز می‏نامند. پلاستوفوم ماده‏ای سفیدرنگ و عایق سرما، گرما، رطوبت و صداست که آلمان‌ها اولین‌بار در جنگ جهانی دوم برای ساخت پل‏های شناور روی آب ساختند.

پلی‌‏یورتان فوم

پلی‌اورتان (پلی‌یورتان) ماده‌ای پلمیری است که خاصیت الاستومری یا همان پلاستیکی دارد و بسیار چسبنده و بادوام است و در بازار تنوع رنگ بالایی دارد. این محصول در هنگام تماس با مواد اسیدی و قلیایی، مقاومت زیادی از خود نشان می‌دهد و به‌همین‌علت از آن در ساخت عایق‏ها، اسباب‌بازی‏ها و مواد دیگری مثل پوشش‏ها، الیاف مصنوعی و غیره استفاده می‌شود. البته پلی‌اورتان‏ها در زندگی روزمرۀ ما خواص و کاربردهای بیشتری دارند.

فایبرگلاس (فیبر شیشه)

فایبرگلاس (Fiberglass) کامپوزیتی از الیاف شیشه با مواد پلیمری است که از پشم شیشه برای تقویت‌کننده و از مواد پلیمری برای مواد زمینة آن استفاده می‌کنند. از انواع رزین‌ها مانند وینیل‏استر، پلی‏استر و اپوکسی، برای تولید آن استفاده می‌کنند.

پل شحیطاط

پلی منصوب روی کانال صویب در جنوب جزیرۀ مجنون جنوبی است که ارتباط جاده‏ای بین جزایر و شهر نشوه در شمال بصره را برقرار می‏‌کند.

 پل طلائیه

پلی روی کانال صویب است که پل دوم ارتباطی جزیرۀ مجنون جنوبی برای برقراری ارتباط جاده‏ای بین جزایر و منطقۀ طلائیه است.

مأموريت کمک‏مستقیم

این مأموریت، که پرتقاضاترین نوع مأموریت تاکتیکی استاندارد است، به‌منظور پاسخ‏گویی توپخانة صحرایی به درخواست‏های آتش عنصرِ درگیر رزمِ نزدیک به یگان توپخانة صحرایی واگذار می‏شود.

مأموريت عمل‏کلی

این مأموریت، با كنترلِ مستقیم تعدادي از یگان‏های توپخانة صحرایي (که قرارگاه توپخانه آن را کنترل می‏کند)، برای اعمال نفوذ سريع و مستقیم فرمانده در عمليات انجام می‌‏شود.

مأموريت عمل‏کلی ‏تقویت

در اين مأموریت، يگان توپخانه، ضمن انجام مأموریت عمل‏كلي، آتش يگان توپخانة ديگر را نيز تقويت مي‏كند.

آتشبار

یک واحد نظامی و یکی از یگان‏های رَستة توپخانه یا یک واحد آتش توپخانه دارای چند توپ است که می‏تواند مأموریت مستقل انجام دهد. آتشبار کوچک‏تر از «گردان توپخانه» و معادل گروهان در رستة پیاده است.

آتش پشتیبانی

آتش گشودنِ یگان‏های پشتیبانی‌کننده برای مراقبت و پشتیبانی از یگانِ یک نیرو که شامل آتش پشتیبانی نزدیک، آتش تهیه و آتش داخل منطقة نبرد می‌شود.

مرکز تطبیق آتش

مرکزی است که در آن نمایندگان نیروی عمل‌کننده، یگان پشتیبانی، و پشتیبانی آتشْ طرح‏‌ ریزی و تطبیق پشتیبانی آتشِ به‌موقع به اهداف و انتقال آتش مطابق با طرح‏ها و نیازهای یگان یا نیروی پشتیبانی‌شونده را فراهم می‏سازند.

هاورکرافت

هواناو (hovercraft) یا گونه‌ای شناور دریایی است که بر روی بالشتکی از هوای فشرده تکیه دارد. هواناو توانایی گذشتن از پهنه‌های گوناگون بر روی زمین و همچنین گذر از روی آب را دارد.

هوانیروز

بخش هوایی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.

 عملیات‌‌ اسلینگ (در هوانیروز)

در این عملیات، محموله‏های مورد نیاز با امکاناتی مانند سیم بکسل، که داخل بالگرد تعبیه شده و با اتصال به محموله و آویزان شدن زیر بالگرد، به محل مورد نظر یا به مناطق مرتفع و صعب‏العبور انتقال داده می‏شود

رکونینگ

شناسایی مُرده (Dead Reckoning) یک روش ناوبری هوایی است که در گذشته از آن استفاده می‌شد. این روش مبتنی‌بر زمان، فاصله و جهت حرکت است و برای ناوبری هوایی در حین عبور از مناطق وسیعی استفاده می‌شود که دارای عوارض یکسان است.

ویرتیگو

سرگیجۀ دَوَرانی یا واقعی (vertigo) حالتی است که فرد احساس می‌کند محیط اطرافش به دور سرش در حرکت یا چرخش است یا اینکه محیط اطراف ثابت است، اما خودش در حال حرکت یا چرخش است. همین احساس حرکت یا چرخش است که سرگیجۀ واقعی را از سایر انواع  «گیجی یا سبکیِ سر» (dizziness)متفاوت می‌کند.

مقدمۀ عملیات‌‌

از تیرماه 1361، که مقدمات راهبرد تعقیب و تنبیه متجاوز و تحمیل اراده به او برای رفع فتنه و پرهیز از اشغالگری مجدد در دستور کار فرماندهان و مسئولان نظامی کشور قرار گرفت، اجراي عمليات در شمال بصره از اهميت راهبردی برخوردار بود. به‌طوركلي، هدف عمليات در اين منطقه ازلحاظ راهبرد نظامي و اهداف آتي جنگْ تصرف شهر بصره بود. برای تحقق این منظور، طرح‏ریزی عملیات‌‌‏های بعدی رزمندگان در جبهه‏های جنوبی کشور به‌سبب اهمیتی که این منطقه در سرنوشت جنگ داشت و دشمن نیز به این اهمیت واقف بود صورت گرفت. درواقع، ورود به خاک عراق و تصرف شهر بصره به‌عنوان هدف بزرگی که در تحقق راهبرد تعقیب و تنبیه متجاوز نقش اصلی را ایفا کرده و می‏کرد همیشه مورد توجه فرماندهان و طراحان عملیات‌‌ در جنوب قرار داشت. براین‌اساس، مسئولان سياسي و نظامي كشور معتقد بودند كه اجراي عمليات بزرگ و موفق در جبهۀ جنوب، در تحقق تنبيه متجاوز به‌عنوان راهبرد جنگ در بُعد سياسي، بسيار مؤثر خواهد بود. بنابراین، جبهه‏هاي جنوبي به‌سبب اهميتشان در سرنوشت جنگ در راهبرد نظامي از دو بُعد مورد توجه مسئولان قرار گرفتند و طراحی و اجرای عمليات

در این مناطق بر مبنای یکی از این دو بُعد صورت مي‏گرفت:

1. به‌عنوان مناطق واسط براي رسيدن به بصره.

2. به‌عنوان مناطق اصلي با هدف تصرف بصره.

برای رسیدن به این هدف بزرگ و دستیابی به بصره با تغییراتی در تاکتیک‌های گذشته صورت می‌گرفت. دشمن پس از فتح خرمشهر، با شناخت تاکتیک‏های نیروهای خودی، اقدام به تغییرات گسترده در زمين، نيرو و سلاح کرد و با عدم‏الفتحی که در عملیات‌‌ رمضان رخ داد، مشخص شد تاکتیک‏های گذشته در جبهۀ خودی فاقد کارایی است و باید کاملاً تغییر کند. به‌بیان‌دیگر، دشمن با ارتقا و افزایش قدرت دفاعی ارتش خود پس از فتح خرمشهر و با تغییر تاکتیک و روی آوردن به دفاع مطلق در زمین و خنثی کردن نقاط قوت رزمندگان اسلام، موجب رقم خوردن چند عدم‏الفتح از عملیات‌‌ رمضان به بعد شد و در طول نوزده ماه تا زمان اجرای عملیات‌‌ خیبر در مناطق عملیاتی شرق بصره، شرایط بن‏بست بر مناطق جنوبی حاکم شد و نیروهای خودی در طول این مدت پشت خطوط دفاعی مستحکم عراق متوقف ماندند. بنابراین، به‏کار بردن ابتكار جديد در برنامه‏ريزي و راهبرد نظامي ايران و انتخاب زمین متناسب با توان خودی، ضرورتی جدی بود که باید به آن توجه می‏شد.
دولت بعثی عراق، با تکیه بر چند عامل، طی حدود بیست ماه پس از آزادسازی خرمشهر، یعنی از نیمۀ دوم خرداد 1361 تا آستانۀ عملیات‌‌ خیبر، ضمن تغییر ساختار نظامی و توانایی‏های ارتش خود، قدرت دفاعی‌اش را ارتقا و افزایش چشمگیری داده بود. دراین‌راستا، به منظور افزایش قدرت مقاومت نیروهایش در خط مقدم، زمین جبهه‏های فعال را با کمک اقدامات مهندسی و ایجاد موانع مصنوعی نظیر میادین مین گسترده و محافظت آنها با رده‏های متعدد و وسیع سیم‏های خاردار، مسلح کرد و توانست خطوط دفاعی بسیار مستحکم و متعددی را ایجاد کند. همچنين، در ساختار سازمان رزمي تغييراتي ايجاد کرد و به توسعۀ كمّي و كيفي آن همت گماشت. با این برنامه، رژیم صدام استعداد یگان‏های ارتش بعثی را از پانزده لشکر به حدود سی لشکر افزایش داد. ازسوي‌ديگر، ارتش عراق توانست با کیفیت‌بخشی به سلاح‏ها و جنگ‏افزارهای نیروهای مسلح ازطریق دریافت انواع هواپیماها، تانک‏ها، زره‏پوش‏ها، موشک‏ها و جنگ‏افزارهای پیشرفته از کشورهایی مانند شوروی، فرانسه، چین و برخی از کشورهای اروپایی و کسب اطلاعاتی جامع از آمریکا، به افزايش قدرت رزمي ارتش خود مبادرت ورزد. ضمن اینکه این ارتش، با کمک‏های وسیع آلمان، به سلاح‏های ممنوعۀ شیمیایی مانند گازهای خردل نیز تجهیز شد به‌طوری‌که با شروع عملیات‌‌ خیبر، برای اولین‌بار به‏کارگیری وسیع انواع گازهای سمی را علیه رزمندگان اسلام آغاز کرد. بنابراین، در این دوره، ارتش عراق از توانمندی دفاعی و قدرت آتش بسیار بالایی برخوردار شده بود.
با اجرای سه عملیات‌‌ پی‏درپی و موفق طریق‏القدس، فتح‏المبین و بیت‏المقدس، که تقریباً کل سرزمین‏های اشغالی از دست دشمن خارج شده و آزادسازی خرمشهر را در پی داشت، شرایط برای دو طرف نبرد تغییر کرد و بخش عمده‏ای از شرایطی که بر جبهۀ خودی تحمیل شده بود ناشی از نتیجۀ عملکرد دشمن بود و اولین آثار آن در عملیات‌‌ رمضان آشکار و با عدم‏الفتح مواجه شد. بنابراین، با توجه به وضعیت دفاعی دشمن و حساسیت او نسبت به منطقۀ شلمچه، که با ایجاد استحکامات و موانع و خطوط پدافندی قویْ شرایط سختی را برای نیروهای خودی به وجود آورد، فرمانده کل سپاه و سایر فرماندهان و طراحان عملیات‌‌ را به این نتیجه رساند که برای خروج از بن‏بست و رسیدن به بصره، باید در جغرافیایی جدید و با رویکردی تازه به خطوط عراق حمله کرد. در این شرایط، نباید در روند جنگ وقفه و رکود می‏افتاد و ابتکار عمل از دست نیروهای خودی خارج می‏شد، زیرا باعث جری شدن دشمن و از دست دادن ابتکار عمل می‌شد و فشارهای داخلی را بر فرماندهان نظامی در زمینۀ ادامۀ جنگ تشدید می‏کرد و این به‌هیچ‌عنوان به صلاح کشور نبود. بدین‌منظور، اجرای عملیات‌‌‏های محدود محرم (تکمیل‌کنندۀ عملیات‌‌ فتح‏المبین) در منطقۀ عین‏خوش و موسیان و عملیات‌‌‏های مسلم‏بن ‏عقیل و والفجر 3 در جبهه‏های میانی و والفجر 2 و 4 در منطقۀ شمال‏غرب جهت سلب آسایش از دشمن انجام گرفت. پس از آن، درخصوص اجرای عملیات‌‌ بین چزابه و فکه با هدف تصرف العماره به‌عنوان سومین شهر عراق و همچنین کم کردن حجم نیروی دشمن از شرق بصره تصمیم‌گیری شد تا در فرصت مناسب، بازگشت به منطقۀ شرق بصره صورت گیرد. ولی باز هم دو عملیات‌‌ والفجر مقدماتی و والفجر 1 اجراشده در این مناطق به‌سبب استحکامات قوی و دفاع و واکنش شدید دشمن با موفقیت همراه نشد.
بنابراین، اتفاقات رخ‌داده حدفاصل انتهای خرداد 1361 تا اسفند 1362، که منشأ آن تغییر نگرش در ساختار دفاعی و توسعه و ارتقا سامانه‏های اطلاعاتی عراق و کسب اطلاعات کامل از وضعیت دائمی خودی بود، کار جنگ را به بن‏بست کشاند. بن‏بستی که در صورت ادامه‏دار شدن، جبهۀ خودی را از درون منهدم می‏کرد و برای خارج شدن جبهه از این بن‏بست، باید اقدامی صورت می‏گرفت. زیرا هم در غلبه بر دشمن دچار مشکل شده بودیم و هم فشاری که از درون کشور وارد می‏شد، شرایط تصمیم‏گیری را برای فرماندهان جنگ دشوار کرد.
در چنین شرایطی، طراحان و برنامه‏ریزان عملیات‌‌ یا باید «طرح مانور» را تغییر می‏‏دادند یا «زمین جدید و متفاوتی» را برای انجام عملیات‌‌ درنظر می‏‏گرفتند. ازطرفی، یکی از اثرات مهم و تأثیرگذار اقدامات دشمن روی جبهۀ خودی، پدیدار شدن تفاوت نظر و دیدگاه عملیاتی بین ارتش و سپاه بود. تفاوت دیدگاهی که تا این زمان به‌شکل ذاتی وجود داشت،اما لابه‏لای شیرینی پیروزی‏های حاصل از اجرای موفق عملیات‌‌‏های بزرگی که منجر به خروج متجاوز از بخش عمدۀ میهن اسلامی شد گم شده و بروز داده نمی‏شد و با تغییر شرایط نبرد و تکرار چند عدم‏الفتح، بروز و ظهور پیدا کرد. نتیجه این شد که سپاه و ارتش به‌صورت مستقل و جدا از یکدیگر اقدام به طراحی و اجرای عملیات‌‌ کنند.
بنابراین، سپاه وقتی برای طراحی عملیات‌‌ جدید خود احساس کرد که توان رزمی‏ جنگ به‌سبب تحریم و وضعیت کشور متناسب با افزایش قدرت جنگی ارتش عراق بالا نمی‏‏رود، به عواملی همچون «غافل‏گیری»، «انتخاب زمین متناسب با توان رزمی‏ موجود» و «به‏کارگیری ابتکار عمل در همۀ زمینه‏ها»، توجه بیشتری کرد و در طرح‏ریزی جدید خود به دنبال این بود تا نقاط قوت عراق را بی‏اثر و از نقاط ضعف او به نفع نیروهای خودی استفاده کند. بدین‌منظور، منطقۀ عملیاتی هور را برای اجرای عملیات‌‌ خود انتخاب کرد که با شرایط موجود همخوانی داشت و می‏توانست با اجرای موفق خود، ضمن تهدید بصره، هم بن‏بست موجود را بشکند و هم ارادۀ خود را بر دشمن تحمیل کند. بنابراین، برای انجام این عملیات‌‌، یگان‏های سپاه ظرف دو ماه خود را از واحدهای پیاده به یگان‏های آبی-خاکی تبدیل کردند و هرکدام از این یگان‏ها پنجاه تا صد قایق در اختیار گرفتند و با اجرای آموزش‏های سکانی و حرکت در آب‏های راکد به نیروهای خود، توان اجرای عملیات‌‌ آبی-خاکی را کسب کردند و آمادۀ اجرای عملیات‌‌ شدند.

حوادث و اتفاقات مؤثر در اجرای عملیات‌‌ خیبر (مراجعه به پیوست شمارۀ 1)

مراحل و دوره‏های مدیریتی در دفاع مقدس (مراجعه به پیوست شمارۀ 2)

عوامل اصلی در تصمیم‏گیری و طرح‏ریزی عملیاتی فرماندهان جنگ

1. ابتکار در تعیین و انتخاب منطقۀ عملیاتی

در شرایطی که فرماندهان نظامی برای طرح‏ریزی و انجام عملیات‌‌‏های موفق با محدودیت سرزمینی روبه‌رو شده بودند، سپاه پاسداران کوشید سرزمین جغرافیایی و جبهه‏هایی را برای طرح‏ریزی عملیات‌‌ خود انتخاب کند که:

الف) با استفاده از عوارض زمین و توانایی‏هایی که جغرافیای جبهۀ نبرد در اختیار رزمندگان می‏‏گذارد، توازن نظامی‏ را به نفع خود تغییر دهد.

ب) ارتش عراق آمادگی جنگیدن در آن منطقه را نداشته باشد.

با بررسی‏های به‌عمل‌آمده به‌منظور انتخاب جغرافیای جدید برای اجرای عملیات‌‌، منطقۀ هور با شرایط فوق سازگاری بیشتری داشت، زیرا تصور ارتش عراق از منطقۀ چزابه تا طلائیه وجود انبوه نیزارهای غیرقابل عبور بود و سپاه هم فکر می‏‏کرد که ارتش عراق در این منطقه با تانک و توپخانة خود نمی‏‏تواند با قدرت با رزمندگان بجنگد.

2. یافتن نقاط ضعف کلیدی دشمن

پس از تعیین منطقۀ هور ازسوی فرمانده کل سپاه، برای اتقان از وجود نقطه ضعف دشمن و امکان اجرای عملیات‌‌ موفق در این منطقه، شناسایی‏هایی بر روی نحوۀ آرایش و مواضع و همچنین جغرافیای گسترش قوای ارتش عراق صورت ‏گرفت. تلاش اصلی بر این بود تا با کسب اطلاعات دقیق از منطقه و نحوۀ آرایش یگان‏های دشمن، به نقاط ضعف اساسی وی برای طرح‏ریزی تاکتیک طرح مانور عملیات‌‌ پی برده شود. با بررسی‏های به‌عمل‌آمده، حمله از آب‏گرفتگی عظیم هورالهویزه در حوالی جادۀ بصره- بغداد به مواضع ارتش عراق مناسب تشخیص داده شد.

3. پرهیز از تک جبهه‏ای و تلاش برای دور زدن قوای دشمن

یکی از نکات مورد توجه فرماندهان و برنامه‏ریزان عملیات‌‌، پرهیز از تک جبهه‏ای و انجام مانور احاطه‏ای با دور زدن موانع و استحکامات دشمن، حمله به خطوط ضعیف دشمن و تلاش برای نفوذ عمیق در مواضع ارتش عراق و برخورد با عمده قوای او در آغاز عملیات‌‌ بود.

4. غافل‏گیر کردن دشمن و انجام تک شبانه

با توجه به برتری دشمن ازلحاظ نیروی انسانی و تجهیزات، به‌خصوص برتری در بخش زرهی، تنها راه‏حل برای انجام عملیات‌‌‏های موفق، غافل‏گیر کردن او در سطح راهبردی و تاکتیکی و اجرای تک شبانه برای نزدیک شدن به واحدهای زرهی و انهدام آنها بود.

  راهبرد نظام جمهوری اسلامی ایران در جنگ به‌ویژه پس از فتح خرمشهر

انتظار امام خمینی از نتیجۀ جنگ با طرح مسئلۀ «جنگ تا رفع فتنه»، که به «جنگ جنگ تا پیروزی» معروف شد، کنار رفتن و سقوط صدام از قدرت بود. ولی عملاً راهبرد ایران پس از آزادی خرمشهر، که ازسوی برخی از مسئولان کشور دنبال می‏شد، انجام یک عملیات‌‌ بزرگ و موفق و تعیین‏کننده برای ختم جنگ و رسیدن به صلح از موضع قدرت بود و عنوان «جنگ جنگ تا یک پیروزی» را به خود گرفته بود. بنابراین، قبل از آغاز عملیات‌‌ خیبر، در جلسات رؤسای قوا، که با حضور فرزند امام خمینی در تهران برگزار می‏‏شد، این بحث مطرح بود که چگونه می‏‏توان جنگ را پیروزمندانه به پایان رسانید. در آن زمان، برای حل مشکل جنگ، دو راهبرد اساسی وجود داشت:

راهبرد اول: ادامۀ جنگ تا سقوط صدام.

راهبرد دوم: تصرف منطقۀ مهمی‏ مانند بصره از عراق و پذیرش آتش‏بس و تمام کردن جنگ با مذاکره.

هدف اصلی از راهبرد دوم، گرفتن یک منطقۀ حساس از سرزمین عراق بود به‌گونه‏ای‌که حزب بعث نتواند از آن ناحیه صرف‌نظر کند و بتوان از قِبَل آن، خسارات جنگ را از رژیم عراق

                       گرفت و صدام را به‌عنوان متجاوز محکوم کرد. تصور بر آن بود که، با چنین اقدامی‏، صدام نیز سقوط خواهد کرد. بنابراین، هدف آن بود که جنگ در وضعیتی خوب و با پیروزی ایران       تمام شود.

راهبرد ارتش متجاوز بعث عراق پس از فتح خرمشهر

دشمن بعثی، پس از عملیات‌‌ بیت‏المقدس، با تجزیه و تحلیل دلایل شکست خود و پیروزی جبهۀ حق، با هدف ایجاد مانع در تحقق اهداف رزمندگان اسلام و کاهش تلفات و خسارت و بازپس‌گیری ابتکار عمل خود، دست به کار شد و با قبول شکست در جنگ و تغییر نگرش در راهبرد خود، که همانا تغییر راهبرد از آفند به پدافند و دفاع مطلق از زمین در برابر هجوم رزمندگان اسلام و جلوگیری از ورود آنان به خاک عراق بود، چند اقدام اساسی زیر را در دستور کار خویش قرار داد و حداکثر ظرف مدت شش ماه آنها را عملی ساخت. نتیجۀ این اقدامات باعث شد عملیات‌‌‏هایی مانند: رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر 1 با عدم‏الفتح مواجه شود و نیروهای اسلام مدت نوزده ماه، با توقف پشت استحکامات ایجادشده، با بن‏بست و عدم امکان عملیات‌‌ موفق مواجه گردند. البته موفقیت ارتش عراق در این راه مدیون همکاری و کمک‏های بی‏دریغ مالی، سیاسی و تدارکاتی کشورهای حوزۀ خلیج فارس، پشتیبانی فکری و تسلیحاتی کشورهای غربی و نیز پشتیبانی سیاسی و اطلاعاتی آمریکا بود که بدون هیچ محدودیتی انجام می‏گرفت:

1. ترمیم خطوط پدافندی با عقب‏نشینی از بیشتر مناطق اشغالی (به‌جز برخی مناطق حساس) و صرفه‏جویی در قوا با استقرار نیروها روی ارتفاعات سرکوب و مشرف نوار مرزی و سپس متمرکز کردن دوسوم ارتش خود در شرق بصره برای مقابلۀ جدی با تهاجم رزمندگان اسلام به بصره.

2. اصلاح ساختار پدافندی با انجام مجموعه‏ای از اقدامات مهندسی بسیار وسیع و علمی شامل: احداث کانال‏های بسیار وسیع و ایجاد موانع پیچیده همراه با ریختن آب داخل آنها، استفاده از میادین وسیع مین به همراه سیم‌خاردار و موانع مکمل یکدیگر، هوشمند کردن میادین با استقرار نیروهای کمین و گشتی رزمی و ایجاد دژ، سنگر و موانع دفاعی با اشکال مختلف و پیچیدۀ هندسی.

3. بالا بردن ضریب هوشیاری منابع و سامانه‏های اطلاعاتی با استفاده از ماهوارۀ کشورهای غربی، آواکس‏های آمریکایی و به‏کارگیری رادارهای رازیت با قابلیت ثبت تحرکات خطوط تا چند کیلومتر عمق خودی و همچنین ستون پنجم اعم‌از منافقین، ضدانقلاب، حزب توده و ... .

4. تشکیل و راه‏اندازی هشتاد تیپ غیرحرفه‏ای از نیروهای مردمی (جیش‏الشعبی معروف به تیپ‏های سه‌رقمی) به منظور استفاده در خطوط مقدم و حفظ نیروهای زُبده و تازه‏نفس در عقبه برای اجرای پاتک‏های سنگین علیه حملۀ رزمندگان اسلام.

5. تلاش وسیع سیاسی در مجامع بین‏المللی برای متوقف کردن جنگ.

اقدامات فوق باعث می‏شد تا دشمن، در طول شب عملیات، ‌‌رزمندگان اسلام را درگیرِ موانع و نیروهای ضعیف (جیش‏الشعبی) مستقر در خطوط اول کند و از فرصت خستگی آنان و روشنایی هوا استفاده کند و با اجرای پاتک به کمک نیروهای زبده و تازه‌نفس، مانع رسیدن رزمندگان به اهداف شود.

دلایل انتخاب منطقه

منطقۀ هور، با وجود محاسن زیادی که برای اجرای عملیات‌‌ در شرایط بن‏بستِ به‌وجودآمده داشت و برهمین‌اساس اقبال فرمانده کل سپاه به این منطقه رهنمون شده بود، محدودیت‏ها و مشکلاتی همچون: دوری عقبه، مشکل پشتیبانی آتش، امکانات محدود برای پشتیبانی و ترابری نیروها، اتکا به مسیر آبی و ... نیز داشت که فرمانده کل سپاه و سایر فرماندهان بر آنها وقوف کامل داشتند. اما این انتخاب در شرایط بد و بدتر و به‌علت اقتضائات و محدودیت‏های پیش‌آمده و خارج از اراده و اختیار انتخاب شده بود، زیرا برای ایجاد تغییرات جدید در فضای جنگ باید عملیات‌‌ گسترده انجام می‏گرفت تا بن‏بستِ حاکم بر زمین منطقۀ نبرد شکسته شود. ضمن اینکه محیط عملیاتی از وضعیت ایستایی خارج می‏شد. بنابراین، منطقۀ هور با توجه به موارد فوق و دلایل زیر انتخاب شد:

1. اهمیت حیاتی این منطقه با توجه به موقعیت جغرافیایی آن در کنترل بصره.

2. تناسب زمین منطقه با توان رزم خودی و شرایط پدافندی دشمن.

3. نبود استحکامات و موانع قابل توجه در منطقه به‌علت بکر و دست نخورده بودن آن.

4. امکان‌ناپذیری موفقیت نبرد در سایر مناطق عملیاتی برای رسیدن به بصره به‌علت پیچیدگی و موانع زیاد در خطوط دفاعی دشمن.

5. امکان دور زدن دشمن و حمله از پهلو و وارد کردن ضربه و دسترسی آسان به عمق دشمن.

6. نبود نیروی نظامی آموزش‌دیده و حرفه‏ای مناسب در خطوط پدافندی هور ازسوی دشمن.

7. امکان غلبه بر توانایی‌های دشمن با توجه به غفلت او از عملیات‌‌ خودی در این منطقه.

8. عدم امکان استفادۀ کامل دشمن از توان زرهی خود به‌عنوان یکی از نقاط قوت اصلی او در برابر رزمندگان پیادۀ اسلام.

9. عدم آمادگی و ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات‌‌ آبی-خاکی.

10. امکان غافل‏گیری دشمن با توجه به فراهم بودن شرایط پوشش، فریب، اختفاء و استتار همراه با سرعت عمل رزمندگان اسلام در تصرف اهداف.

11. صرفه‏جویی در قوا برای پدافند از منطقه.

12. انعطاف نیروی بسیجی و سهولت کاربرد یگان پیاده.

مهم‏ترین مسئله برای رسیدن یگان‏های عملیاتی به جادۀ بصره-العماره، چگونگی عبور آنها از آب‏گرفتگی هور و چگونگی تدارکشان پس از تصرف منطقۀ شرق دجله بود. بنابراین، علاوه‌بر اهمیت میزان استعداد یگان‏های ارتش عراق در منطقۀ موردنظر برای عملیات‌‌، آشنایی و تسلط بر هور به منظور یافتن راهکارهایی برای عبور هزاران نیروی رزمی‏ از آن، بسیار مهم تلقی می‏‏شد. با مطالعات صورت‌گرفته مشخص شد که هور دارای ویژگی‏های مخصوص به خود و برخوردار از انواع پوشش گیاهی است و عمق آب آن در نقاط مختلف متفاوت است. درواقع، انتخاب منطقۀ هور برای انجام عملیات‌‌، فرار از نقاط قوت دشمن بود.

وضعیت عمومی منطقة عملیات‌‌

هورالهویزه (که در عراق هورالعظیم نامیده می‏شود) تالابی است دارای وسعتی بیش از سه هزار کیلومترمربع که یک‏سوم آن در ایران و دوسوم آن در عراق واقع است. تالاب هورالعظیم مهم‏ترین باقی‏ماندۀ تالاب‏های میان‌رودان یا بین‏النهرین است. این منطقه، قبل از جنگ، یکی از مهم‏ترین زیست‏گاه‌های گونه‏های جانوری جهان به‌شمار می‏‏رفت و دارای تعداد فراوانی از گونه‏های حیات وحش استان خوزستان و بهشت پرندگان خاورمیانه و گنجِ تالاب‏های ایران بود. این تالاب در مسیر رودخانه‏های قدیمی و دائمی پدید آمده و به‌طور معمول هم‏سطح دریاست، ولی سطح آب آن در بعضی نقاط دو تا سه متر بالاتر از سطح آب دریا و نسبت به مناطق هم‏جوار گودتر است. همچنین، آب رودخانۀ صوئیب، که ادامۀ نهر سابله (نهر انشعابی از رودخانۀ کرخه) بوده و از وسط هور عبور می‏کرده است، بعدها به‌علت مسدود شدن مجاری خروجی، در سطح زمین‏های اطراف پخش و به آب‏های هورالهویزه اضافه شده است. علاوه‌بر جزایر مجنون شمالی و جنوبی، تأسیساتی مانند دکل‏های برق، دکل تقویت رادیو و تلویزیون، کارخانجات کاغذسازی و حدود پنجاه حلقه چاه نفت در داخل منطقۀ هور قرار گرفته‏اند. این چاه‌ها، که بر روی یک سفرۀ عظیم نفتی مشترک بین ایران و عراق واقع است، به‌وسیلة دولت عراق حفر شده بود. همچنین، در حاشیۀ رودخانۀ دجله واقع در محدودۀ اجرای عملیات‌‌، دو شهر العُزیر و القَرنه و حدود پنجاه روستا وجود داشت که در زمان اجرای عملیات‌‌ پُر از سکنۀ غیرنظامی بود که به زندگی عادی خود مشغول بودند. به‌علت پوشش گیاهی فشردۀ سطح هور از نی، بَردی و چولان، تردد در آن تنها از معابر خاص صورت می‏گرفت.

دو جزيرۀ نفتي مجنون با وسعت 160 كيلومترمربع در هورالعظيم وجود داشت که دولت عراق با ايجاد سيل‏بندهايي، آب اين منطقه را خشك و تبديل به جزيره كرده بود تا بتواند از آنجا نفت استخراج كند. بنابراین، به هنگام اجراي عمليات خيبر، در اين دو جزيره تعدادي كارگر مشغول كارهاي مربوط به فعاليت‏هاي نفتي بودند. فاصلۀ رزمندگان اسلام مستقر در شرق هور تا خطوط اصلی دشمن در غرب هور، یک فاصلۀ آبی حدود چهل‌کیلومتری بود.

محدودۀ منطقۀ عملیاتی خیبر، که عمدتاً در فضاي هورالهويزه و قسمت اعظم و اصلی آن در شرق رودخانۀ دجله تا جادۀ بصره-العماره و از طلائيه تا آب‏گرفتگي هور در خاك عراق واقع شده است، از شمال به العُزَیر و از جنوب به اَلقَرنه و طلائیه، با وسعتی حدود 1180 كيلومترمربع محدود می‏شود. منطقۀ هور دارای دو بخش متفاوت آبگرفتگی و خشکی است. عرض هشت تا ده‌کیلومتری منطقۀ خشکی را، که عراق به منظور منطقه‏ای دفاعی در امتداد مرز ایران در داخل هور ایجاد کرده بود، هورالهویزه در شرق و هورالحِمار در غرب احاطه کرده بود. علاوه‌برآن، رودخانۀ دجله این منطقه را ازنظر طبیعی به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرده بود که سه‏چهارم آن در شرق رودخانه و یک‏چهارم در غرب آن واقع شده بود. ضمن اینکه جادۀ مواصلاتی العماره به بصره نیز در غرب رودخانۀ دجله قرار گرفته است. ارتش عراق در این منطقه فاقد خط دفاعی منسجم و مستحکم بود، ولی به‌علت کم بودن احتمال تهدید، خطوط دفاعی تأمین این منطقه، به‌ویژه برای تأمین جادۀ العماره-بصره، به‌شکل پاسگاهی قرار داشت. بنابراین، از به‌کار بردن موانع و استحکامات نیز خبری نبود. اما در محور طلائیه به‌علت اتصال آن به خطوط دفاعی شرق بصره و خشک بودن زمین، دارای استحکامات، موانع، کانال و نیروی منظم نظامی بود.

استعداد کلی دشمن

منطقۀ عملیات‌‌ خیبر جزئی از منطقۀ مسئولیت سپاه سوم ارتش عراق به فرماندهی سرلشکر ماهر عبدالرشید تکریتی از بستگان صدام بود و قرارگاه آن در دانشگاه بصره و پادگان شعبیه قرار داشت. سرلشکر ماهر عبدالرشید، که از ابتدای جنگ مسئولیت مدیریت کل استخبارات (اطلاعات) ارتش عراق را داشت، پس از عملیات‌‌ والفجر 2 به فرماندهی سپاه یکم و پس از عملیات‌‌ والفجر 4 به فرماندهی سپاه سوم منصوب شده بود. سپاه سوم با یگان‏های تحت امر خود شامل: فرماندهی نیروهای شط‏العرب، لشکرهای 11 و 19 پیاده، لشکرهای 3 و 6 زرهی، لشکر 5 مکانیزه و لشکر 8 پیاده کوهستانی، مسئولیت پدافند از منطقۀ العُزیر در شمال تا رأس‏البیشه در دهانۀ فاو را با پشتیبانی تعداد ده گردان توپخانه برعهده داشت که پنج گردان آن در مقابل منطقۀ قرارگاه نجف ‏اشرف استقرار داشتند. ضمن اینکه لشکرهای 9 زرهی و 15 پیادة مکانیزۀ این سپاه به سپاه‏ دوم مأمور بوده و در منطقه حضور نداشتند.

در شروع عملیات‌‌، نیروهای قرارگاه نجف ‏اشرف با شش گردان پیاده و حداکثر یک گردان مکانیزه و زرهی از دشمن درگیر شدند. بخشی از این استعداد را نیروهای جیش‏الشعبی و گارد مرزی تشکیل می‏دادند که به‌صورت پاسگاهی در مناطق شمالی منطقۀ عملیات‌‌ و جزایر مجنون حضور داشتند. لشکر(-) زرهی نیز با سه تیپ زرهی و مکانیزه و دو تیپ پیاده به‌عنوان نیروی احتیاط در منطقه حضور داشت و پس از شروع تک رزمندگان اسلام، پاتک‏های متوالی خود را علیه رزمندگان اسلام آغاز کرد. درمجموع، در ادامۀ درگیری‏ها، تعداد چهل‌وپنج تیپ از رسته‏های مختلف شامل: دو لشکر مکانیزه جمعاً به استعداد سه تیپ زرهی و پنج تیپ مکانیزه و تعداد سی‌وهفت تیپ شامل: شش تیپ زرهی مستقل، بیست‌وچهار تیپ پیاده، دو تیپ گارد مرزی، سه تیپ نیروی مخصوص، تیپ گارد ریاست جمهوری و یک قاطع جیش‏الشعبی، وارد منطقۀ سپاه سوم شده و این سپاه را با اجرای پاتک‏های متعدد و متوالی در برابر نیروهای اسلام یاری کردند.

تشکیل قرارگاه سری اطلاعاتی نصرت

شرایط بن‏بستی که بر مناطق عملیاتی جنوب برای اجرای عملیات‌‌ به وجود آمده بود، سپاه پاسداران را بر آن داشت تا برای جلوگیری از ایجاد رکود در جبهه‏ها اقدام به طراحی و اجرای چند عملیات‌‌ در مناطق مختلف عملیاتی از شمال‏غرب تا جنوب کند. درهمین‌اثنا، تمام ذهن و فکر فرمانده کل سپاه روی این موضوع متمرکز شده بود که چگونه می‏توان با تغییر زمین و تغییر در تاکتیک، این بن‏بست را شکست و از نقطه‏ای که دشمن تمرکز کمتری دارد، عملیات‌‌ موفقی را برای رسیدن به بصره اجرا کرد. در نتیجۀ این تفکرات و بررسی مناطق و مشورت‏های صورت‌گرفته، منطقۀ هور نظر ایشان را جلب کرد. برای یافتن اطمینان از امکان اجرای عملیات‌‌ در این منطقه، ایشان اقدام به تشکیل یک قرارگاه سری اطلاعاتی به نام «قرارگاه نصرت» زیرنظر مستقیم خود کرد و [شهید] علی هاشمی فرمانده سپاه سوسنگرد را، که اهل خوزستان بود و به زبان عربی تسلط داشت، به فرماندهی آن گمارد. علی هاشمی مأموریت داشت، با سازمان‏دهی مجموعه‏ای از نیروهای مطمئن و زبده، به‌صورت کاملاً سری به شناسایی کامل جغرافیای منطقۀ آب‏گرفتگی هورالهویزه بپردازد و نتایج کار را به ایشان گزارش کند. با انجام مرحلۀ اول شناسایی و بازدید شخص فرمانده کل سپاه از منطقه، اجرای عملیات‌‌ در هور با توجه به فرهنگ سازمانی رزمی سپاه امکان‏پذیر تشخیص داده شد. درنتیجه، فرمانده کل به تصمیم قطعی‏ رسید و دستور مرحلۀ دوم شناسایی را، که شناسایی در عمق خطوط دشمن بود، صادر کرد. ایشان در هر دو مرحلۀ شناسایی، برای قطعیت یافتن کامل خود از منطقه، شخصاً چندین‌بار درقامت نیروی شناسایی وارد منطقه شد و از نزدیک تمام ابعاد و شرایط منطقه را برای اجرای عملیات‌‌ مورد بررسی دقیق قرار ‏داد. درنهایت، با تکمیل شناسایی‏ها، آماده‏سازی منطقه برای اجرای عملیات‌‌ آغاز شد.

برای آماده‏سازی منطقه برای اجرای عملیات‌‌ خیبر، حدود سیصد مأموریت شناسایی در هور و حدود صد مأموریت شناسایی در خشکی و در مناطق چزابه و طلائیه انجام گرفت. شناسایی‏ها و بررسی‏های انجام‌شده مقدمه‏ای برای پیشنهاد این منطقه برای اجرای عملیات‌‌ گسترده بود و موجب شد تا عملیات‌‌ خیبر به منظور در هم شکستن بن‏بست نظامی‏ در جنگ طرح‏ریزی و اجرا شود. بنابراین، با پایان یافتن درگیری‏های عملیات‌‌ والفجر 4 در اواخر مهرماه 1362، انجام عملیات‌‌ در آب‏گرفتگی بزرگ هور و عبور از آن برای رسیدن به ساحل شرقی رودخانۀ دجله در دستور کار سپاه پاسداران قرار گرفت.

اتفاقات رخ‌داده حین دورۀ شناسایی و آماده‏سازی در قرارگاه نصرت

واگذاری مأموریت شناسایی منطقۀ هورالهویزه و آماده‏سازی اولیۀ منطقه برای اجرای عملیات‌‌ خیبر به قرارگاه سری نصرت، به‌علت سری بودن عملیات و لزوم غافل‏گیری دشمن، با سختی‏های فراوان و حوادث و اتفاقات جالب توجه و بعضاً عنایت الهی و ائمۀ اطهار (س) همراه بود که به مواردی از آنها اشاره می‏شود:

1. یکی از تیم‏های دونفرۀ شناسایی ازسوی محسن رضایی مأموریت پیدا می‏کنند تا هدف را در عمق مواضع دشمن در منطقۀ القرنه شناسایی کنند و پس از کسب اطلاعات لازم برگردند. برای انجام این مأموریت حدود 48 ساعت وقت نیاز بود. این دو نفر عازم منطقه می‌شوند و با استفاده از نیروهای بومی (عراقی) منطقه، کار خود را شروع می‌کنند. با گذشت 48 ساعت، آنها به قرارگاه برنمی‌گردند. احتمال اسارت آنها و لو رفتن منطقه و درنتیجه بر باد رفتن تمامی زحمات برای شکستن بن‏بست جنگ، باعث نگرانی شدید مسئولان می‌شود و این در حالی است که چاره‏ای جز صبر و توکل به خدا هم وجود ندارد. پس از حدود یک هفته، خبر می‌دهند که این دو عزیز بازگشته‏اند. این خبر مسرت‏بخش ضمن آنکه فرماندهان را از نگرانی درمی‌آورد و باعث شکرگزاری به درگاه الهی از سلامت و عدم اسارت آنان می‌شود، این عصبانیت و سؤال را هم در پی دارد که علت تأخیرشان در این شرایط چه بوده است؟! درنهایت، معلوم می‌شود که آنها، به پیشنهاد بلدچی خود، شناسایی را به داخل کشور عراق برده و با رد شدن از تمامی پست‏های ایست‌وبازرسی دشمن، به زیارت عتبات عالیات مشرّف شده و در زیارت اباعبدالله‏الحسین (ع) پیروزی رزمندگان اسلام و شهادت خود در عملیات‌‌ پیشِ رو را درخواست کرده و با تهیۀ تربت و پارچه‏های متبرک بازگشته‏اند. نکتۀ ظریف‏تر اینکه تنۀ یکی از آنها در حرم به زائری عراقی برخورد می‌کند و او ناغافل با زبان فارسی عذرخواهی می‏کند. لازم به ذکر است که هر دوی این عزیزان در عملیات‌‌ خیبر به خواستۀ خود از امام حسین (ع) رسیده و شهادت نصیبشان می‌شود.

2. یکی از اقدامات مهم برادران قرارگاه نصرت، انجام جعل اسناد و تهیۀ مدارک شناسایی جعلی برای نفوذ در عمق دشمن بدون مشکل بود. این کار فوق‌تخصصی را با چنان ظرافتی انجام می‏دادند که به مهم‏ترین مراکز نظامی دشمن ازجمله قرارگاه سپاه سوم عراق در منطقۀ بصره نفوذ می‌کردند و از نقشه‏ها و منطقه عکس و فیلم تهیه می‏کردند.

3. شناسایی منطقۀ هور در طول چهار فصل سال (از اواسط بهار شروع و تا اسفندماه در زمستان ادامه داشت) و در شرایط بسیار سخت و با توجه به وضعیت آب‌و‌هوایی مناطق جنوبی و خوزستان صورت گرفت. از گرمای طاقت‏فرسای هوا همراه با پشه‌های فراوان و حشرات گزنده، رطوبت و شرجی زیاد هوا گرفته تا سرمای شدید و حرکت در آب‏های سرد با لباس غواصی. بعضاً لباس نیروهای شناسایی بر اثر شدت سرما به تنشان می‌چسبید و درآوردن آن با کنده شدن پوست همراه می‏شد.

4. کار و فعالیت قرارگاه نصرت تنها به شناسایی منطقه ختم نمی‏شد. به‌سبب لزوم سری بودن فعالیت‏ها، انجام کلیۀ امور پشتیبانی و آماده‌سازی اولیۀ منطقه را نیز نیروهای این قرارگاه انجام می‌دادند. این موارد شامل: اسکله‏سازی، انتقال قایق و سایر امکانات مورد نیاز به منطقه، به‏کارگیری شناورهای خاص مناطق صعب‏العبور در هور، طراحی و ساخت ابتدایی پل نفررو و خودرویی، ایجاد و تعریض آبراه‏ها، ساخت بلم و قایق‏های فایبرگلاس مانند بلم‏های بومی منطقه، تهیۀ وسایل و امکانات مورد نیاز هور، دوزیست کردن بولدوزر و تانک و فرستادن آنها زیر آب و ... می‏شد. در یک کلام، نیروها هم در شناسایی و هم در امور پشتیبانی و آماده‏سازی منطقه برای اجرای عملیات‌‌ فعال بودند.

5. با وجود جوانی نیروهای قرارگاه (با متوسط سنی 20 تا 25 سال) که اقتضای این سنین بیان افتخارات و شاهکارهاست و بدون اینکه قرنطینه‏ای وجود داشته باشد، این نیروها با ایثار و خویشتن‏داری در مدت بیش از نه ماه فعالیت شناسایی فوق‌سری و نفوذ در عمق دشمن و شهرها و روستاهای عراق، کوچک‏ترین لغزشی از خود نشان ندادند و ضمن حفظ اسناد و مدارک سری، کاملاً عادی در محله و مسجد و خانواده حضور داشتند و به خود اجازه ندادند کلمه‏ای از زحمات با ارزش خود و اطلاعات منطقه را بیان کنند و باعث لو رفتن منطقه شوند.

طرح‏ریزی و آماده‏سازی منطقه و نیروها

یکی از عوامل اصلی و مهمِ عدم‏الفتح در عملیات‌‌‏ رمضان و به‌خصوص عملیات‌‌‏های والفجر مقدماتی و والفجر 1، نفوذ عوامل دشمن در جبهۀ خودی بود. ازاین‌رو، در شناسایی و انجام امور مقدماتی برای انتخاب منطقۀ هورالهویزه برای اجرای عملیات‌‌، مسائل حفاظتی با شدت هرچه تمام‏تر باید رعایت می‏شد. براین‌اساس، محسن رضایی اصرار داشت تا فرا رسیدن وقت لازم، هیچ‏کس در جریان اقداماتی که در منطقۀ هور صورت می‏گیرد قرار نگیرد. بنابراین، تقریباً تا اتمام کار شناسایی و به نتیجه رسیدن شخص ایشان مبنی‌بر امکان انجام عملیات‌‌ در این منطقه، به‌جز چند نفر محدود، حتی مسئولان ردۀ اول نظامی و کشوری هم در جریان امور قرار نداشتند.

در آبان‏ماه 1362، یعنی بعد از پایان عملیات‌‌ والفجر 4، فرمانده سپاه طی نامه‏ای به محضر امام امت، ایشان را از نحوۀ کار در منطقۀ هورالهویزه و اهدافی که در این رابطه دنبال می‏شود آگاه ساخت و مرقوم ‏کرد:

«ما قصد داریم یک‏بار دیگر برای رسیدن به بصره، از شمال منطقۀ عملیاتی رمضان به همراه یک فلش دیگر از همان نقطه عمل کنیم. امیدواریم چنانچه به موفقیت دست پیدا کنیم، قسمت عمده‏ای از معضلات جنگ حل شود. لذا به‌خاطر حساس بودن منطقۀ هور و لزوم حفظ اطلاعات آن از دشمن و ...، با توجه به مشکل عمل در آب [عملیات‌‌ آبی-خاکی]، تقاضا داریم که این طرح نزد بچه‏های سپاه باقی بماند و شما دستورات لازم را به آقای خامنه‏ای ابلاغ فرمایید.»

حضرت امام (ره) نیز طی حکمی خطاب به آقای خامنه‏ای مرقوم می‏دارند:

«جناب آقای خامنه‏ای، رئیس شورای عالی دفاع؛ در شورای عالی دفاع به این امر رسیدگی فوری شود و نتیجه را ابلاغ نمایند. والسلام علیکم.»

بعد از این نامه، به درخواست حضرت امام، بلافاصله جلسه‏ای با حضور آقایان هاشمی ‏رفسنجانی، خامنه‏ای، صیاد شیرازی و رضایی تشکیل و جوانب قضیه بررسی و تکلیف شرعی به‌عهدۀ افراد گذاشته می‏شود که مطلب مطلقاً نباید به شخص دیگری منتقل شود. لذا پس از موافقت امام و مسئولان با انجام عملیات‌‌ در هورالهویزه، طرح‏ریزی و اقدامات لازم برای آماده‏سازی منطقه آغاز می‏شود.

در یکی از جلسات شورای عالی دفاع، پس از بیان طرح عملیاتی سپاه در منطقۀ هورالهویزه ازسوی محسن رضایی و بحث پیرامون آن، آقای هاشمی ‏رفسنجانی به‌عنوان قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) پذیرفتند که سپاه و ارتش در کنار هم به‌صورت جدا و در دو محور مستقل به اجرای عمل بپردازند و سپاه پاسداران سه لشکر (شامل: لشکر 14 امام حسین (ع)، لشکر 7 ولی‌عصر (عج) و تیپ 72 زرهی محرم) در اختیار ارتش قرار دهد. همچنین، برای اجرای عملیات، ‌‌بنابه تدبیر ایشان، قرارگاه کربلا به ارتش و قرارگاه نجف ‏اشرف به سپاه پاسداران واگذار شد و ایشان اعلام کرد فرماندهی نیز به عهدۀ قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) خواهد بود. بنابراین، در مراحل طرح‏ریزی عملیات‌‌ از محور هور، فرماندهان ارتش حضور نداشتند، زیرا ارتش معتقد بود که امکان تأمین آتش توپخانه و تدارک‏رسانی به نیروها در عملیات‌‌ خیبر وجود ندارد و این‏گونه عملیات‌‌‏ها را قبول نداشت.
شناسایی خوب و دقیق منطقه، آقای رضایی را به این نتیجه رساند که شرایط برای انجام عملیات‌‌ در این منطقه فراهم است و ازاین‌پس باید مشکلات حاشیه‏ای، که مشکل اصلی هم بودند، حل می‏شد. یعنی در شرایط طبقه‏بندی به‏کلی ‏سری، باید آماده‏سازی منطقه و ایجاد زیرساخت‏ها صورت می‏گرفت. بنابراین، ایشان ابتدا محسن رفیق‏دوست وزیر سپاه پاسداران را توجیه کرد و فهرست بلندی از نیازمندی‌ها به قایق و لباس غواصی را به وی ارائه داد و تأکید کرد که این اقلام را باید با رعایت کامل طبقه‏بندی حفاظتی و تحت پوشش تهیه کند.
پس از اتمام شناسایی منطقه، که مجموعۀ علی هاشمی در قرارگاه نصرت آن را به‌خوبی به ثمر رساندند، آماده‏سازی منطقه، با توجه به لزوم سری بودن کار و با وجود تمام سختی‏ها، به دست همین برادران انجام شد. آنها امور سخت و طاقت‏فرسای زدن اسکله، آماده کردن آبراه‏ها، انتقال قایق از بندر ماهشهر، آماده کردن محل اورژانس و ... را نیز، که واقعاً کاری استثنایی بود، با کمترین استراحت برعهده گرفتند و به انجام رساندند.
درنتیجه، کار به مرحله‏ای رسید که انجام عملیات‌‌ در این منطقه امکان‏پذیر شد و نوبت به توجیه فرماندهان رسید. آقای رضایی، که از شوکه شدن و نوع برخورد فرماندهان کمی واهمه داشت، یک سفر دریایی را برای آشنایی آنان با فضای آب و دریا برنامه‌ریزی کرد. بنابراین، فرماندهان را فراخواندند؛ ابتدا آنان را به بوشهر انتقال دادند و سپس به‌وسیلۀ یکی از شناورهای نیروی دریایی ارتش به جزیرۀ کیش بردند. در طول مسیر، کم‏کم آمادگی ذهنی در فرماندهان ایجاد می‏شد، زیرا دائم علت این سفر را از مسئولان امر سؤال می‏کردند و ذهنشان به این سمت سوق داده شده بود که چه نقشۀ جدیدی در کار است که بنابه ضروت آن، این سفر صورت می‏گیرد. این امر در ایجاد آمادگی ذهنی افراد بسیار مؤثر بود و درواقع پاسخ انتظاری بود که فرمانده کل سپاه از این سفر داشت.
اقدام بعدی، که حدود دو هفته قبل از اجرای عملیات‌‌ صورت گرفت، آوردن فرماندهان به منطقه و توجیه آنان و شنیدن نظرات آنان نسبت به اجرای عملیات‌‌ در این منطقه بود. ضمن اینکه از قبل پیش‏بینی شده بود که یک یا دو نفر از برادران اطلاعات قرارگاه نصرت، یک فرمانده لشکر یا تیپ را با خود به عمق منطقۀ دشمن ببرند و ضمن شناخت منطقه، اهداف را به آنان نشان دهند.
در این جلسه، پس از تشریح مأموریت، صدای اعتراض فرماندهان مبنی بر اینکه تاکنون عملیات‌‌ آبی-خاکی انجام نداده‌اند و در این زمینه تجربه ندارند و حتی نمی‏دانند غواص و غواصی چیست و... بالا می‏گیرد. آقای رضایی پس از شنیدن کامل صحبت برادران، دستور می‏دهند فرماندهان به همراه برادران اطلاعات سوار بر قایق‏های آماده شده و منطقه را از نزدیک ببینند و بعد نظرات خود را بیان کنند. تأثیر این شناسایی به‌قدری مهم بود که تیم همراه مرتضی قربانی گفته بودند وقتی ایشان را از دجله عبور دادیم و وارد جادۀ العماره-بصره کردیم، هاج‌وواج مانده بود که چگونه و به‌راحتی تا عمق حدود چهل کیلومتری وارد شده بودیم درحالی‌که شناسایی تا خط اول هم سخت بود.
بنابراین، نظرات فرماندهان در جلسۀ دوم تا حدودی تعدیل شد و حتی بعضی برای اجرای زودتر عملیات‌‌ اعلان آمادگی ‏کردند. با توجیه فرماندهان و دستور آموزش شنا به نیروها، با توجه به فصل زمستان، آموزش‏ها ابتدا در استخرهای سرپوشیده شروع شد. با توجه به حجم زیاد نیرو و زمان محدود، استخرهای روباز نیز مورد استفاده قرار گرفت. به‌سبب کمبود استخر و همچنین لزوم آموزش قایق‏رانی، بخشی از نیروها بالاجبار دوره‏های آموزش شنا و قایق‏رانی را در پشت سدهای کشور در آب‏های سرد گذراندند. بخشی از آموزش‏ها نیز، با توجه به نیاز نیروهای شناسایی یگان‏ها، به آموزش غواصی اختصاص یافته بود.
با آمادگی نسبی نیروها و فرا رسیدن زمان اجرای عملیات‌‌، با وجود آنکه امکانات لازم فراهم نشده بود و امکان تأخیر بیشتر عملیات به‌علت لو رفتن منطقه وجود نداشت، عملیات‌‌ آغاز شد. اگرچه مرحلۀ اول عملیات‌‌ و گرفتن اهداف با توجه به شرایط منطقه چندان دشوار نبود، ادامۀ کار با واکنش دشمن و مشکل پشتیبانی‏ها خیلی سخت می‏شد. ولی با علم به این موضوع و در شرایطی که منطقه با بن‏بست مواجه بود و این بن‏بست باید به‌شکلی شکسته می‏شد، تن به اجرای این عملیات‌‌ داده شد. ضمن اینکه مهم‏ترین بخش اجرای این مأموریت، تحمیل اراده به دشمن بود.

اجرای عملیات‌‌‏های محدود در راستای فریب دشمن

به منظور جلب توجه قوای ارتش عراق به سایر مناطق، عملیات‌‌‏های محدود والفجر 5 در منطقۀ چنگوله از مواضعی در نزدیکی مهران، والفجر 6 در منطقۀ تنگۀ چزابه و تحریرالقدس در جنوب‏غربی مریوان و مناطق کوهستان دربندیخان عراق در دستور کار قرار گرفت و به مرحلۀ اجرا درآمد.

سازمان رزم نیروهای عمل‌کننده

1. قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص)

قبل از عملیات‌‌ خیبر در تاریخ 30 بهمن 1362، حضرت امام (ره) طی حکمی آقای هاشمی ‏رفسنجانی را به سمت «فرماندهی دنبالۀ عملیات‌‌ والفجر» نصب کردند. بنابراین، ایشان با استقرار در قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) درقامت فرمانده مسئولیت ادارۀ جنگ را برعهده گرفتند. به دنبال این انتصاب، ستادی متشکل از نیروهای ارتش و سپاه به ‌فرماندهی آیت‌الله هاشمی ‌رفسنجانی در قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) تشکیل شد و قرارگاه کربلا (ارتش) به فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی و قرارگاه نجف‏ اشرف (سپاه پاسداران) به فرماندهی محسن رضایی، تحت امر فرماندهی جنگ درآمدند.

2. قرارگاه مرکزی نجف ‏اشرف (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران)

در طراحی عملیات‌‌، در محور هورالهویزه، پنج هدف اصلی: العزیر، القرنه، جزایر مجنون شمالی و جنوبی، نشوه و طلائیه مشخص شد. ازاین‌رو، قرارگاه مرکزی نجف‏ اشرف با تشکیل پنج قرارگاه تاکتیکی عملیاتی به‌ترتیب از شمال به جنوب و یک قرارگاه ترابری آبی و پشتیبانی به شرح زیر، به منظور انهدام کامل دشمن و تصرف سه گلوگاه مهمِ منطقه شامل: العزیر، القرنه و نشوه و همچنین تصرف جزایر مجنون و الحاق آن به منطقۀ طلائیه و ادامۀ عملیات‌‌ به‌طرف نشوه و تصرف منطقۀ شرق بصره، به اجرای عملیات‌‌ آفندی در مناطق هورالعظیم و طلائیه پرداخت:

الف) قرارگاه نصر شامل: لشکر 5 نصر و تیپ 15 امام حسن‏ مجتبی (ع) با هدف تصرف العزیر و بستن جادۀ العمارهبصره.

ب) قرارگاه حدید شامل: تیپ‏های 44 قمر بنی‏هاشم (ع) و 21 امام رضا (ع) با هدف تصرف سه‏راهی القرنه محلِ تقاطع جاده‏های بصره-العمارهبغداد.

پ) قرارگاه بدر شامل: لشکرهای 8 نجف‏ اشرف و 31 عاشورا به منظور تصرف کامل جزیرۀ شمالی و نیمۀ غربی جزیرۀ جنوبی مجنون تا پل شحیطات و بنابه دستور، ادامۀ عملیات‌‌ به‌سمت نشوه.

ت) قرارگاه حُنین شامل: لشکرهای 17 علی‏ابن ‏ابی‏طالب (ع) و 41 ثارالله (ع) و تیپ مستقل 10 سیدالشهداء (ع) به منظور تصرف نیمۀ شرقی جزیرۀ جنوبی مجنون و ادامۀ حرکت به‌سمت منطقۀ طلائیه و الحاق با قرارگاه فتح برای تسهیل عملیات‌‌ به‌سمت نشوه.

ث) قرارگاه فتح شامل: لشکرهای 27 محمد رسول‏الله (ص) و تیپ‏های 33 المهدی (عج) و 18 الغدیر و تیپ‏های زرهی 20 رمضان و 28 صفر با هدف شکستن خط و باز کردن راه زمینی برای پشتیبانی ازطریق تصرف پل طلائیه و الحاق با قرارگاه حنین برای تسهیل عملیات‌‌ به‌سمت نشوه.

ج) قرارگاه نوح (ع) شامل ناوتیپ امیرالمؤمنین (ع) از بوشهر و ناوتیپ کوثر از ماهشهر عهده‏دار ترابری آبی و پشتیبانی.

3. یگان‏های مأمور ارتش به سپاه پاسداران

الف) نیروی هوایی ارتش: این نیرو مأموریت پشتیبانی هوایی و پدافند هوایی را با به‌کارگیری پایگاه‏های هوایی تبریز، دزفول و بوشهر برعهده داشت. با توجه به تحریم‌ها و نبود قطعات یدکی، این نیرو تنها مي‌توانست در حدود صد سورتي عملياتي انجام دهد و با گشت هوایی با هواپیماهای F.14، امنیت نسبی هوایی منطقه را برقرار کند. در ضمن، این نیرو با تعداد معدودی بالگرد، هوانیروز را در ترابری و پشتیبانی از عملیات‌‌ کمک می‌کرد.

ب) نیروی دریایی ارتش: این نیرو مأموریت ترابری نیرو و تجهیزات به جزایر را به استعداد سه فروند هاورکرافت برعهده داشت.

پ) هوانیروز نیروی زمینی ارتش: هوانیروز عملیات‌‌ را با تنها حدود یک‏سوم از تعداد هشتاد فروند انواع بالگردی پشتیبانی می‌کرد که برابر ابلاغ در عملیات‌‌ برای ترابری و انتقال نیرو و تجهیزات و همچنین تک به مواضع دشمن شرکت می‏داد.

ت) نیروی زمینی ارتش:

1. لشکر 92 زرهی به استعداد سه تیپ زرهی با توجه به استقرار در خط پدافندی کوشک و طلائیه، از تاریخ پنجم اسفندماه در کنترل عملیاتی قرارگاه نجف‏ اشرف قرار گرفت ولی به‌جز توپخانۀ لشکری به‌کارگیری نشد.

2. گروه 33 توپخانه به استعداد سه گردان توپخانه و یک گردان راکت‏انداز 122م.م کاتیوشا.

شرح عملیات‌‌ خیبر

عملیات‌‌ در ساعت 20:37 روز سوم اسفندماه 1362 با اعلام رمزِ «لاحول و لاقوّه الّا بالله، یا رسول‌الله، یا رسول‌الله، یا رسول‌الله؛ به تیپ‌ها و لشکرها بگویید بعد از واژۀ رسول‌الله، یاد حضرت زهرا (س)، همچنان در قلبشان باقی بماند و دشمن را تارومار کنند» ‌‌ازسوی محسن رضایی آغاز شد. پس از اعلام رمز عملیات‌‌، نیروهای تک‏ور و خط‏شکن موج اول هجوم يگان‏هاي تحت امر قرارگاه مرکزی نجف ‏اشرف، سوار بر قايق‏ها، حركت خود را از اسكله‌های شهيد بقايي و شهید دقایقی و از ميان آبراه‏هاي هورالهويزه به منظور تصرف شهرهای القَرنه و العُزیر، بستن جادۀ بصره-العماره و پاک‏سازی جزایر مجنون و جنوب آن تا جادۀ طلائیه آغاز كردند. البته طبق برنامه، نیروهای اطلاعات قرارگاه نصرت و عرب‌های محلی که به منطقه آشنایی داشتند، همراه با نیروهای اطلاعات و افراد خط‏شکن یگان‏ها، پیش از حرکت نیروها، به آبراه‌ها رفتند و منتظر رسیدن گردان‌ها بودند. آنها موظف بودند گردان‌ها را تا آستانۀ مواضع دشمن راهنمایی کنند. با توجه به فاصلۀ طولانی تا منطقۀ هدف‏ها، هوانیروز بایستی پس از شکسته شدن خطوط دشمن به‌وسیلة رزمندگان خط‏شکنی که خود را با قایق به خطوط دشمن رسانده بودند، نیروهای تقویتی و انتقال مهمات و امکانات پشتیبانی را شبانه به نقاط مشخص‌شده می‏رساند. شب و روز اول عملیات‌‌ که هنوز فعالیت هوایی دشمن آغاز نشده بود، بهترین فرصت برای هوانیروز برای انجام مأموریت محوله بود که این امر طبق طرح، عملیاتی نشد. بنابراین، یکی از عوامل اصلی و مهم در عدم موفقیت کامل در رسیدن به اهداف عملیات‌‌ خیبر، پشتیبانی ناقص هوانیروز در دو روز اول عملیات‌‌ بود. ازطرفی، علاوه‌بر تأمین نشدن تعداد قایق مورد نیاز، با وجود نیزارها، حدود دوسوم از این تعداد قایق نیز به‌سبب از کار افتادن موتور از گردونۀ عملیات‌‌ خارج می‏شدند. به‌همین‌علت، امکان تقویت نیرو و مهمات و سلاح برای یگان‏ها هم از راه هوایی و هم ازطریق هور و مسیر آبی بسیار سخت شده یا امکان آن وجود نداشت.

عدم موفقیت قرارگاه نصر در تصرف پل العُزَیر در شمالی‏ترین محور منطقۀ قرارگاه نجف‏ اشرف، که یکی از گلوگاه‏های مهمِ عملیات‌‌ به‌شمار می‏رفت، موفقیت قرارگاه حدید را، که موفق به تصرف دومین گلوگاه دشمن یعنی سه‏راهی و پل القَرنه شده بودند، با خطر جدی مواجه می‌کرد که این خطر متوجه کل عملیات‌‌ نیز می‏شد. زیرا درحالی‌که دو قرارگاه نصر و حدید به‌علت نرسیدن نیروهای تقویتی و مهمات و امکانات پشتیبانی و همچنین مواجه بودن با کمبود شدید امکانات ترابری برای تثبیت و نگه‏داری مواضع متصرفی در شرایط نامطلوبی به سر می‏بردند، دشمن با وارد کردن نیروی زرهی و پیاده و اجرای آتش پشتیبانی توپخانه، مقابلۀ خود را با اجرای اولین پاتک روی دو منطقۀ گلوگاهی و حیاتی العُزیر و القَرنه آغاز کرد و با فشار به نیروهای خودی، موفق به بازپس‏گیری بخشی از این مناطق شد و این فشار را برای بازپس‏گیری کامل ادامه داد و نیروهای این دو قرارگاه را وادار به عقب‏نشینی کرد.

قرارگاه بدر در مرحلۀ اول عملیات‌‌ مأموریت داشت ضمن تصرف و پاک‏سازی جزیرۀ شمالی و نیمۀ غربی جزیرۀ جنوبی از دشمن، شرایط را در شمال جزیرۀ شمالی برای فرود بالگردهای هوانیروز، که باید ترابری نیروها را به جزیره انجام می‏دادند، مهیا کند. بنابراین، این قرارگاه از قبل نسبت به نصب علمک دارای چراغ قرمزرنگ از مبدأ پروازی تا محل فرود بالگرد اقدام کرد و پیش‏بینی شده بود تا پس از شروع عملیات‌‌، در نقطۀ فرود بالگردها نیز اقدام به آتش زدن لاستیک برای راهنمایی خلبانان کند. البته به‌سبب درگیری‏های پراکنده در جزیره، روشن شدن چراغ‏ها و آتش زدن لاستیک‏ها در ساعت 01:30 بامداد انجام گرفت. یک فروند بالگرد ساعت 01:45 تا 02:15 با احمد کاظمی و علی هاشمی، مسیر را کنترل و بررسی کردند. در بازگشت، افراد هوانیروز معتقد بودند نمی‏توان فرود آمد، ولی برادران سپاه شرایط را برای فرود بالگرد مناسب می‏دانستند. طول کشیدن این مباحث باعث اتلاف زمان تا 03:45 بامداد و انتقال حجم کمی نیرو به جزیره شد. درمجموع، مأموریت مرحلۀ نخست این قرارگاه تا ظهر روز چهارم اسفندماه با تصرف اهداف به اتمام رسید. اما پاک‏سازی نشدن نیمۀ شرقی جزیرۀ مجنون جنوبی و درنتیجه میسر نشدن حرکت قرارگاه حُنین به‌سمت پل طلائیه و الحاق با نیروهای قرارگاه فتح و وجود موانع زیاد در مسیر حرکت نیروهای قرارگاه فتح که باعث شد نیروهای آن نتوانند از طرفین دژ منتهی به پل طلائیه عبور کرده و با قرارگاه حُنین الحاق کنند، باعث باز نشدن مسیر خشکی و زمینی عملیات‌‌ برای پشتیبانی از نیروها در مناطق هور شد. بنابراین، درحالی‌که نیروهای رزمنده با مقاومت جانانه به مأموریت خود و اجرای تک‏های شبانه به دشمن برای رسیدن به اهداف تعیین‌شده و تلاش برای حفظ مناطق متصرفی ادامه می‏دادند، ارتش عراق با کشف اهداف عملیات‌‌ و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاک‏سازی حوالی جادۀ بصره-العماره در شمال منطقه گذاشت که با اجرای پاتک‏های متوالی و سنگین و آتش سنگین توپخانه و بالگرد و هواپیما حمایت می‏شد. بدین‌ترتیب، عدم امکان تدارک‏رسانی و پشتیبانی به‌موقع از یگان‏های عمل‏کننده به‌خصوص در بخش شمالی منطقه، منجر به عقب‏نشینی نیروهای دو قرارگاه نصر و حدید به جزایر مجنون شد و درنتیجه شرق رودخانۀ دجله به‌طور کامل تخلیه شد.در منطقۀ طلائیه نیز، به رغم اجرای چند حمله برای الحاق یگان‏ها در دو محور طلائیه و جزیرۀ جنوبی و اضافه شدن لشکر 14 امام حسین (ع) از روز سوم عملیات‌‌ به این محور پس از رها شدن از منطقۀ قرارگاه کربلا (ارتش)، به‌سبب حضور پُرشمار قوای دشمن و مقاومت آنها و پی بردن به این مهم که هدف عملیات‌‌ ایران باز کردن راه خشکی از منطقۀ طلائیه است، این مهم میسر نشد. ضمن اینکه دشمن پس از عقب زدن نیروهای خودی دو قرارگاه نصر و حدید، تمامی توان خود را روی منطقۀ طلائیه و جزایر متمرکز کرد. علاوه‌براین، دشمن اقدام به رها کردن آب جلو خطوط خودی در این منطقه کرد و با باتلاقی کردن منطقه، مانع بزرگی در مسیر حرکت رزمندگان ایجاد کرد. بنابراین، در روز چهارم عملیات‌‌، دشمن با به‏کارگیری یگان‏های زرهی و آتش شدید توپخانه، برای پس گرفتن پل جنوب جزیرۀ جنوبی و خارج کردن بخشی از نیروهای در محاصرۀ خود در منطقۀ طلائیه و دور زدن نیروهای خودی فشار زیادی وارد کرد و موفق شد با عبور از پل، وارد جنوب جزیره شود. در این شرایط، تمرکز آتش دشمن در طلائیه، که زمینی بسیار محدود را شامل می‏شد، فوق‏العاده بود. چنان‎که [شهید] حجت‌الاسلام عبدالله میثمی، که در آنجا حاضر بود، می‏گفت: «هرکس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود، می‏ایستاد.» ضرورت مقاومت در طلائیه به‌سبب اهمیت این محور برای کل عملیات‌‌ بود، زیرا در صورت الحاق و پاک‏سازی، عقبۀ خشکی برای نیروهای خودی وصل می‏شد و عملیات‌‌ در ابعاد جدیدی گسترش می‏یافت. 

درحالی‌که نتایج عملیات‌‌ خیبر به جزایر مجنون خلاصه شده بود، فرمان حضرت امام در 14 اسفند مبنی‌بر اینکه: «جزایر حتماً باید نگه داشته شود، هر طور که شده»، تحولی اساسی در سرنوشت عملیات‌‌ ایجاد کرد. دشمن نیز، که حدود پنج روز تلاش خاصی از خود نشان نداده و منطقه حالت عادی داشت، از روز 16 اسفندماه حملات خود را برای بازپس‏گیری جزیره آغاز کرد و سنگین‏ترین آتش‏های توپخانه و تانک خود را، که از ابتدای جنگ تا آن زمان سابقه نداشت، معطوف به جزایر کرد، طوری‌که طی 72 ساعت، تنها با توپخانۀ خود، بیش از 1،300،000 گلولۀ توپ روی جزایر ریخته بود. ولی مقاومت رزمندگان اسلام با گوشت و پوست و خون خود قوای ارتش بعثی را متوقف کرد و اوج حماسه، استقامت و شهادت‏طلبی سپاهیان و بسیجیان به نمایش گذاشته شد. دشمن، که در مقابل خود مقاومتی دور از تصور و پیش‏بینی را مشاهده می‏کرد، به‌مرور با تحمل تلفات و ضایعات فراوان دریافت که ادامۀ تک غیر از به مسلخ بردن نیروها نتیجه‏ای ندارد. بنابراین، از پس گرفتن جزایر مجنون منصرف شد و شروع به تحکیم مواضع کرد.

عملیات‌‌ هم‏زمان و مستقلِ ارتش در منطقۀ زید

ارتش در یک طراحیْ هم‏زمان با عملیات‌‌ قرارگاه نجف ‏اشرف (سپاه) در منطقۀ زید و در قالب قرارگاه کربلا وارد عمل شد و به‌صورت مستقل به اجرای عملیات‌‌ پرداخت. در طرح اصلی، که ازسوی قرارگاه مرکزی خاتم‏الانبیاء (ص) (آیت الله هاشمی ‏رفسنجانی) ابلاغ شد، بیان شده بود که اگر سپاه موفق شد و ارتش ناموفق، ارتش به دنبال سپاه عمل می‏کند و بالعکس، اگر هم ارتش موفق شد و سپاه موفق نبود، سپاه به دنبال ارتش وارد عمل می‏شود. با توجه به مأمور شدن سه یگان سپاه به ارتش، ارتش با سازمان زیر وارد عملیات‌‌ شد:

الف) قرارگاه کربلا 1 شامل: لشکر 77 پیاده به استعداد هشت گردان احتیاط قدس و لشکر 7 پیادۀ ولی‏عصر (عج) سپاه به استعداد هشت گردان مانوری.

ب) قرارگاه کربلا 2 شامل: لشکر 21 پیاده.

پ) قرارگاه کربلا 3 شامل: لشکر 92 زرهی با دو تیپ (منهای تیپ دوم و توپخانۀ لشکری مأمور به قرارگاه نجف ‏اشرف).

ت) قرارگاه کربلا 4 شامل: لشکر 14 امام حسین (ع) سپاه به استعداد دوازده گردان مانوری و دوازده گردان احتیاط قدس ارتش و تیپ 72 زرهی محرم سپاه به استعداد دو گردان تانک و دو گردان مکانیزه و چهار گردان پیادة احتیاط قدس ارتش.

ث) تیپ 4 جدیدالتأسیس لشکر 92 زرهی، به استعداد شش گردان مانوری.

ج) توپخانۀ قرارگاه کربلا شامل:

1. سه گردان توپخانۀ 130م.م گروه 22 توپخانه.

2. یک گردان مختلط توپخانۀ 175م.م و 203م.م گروه 22 توپخانه.

3. یک گردان راکت‏انداز 122م.م کاتیوشا گروه 22 توپخانه.

4. آتشبار راکت‏انداز 122م.م گردان 372 کاتیوشا گروه 33 توپخانه.

عملیات‌‌ ارتش در منطقۀ زید با به‏ کارگیری یگان‏‌های رزم ارتش و تعداد دو لشکر و یک تیپ زرهی از سپاه هم‏زمان با عملیات‌‌ قرارگاه نجف ‏اشرف (سپاه) در منطقۀهورالهویزه، طلائیّه صورت گرفت. این عملیات‌‌ با توجه به موانع و استحکامات پیچیدۀ دشمن در این منطقه، در همان شب اول با عدم موفقیت مواجه و عملاً عملیات‌‌ در این محور پایان یافت.

فعالیت‏ها و اقدامات مهندسی رزمی در عملیات‌‌ خیبر
(مراجعه به پیوست شمارۀ 3)

فعالیت‏ها و اقدامات توپخانه در عملیات‌‌ خیبر (مراجعه به پیوست شمارۀ 4)

فعالیت‏ها و اقدامات نیروی هوایی در عملیات‌‌ خیبر (مراجعه به پیوست شمارۀ 5)

فعالیت‏ها و اقدامات بخش بالگردی در عملیات‌‌ خیبر (مراجعه به پیوست شمارۀ 6)

فعالیت‏های بهداری و اقدام در برابر تک شیمیایی در عملیات‌‌ خیبر (مراجعه به پیوست شمارۀ 7)

استفادۀ دشمن از سلاح شیمیایی (مراجعه به پیوست شمارۀ 8)

تجزیه و تحلیل مختصر عملیات‌‌ خیبر (مراجعه به پیوست شمارۀ 9)

دستاوردها و بازتاب‏های عملیات‌‌ خیبر (مراجعه به پیوست شمارۀ 10)

دانلود متن

دانلود پیوست ها

گالری عکس