شنبه 21 تیر 1404

 

عملیات شبیخون شهید علی غیوراصلی

سوسنگرد و مقاومت‏های آن در برابر هجوم ارتش بعث عراق

« عملیات شبیخون شهید علی غیوراصلی»

ارتش بعث عراق تهاجم سراسری خود را بر اساس موقعیت جغرافیایی نوار مرزی و اهداف ارضی، بر سه جبهه جنوب، میانی و شمالی قرار داده بود. در این میان، جبهه جنوب اهمیت بسیاری در راهبرد نظامی عراق داشت و به عنوان تلاش اصلی قوای بعث به شمار می‏رفت. هدف اصلی عملیات در جبهه جنوب، به عهده سپاه سوم بود. این سپاه که لشکرهای 1 و 5 مکانیزه و لشکر 9 زرهی را در اختیار داشت، برای شروع جنگ، لشکر 3 و 10 زرهی و تیپ 33 نیروی مخصوص را تحت امر خود گرفت. در واقع ارتش عراق 6 لشکر از 12 لشکر خود را به خوزستان اختصاص داده بود. در این راستا، چون محورهای پیشروی این سپاه بر راه‏ها و معابر وصولی قرار داشت، در طراحی مانور، چهار محور زیر را انتخاب نمود:

1. محور تنومه، شلمچه، خرمشهر؛ با لشکر 3 زرهی و تیپ 33 نیروی مخصوص.

2. محور نشوه، جوفیر، اهواز؛ با لشکر 5 مکانیزه (اضافه شدن لشکر 6 زرهی به محض متوقف شدن).

3. محور عماره، چزابه، بستان، سوسنگرد، اهواز؛ با لشکر 9 زرهی.

4. محور فکه، شوش، دزفول؛ با لشکرهای 1 مکانیزه و 10 زرهی.

محور عماره، چزابه، بستان، سوسنگرد، اهواز؛ از مهم‏ترین معابر وصولی به سمت مرکز استان خوزستان یعنی اهواز به شمار می‏رفت. برای همین لشکر 9 زرهی موظف گردید ضمن تصرف شهرهای بستان، سوسنگرد و حمیدیه، خود را به اهواز رسانده، در آنجا با لشکر 5 مکانیزه که از محور نشوه، جوفیر به اهواز می‏رسید، الحاق نماید.[1]

دشمن در تصرف شهرها با مقاومت‏های پراکنده برخورد کرد که کُندی حرکت در این محورها، در نهایت منجر به توقف ارتش عراق قبل از دستیابی به اهداف اصلی گردید. مقاومت نیروهای رزمنده با کمک نیروهای مردمی و برخی عوامل دیگر، چشم‏انداز شکست راهبرد دشمن برایش آشکار گردید. در این شرایط مسیرهای منتهی به اهواز برای دو لشکر 5 و 9 ارتش عراق به عنوان مرکز استان، هدف اصلی و در واقع مهم‏ترین اهداف نظامی در جبهه‏های جنوب بود. در این میان، لشکر 9 زرهی در محور بستان- سوسنگرد به سمت اهواز، مهم‏ترین مأموریت را برای رسیدن به این هدف، بر عهده داشت و لشکر 5 در جنوب‏غربی اهواز می‏بایست لشکر 9 را در اشغال اهواز یاری می‏داد.[2]

در شامگاه روز اول، با توجه به هجوم و پیشروی تانک‏های دشمن در محور سوبله، یگان زرهی خودی مستقر در این منطقه علی‏رغم داشتن امکانات نسبتاً مناسب زرهی و دفاعی، شبانگاه عقب‏نشینی نموده و تنها چند نفر به مقابله با دشمن ادامه داده و موفق به انهدام بخشی از توان دشمن و قسمتی از امکانات به جا مانده خودی شده و روز بعد با نزدیک شدن دشمن، مجبور به عقب‏نشینی شدند. دشمن در این روز به پیشروی خود ادامه داده و بنا به اعلام سپاه اهواز، یک ستون از آنها در ارتفاعات الله‏اکبر و ستون دیگری نزدیک قریه سعدون‏حمودی، در نزدیکی رودخانه کرخه‏کور، مستقر شدند.[3]

با توجه به تحرکات دشمن قبل از شروع حمله سراسری به مرزها، از همان ابتدای تهاجم دشمن، هسته‏های پراکنده و سازماندهی نشده مقاومت در برابر تهاجم دشمن با محوریت برادران پاسدار به ویژه در مراکز جمعیتی شکل گرفت و دشمن را با مشکل مواجه ساخت. گرچه نتیجه این مقاومت‏ها در روزهای آغازین تهاجم دشمن مانع جدی برای دفع حملات و پیشروی دشمن نبود، لکن مهم‏ترین نتیجه آن کُند کردن حرکت شتابان دشمن برای اشغال سریع و چند روزه خوزستان بود. بدون شک کُند شدن حرکات دشمن، اثر مستقیم بر راهبرد او و به هم ریختگی فکری او داشت و موجب گردید دشمن به طور کامل به اهداف خود نرسد. مقاومت در برابر دشمن در محور چزابه موجب شد دشمن پس از 5 روز تلاش، خود را به سوسنگرد برساند و یا در بستان خانه‏به‏خانه با پاسداران مدافع شهر درگیر شده و با آنها بجنگد. لذا مقاومت‏های خودجوش با محوریت برادران سپاه، تنها عاملی بود که ارتش عراق را به هم ریخت و آن را متوقف نمود. زیرا دشمن در طرح مانور خود این عامل مهم را لحاظ نکرده بود.[4]

در سومین روز حمله، با وجود افزایش فشارهای زمینی و هوایی دشمن و به‏کارگیری یگان‏های زرهی، به دلیل مقاومت نیروهای نظامی و مردمی، تلاش او برای نزدیکی به اهواز، ناکام ماند. در منطقه دشت آزادگان، پاسگاه‏های هویزه زیر آتش شدید توپخانه قرار داشت و علی‏رغم کمبود امکانات، مهمات، سلاح و سوخت، با جلو رفتن نیروهای خودی، درگیری در سوبله و پاسگاه آن ادامه داشت. به طوری که این پاسگاه در طول روز چند نوبت دست به دست شده و در نهایت به دست نیروهای دشمن افتاد.[5]

روز چهارم در حالی آغاز شد که درگیری نیروهای خودی با دشمن در منطقه سوبله و پاسگاه آن ادامه داشت و تانک‏های دشمن که از طرف چزابه و پشت تپه‏های الله‏اکبر به طرف بستان در حال پیشروی بودند، به‏رغم پشتیبانی توپخانه دوربرد خودی و درگیر بودن نیروهای سپاه، توانستند حدود ظهر خود را به یک کیلومتری بستان برسانند و شهر را زیر آتش مداوم خود بگیرند. نیروهای خودی برای جلوگیری از نفوذ دشمن به این شهر پل ورودی جبهه بستان را منفجر کرده و از شهر در حال عقب‏نشینی بودند. دشمن با احداث پل و عبور از آن، شهر بستان را اشغال نمود. از ظهر روز پنجم، تعدادی از تانک‏های دشمن مستقر در پشت رودخانه فنیخی (در شمال‏شرق بستان) به سمت حمیدیه حرکت و پیشروی کرده و با پشتیبانی آتش توپخانه و هوایی، به موازات رودخانه کرخه پیشروی نموده و به حمیدیه رسیدند. روز ششم در حالی به پایان رسید که؛ دشمن با استقرار توپخانه و پشتیبانی خود در روستای فنیخی، ضمن اشغال تپه‏های الله‏اکبر، در پی تخریب پل بستان توسط مدافعان این شهر، با زدن پل روی رودخانه، خود را با استعدادی حدود 80 دستگاه تانک و نفربر، به 2 کیلومتر بالاتر از روستای هوفل و در 7 کیلومتری شهر سوسنگرد رسانده و در این محل مستقر گردید. در این روز، توپخانه خودی و تیپ 3 زرهی لشکر 92 که مشغول مقابله با دشمن بودند، مقداری عقب‏نشینی کرده و تعدادی از تانک‏های تیپ 3، به دست دشمن افتاد.[6]

تا این زمان نیروهای داوطلب انقلابی که با شروع تجاوز ارتش عراق خود را از شهرهای مختلف کشور به مناطق جنگی از جمله منطقه سوسنگرد رسانده بودند، با کمترین امکانات و سلاح و در سخت‏ترین شرایط در برابر دشمن به مقاومت پرداخته و با جنگ و گریز حرکت دشمن را کُند کرده و در این راه تعداد زیادی شهید و مجروح تقدیم انقلاب و کشور نموده بودند. به همین دلیل دشمن نتوانسته بود به راحتی و بر اساس برنامه‏ریزی قبلی، خود را به مرکز استان برساند. این نیروها در حالی مقاومت می‏کردند که به طور دائم شرایط را به رده‏های بالاتر گزارش کرده و درخواست امکانات و نیروهای کمکی برای جلوگیری از پیشروی دشمن، می‏نمودند. ولی این درخواست و کمک‏ها راه به جایی نمی‏برد.

دشمن از صبح روز هفتم برای فائق آمدن بر مقاومت‏های پراکنده به خصوص مقاومت در داخل شهر سوسنگرد، دامنه فعالیت و تحرک خود را با تهاجم همراه با اجرای آتش سنگین روی شهر سوسنگرد، افزایش داد. به طوری که بسیاری از تأسیسات و ساختمان‏ها ویران گردید. با فشار و پیشروی دشمن، اطراف شهر در محاصره نیروهای عراقی درآمد و تلاش داشت برای دسترسی به شهر، روی رودخانه پل احداث نماید. در نتیجه تا عصر سوسنگرد از نیروهای خودی تخلیه شده و نیروهای دشمن با عبور از رودخانه، به طرف اهواز حرکت کردند. دشمن روز بعد در ادامه اقداماتش در محور سوسنگرد با اجرای آتش سنگین روی شهر و اطراف آن، موفق شد با نصب پل روی رودخانه کرخه، ضمن ورود به شهر سوسنگرد، پیشروی خود را به طرف حمیدیه ادامه دهد. رزمندگان از محورهای مختلف به بخش شمالی شهر رفتند تا مانع ورود دشمن به شهر شوند. ولی آتش سنگین دشمن و قلت نیروها باعث شهید و مجروح شدن برخی و عقب‏نشینی برخی دیگر و اشغال کامل شهر سوسنگرد شد. اشغال سوسنگرد نگرانی زیادی را در مسئولین سپاه استان خوزستان ایجاد نمود. در جریان این پیشروی‏ها، اقدامات ستون پنجم شامل اعضای جبهۀ‏التحریر، جبهه عربستان و شیوخ منطقه که به سلاح کلاشینکف مسلح شده بودند، کمک خوبی برای عراقی‏ها بود. این افراد به انحاء مختلف دشمن را کمک می‏کردند. با ورود دشمن به شهر سوسنگرد، شهر خالی از سکنه شده و دشمن مردم بومی را تشویق به جنگ علیه فارس‏ها می‏کردند. نیروهای عراقی در تپه‏های الله‏اکبر مستقر شده و واحدهای دیگر همچنان به سمت حمیدیه در حال پیشروی بوده و توپخانه آنها در کوت سیدنعیم موضع گرفته ولی تعدادی در حدود 40 نفر از برادران پاسدار و نیروهای مردمی، همچنان مقاومت می‏کردند.[7]

در واقع ارتش عراق با اشغال سوسنگرد، خودش را از سمت شمال‏غرب به جنوب جاده حمیدیه- اهواز رساند. حضور دشمن در منطقه حمیدیه، خطر اساسی قطع جاده مهم اهواز- اندیمشک را به وجود آورد. لذا نیروهای خودی که تعداد آنان در برابر دشمن قابل توجه نبود، با عجله و با استفاده از عوارض زمین در برابر دشمن موضع گرفته و به مقاومت پرداختند تا مانع رسیدن دشمن به اهواز شوند. همزمان با هجوم ارتش عراق به سمت اهواز و نزدیکی قوای آن به اهواز از محور سوسنگرد- حمیدیه، انبار مهمات لشکر 92 زرهی به طور مرموزی منفجر شد. صدای هولناک انفجار و به دنبال آن پرتاب گلوله‏های توپ و موشک‏های کاتیوشا حاصل از انفجار به داخل شهر، این شایعه را ایجاد و تقویت نمود که نیروهای عراقی وارد اهواز شده و شهر در آستانه سقوط است. در نتیجه شهر متشنج و اوضاع به هم ریخته بود. در این شرایط بحرانی که هر لحظه خطر اشغال اهواز هم با توجه به رسیدن دشمن تا پیچ جاده حمیدیه- اهواز می‏رفت، نگرانی زیادی برای مدافعین و مسئولین ایجاد کرده بود. اما به لطف الهی حضور حضرت آیۀ‏الله بهشتی در شهر اهواز فرصتی را ایجاد کرد تا آخرین وضعیت منطقه و خطر سقوط اهواز از طریق ایشان به امام امت رسانده شده و کسب تکلیف گردد. لذا در حالی که دو سه روز از اشغال سوسنگرد می‏گذشت، هر لحظه نگرانی خطر سقوط اهواز که در واقع سقوط کامل استان خوزستان و اولین هدف عمده عراق بود را به دنبال داشت، این نگرانی‏ها توسط آقای شمخانی فرمانده وقت سپاه خوزستان به ایشان منتقل گردید. آقای بهشتی با توجه به این شرایط، همان‏روز به تهران بازگشته و نگرانی مسئولین نسبت به خطر سقوط عن‏قریب اهواز را خدمت حضرت امام عرضه می‏دارند. حضرت امام بلادرنگ و بدون تأمل پاسخ می‏دهند: "مگر جوانان اهواز مرده‏اند که اهواز سقوط کند؟" لذا آقای بهشتی پاسخ حضرت امام را بلافاصله تلفنی به آقای شمخانی می‏رسانند. آقای شمخانی نیز در اولین فرصت افراد موجود (حتی نیروهای غیر عملیاتی) را که در مجموع 28 نفر شدند، جمع نموده و ضمن انجام سخنرانی حماسی[8]، پیام حضرت امام را به آنان منتقل می‏نمایند. تأثیر و نفوذ کلام امام موجب تحولی عجیب در نیروها شده و تمام افراد داوطلبانه برای مقابله با دشمن آماده می‏شوند. لذا این افراد به فرماندهی علی غیوراصلی[9] مسئول آموزش سپاه خوزستان، آخرین ساعات روز هشتم مهرماه روانه منطقه نبرد در حمیدیه گردیده و در ساعات اولیه بامداد نهم مهرماه آماده نبرد با دشمن زبون می‏گردند.[10]

علی غیوراصلی به دلیل سابقه خدمت در یگان نیروی مخصوص ارتش، دارای تخصص و علوم نظامی کافی بود. ایشان پس از پیروزی انقلاب در صحنه‏های درگیری با گروهک‏های ضد انقلاب کردستان نیز کسب تجربه نموده و سپس با انتقال به خوزستان، به سپاه مأمور شده و با راه‏اندازی مرکز آموزش نظامی، مشغول آموزش دادن نیروهای سپاه استان خوزستان شده بود. او با شروع تهاجم دشمن به ایران، هدف نهایی دشمن در منطقه خوزستان را خوب فهم کرده بود. لذا بر اساس آشنایی بیشتر و بهتر او با فنون نظامی، فرماندهی این گروه بر عهده او گذاشته شد. آقای غیوراصلی برای اجرای مؤثر این عملیات، چند اقدام زیر را مد نظر قرار داد:

1- انتخاب و به‏کارگیری تاکتیک رزم شبانه با دشمن برای اولین بار با توجه به اتکاء دشمن به زرهی و عدم میل به جنگ در شب.

2- انتخاب و استفاده از حداقل نفرات برای انجام شبیخون به منظور هماهنگی و مدیریت بهتر.

3- سازماندهی نیروها به دسته‏های دو نفره همراه با تذکرات و توصیه‏های لازم مانند رعایت سکوت و استتار کامل هنگام حرکت و نزدیک شدن به دشمن.

4- توصیه به نیروها برای استفاده درست از سلاح به خصوص از آرپی‏جی (هدف قرار دادن زرهی دشمن از فاصله نزدیک و با دقت).[11]

شرح مختصر عملیات شبیخون

عصر روز هشتم مهرماه 1359 مطابق با نهمین روز تجاوز و تهاجم سراسری ارتش بعثی عراق و در حالی که ستون پیشتاز زرهی لشکر 9 زرهی ارتش بعث شهر حمیدیه را پشت سر گذاشته و تا پیچ جاده اهواز پیشروی نموده و هر لحظه تأخیر در مقابله با آن خطر سقوط حتمی اهواز را به دنبال داشت، با رسیدن پیام حضرت امام‏خمینی و سخنان مهیج و حماسی آقای شمخانی، یک گروه 28 نفره به فرماندهی آقای علی غیوراصلی، به سمت حمیدیه حرکت نموده و با توجه به پیمودن بخشی از راه به صورت پیاده، در شب و هنگام تاریکی هوا وارد منطقه شدند. در فرصت باقی‏مانده تا شروع درگیری، شناسایی مختصری از محل‏های استقرار دشمن صورت گرفت و آقای غیوراصلی نیروها را توجیه نموده و سپس آنان را به تیم‏های دو نفره سازمان داد و تیم‏ها را با توجه به نوع سلاح در اختیار و توان و آموزش افراد، آماده نموده و به مواضع مختلف در مقابل دشمن به کمین نشستند تا با هماهنگی شبیخون به دشمن را آغاز نمایند. با فراهم شدن شرایط و زیر نظر گرفتن کامل حرکات دشمن، نیروها با استفاده از عوارض منطقه و باغات، به مواضع دشمن نفوذ کرده و شبیخون خود را به ستون پیشتاز لشکر 9 زرهی عراق در ساعت 01:00 بامداد روز نهم مهرماه (روز دهم تهاجم دشمن) با شلیک همزمان چند موشک آرپی‏جی7 به سوی تانک‏ها و نفربرها، آغاز کردند. در این هنگام علاوه بر هدف قرار گرفتن یکی دو دستگاه تانک و ایجاد انفجار در آنها، یکی از موشک‏ها به یک دستگاه کامیون حامل مهمات برخورد کرده و انفجار زیادی در منطقه ایجاد گردید. این انفجار باعث دستپاچگی و وحشت در دل نیروهای دشمن گردید. لذا بدون هدف، منطقه را زیر رگبار مسلسل و سلاح‏های خود گرفته بود. در ادامه، نیروهای خودی با استفاده از نارنجک دستی و تفنگی و رگبار سلاح‏های سبک، با نیروهای دشمن درگیر شدند. دشمن در حالی که با عنایت و خواست حضرت حق کاملاً غافلگیر شده و در شرایط گیجی تفکر خود را نسبت تصمیم‏گیری از دست داده بود، ضمن مقابله پراکنده با نیروهای خودی، توپخانه را به کمک طلبید و توپخانه دشمن با اجرای آتش سنگین، منطقه را زیر پوشش آتش خود قرار داد ولی با توجه به نزدیکی زیاد نیروهای خودی با دشمن، تأثیر آتش پشتیبانی دشمن روی نیروهای خودی پایین بود. در نتیجه دشمن که گمان می‏برد که یک لشکر و یا حداقل با یک تیپ نیروی مخصوص[12] به او حمله‏ور شده، به سرعت تصمیم به عقب‏نشینی گرفت. به طوری که فرصت پیدا نکرد چند دستگاه تانک و یا خودرو و سایر تجهیزات خود را از منطقه خارج نماید. اگرچه هدف نیروهای خودی تصرف منطقه و یا آزادسازی سوسنگرد و یا حتی منهدم کردن ارتش عراق و وادار کردن آنان به عقب‏نشینی نبود و بیشتر هدف از شبیخون، ایجاد تأخیر و گرفتن سرعت پیشروی دشمن به طرف اهواز بود. ولی خواست خداوند متعال با دعای خیر امام و امت و اخلاص و صداقت و صفای باطن نیروها، که با تمام وجود و از سر ایثار و اخلاص پای کار آمده بودند، آنان را مصداق آیه «... كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»[13] قرار داد و نصرت و پیروزی بزرگ را با عقب‏نشینی دشمن (تا عمق 90 کیلومتر) و آزادسازی سوسنگرد، به عنوان پاداش به این عزیزان نصیب فرمود.

در تکمیل شبیخون صورت گرفته، از اولین دقایق روشن شدن هوا و طلوع آفتاب، بالگردهای تک‏ور هوانیروز با هماهنگی سپاه استان خوزستان وارد منطقه شده و دشمن را بیش از 20 دقیقه از هوا مورد تعقیب قرار داده و به انهدام تانک‏ها و نفربرهای در حال عقب‏نشینی لشکر 9 زرهی عراق پرداخته و تلفات و صدمات زیادی بر لشکر در حال فرار دشمن وارد آورده و روحیه‏بخش نیروهای خودی گردیدند. در این عقب‏نشینی، دشمن مجبور شد ضمن تخلیه شهر سوسنگرد، با رها کردن خیلی از وسایل و تجهیزات و همچنین چند دستگاه تانک و کامیون در دشت و فرار خدمه آنها، تا عمق 90 کیلومتر را تخلیه نماید. بیشترین تلفات وارده به دشمن در این جنگ و گریز، مدیون دلاورمردی تیزپروازان هوانیروز بود. با آزاد شدن منطقه سوسنگرد، اکثر مردم منطقه و روستائیان بین حمیدیه و سوسنگرد از بیرون راندن عراقی‏ها خوشحال و شادمان شده بودند. بالاخره مقاومت در محور سوسنگرد به قیمت خون عزیزترین جوانان به موفقیت رسید[14]

در این عملیات، دشمن با برتری کامل بر نیروهای خودی و تسلط روی منطقه با اشغال صورت گرفته، تصور نمی‏کرد با چنین تهاجم و مقاومتی روبه‏رو گردد که منجر به تلفات و عقب‏نشینی از دستاوردهای خود گردد. لکن غافل‏گیر شدن کامل لشکر 9 زرهی با اجرای تاکتیک شبانه و سرعت عمل رزمندگان، باعث شد دشمن با سرافکندگی کامل خود را از مهلکه بیرون کشیده و خود را نجات دهد.  لذا علی‏رغم نفوذ نیروها به درون مواضع دشمن و درگیری سنگین با آنها و وارد نمودن ضربات سخت، تا ساعت 07:00 صبح و تقریباً پایان درگیری، تنها یک نفر از نیروهای خودی مجروح و یک نفر به شهادت رسید و سایر نیروها در سلامت کامل دشمن را تعقیب نموده و پس از چهار روز اشغال سوسنگرد، قبل از ظهر روز دهم مهرماه 1359، وارد شهر شده و به سامان دادن آن و پاکسازی عوامل خودفروخته و خائنی که دشمن را در اشغال منطقه و شهر یاری رسانده بودند، پرداختند. دشمن با اشغال سوسنگرد و تغییر نام نام آن به "خفاجیه"، با استفاده از عوامل گروهک‏های ضد انقلاب و خلق عرب، اقدام به نصب فرماندار و شهردار[15] و سپردن شهر به آنان نموده و نیروهای خود را در بالای ارتفاعات الله‏اکبر مستقر کرده بود که با عقب‏نشینی اجباری از منطقه سوسنگرد و تسلط نیروهای خودی، افراد وطن‏فروش پاکسازی و محاکمه گردیدند.[16]

پس از استقرار کامل نیروهای خودی در سوسنگرد، پس از غروب آفتاب، چند نفر از مسئولین سپاه خوزستان از جمله آقای غیوراصلی جهت شناسایی منطقه و آخرین مواضع دشمن پس از عقب‏نشینی، با یک دستگاه خودرو به طرف شهر بستان حرکت می‏کنند. با توجه به تاریکی و رانندگی با چراغ خاموش، در یکی از پیچ‏های جاده در حوالی روستای دهلاویه، خودرو از روبه‏رو با یک خودرو کمپرسی برخورد نموده و راننده در صحنه تصادف به شهادت رسیده و دو سرنشین دیگر مجروح، ولی آقای غیوراصلی که پشت سر راننده نشسته بوده، نیز به شدت مجروح و در بیمارستان به شهادت می‏رسد.[17]

دستاوردهای شبیخون شهید غیوراصلی

1- برهم زدن کامل طرح و مانور و نقشه دشمن در منطقه.

2- محروم کردن دشمن در رسیدن به اهواز و سقوط آن.

3- شناخت نقطه ضعف ارتش عراق نسبت به اتکاء به زرهی و عمل در روز.

4- خلاقیت و نوآوری با اجرای تاکتیک عملیات شبانه علیه دشمن و مبنا قرار دادن آن در دفاع مقدس.

5- امکان وارد نمودن ضربه به دشمن با حداقل امکانات با استفاده از نقاط ضعف دشمن.[18]



[1] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 114 و 160» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، مقدمه، ص 23 تا 26».

[2] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، مقدمه، ص 18 تا 31.

[3] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «مرکز فرماندهی و مرکز پیام سپاه پاسداران اهواز، سند شماره 000751 و 000771» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، روزشمار 01/07/1359، ص 72 ».

[4] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 154 تا 156.

[5] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «واحد اطلاعات ستاد مرکزی سپاه پاسداران، سند شماره 000840» و «واحدهای اطلاعات و عملیات سپاه اهواز، سندهای شماره 000841 و 000862» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، روزشمار 02/07/1359، ص 93 تا 95 ».

[6] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «واحد اطلاعات ستاد مرکزی سپاه پاسداران، سند شماره 032565، 000918، 000926 و 000557» و «ستاد مرکزی سپاه پاسداران، مرکز فرماندهی، سند شماره 041578» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، روزشمار 03، 04 و 05/07/1359، ص 118 و 119 و 137 و 154».

[7] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «واحد اطلاعات ستاد مرکزی سپاه پاسداران، سند شماره 050321» و «بولتن خبری واحد اطلاعات سپاه خوزستان، سند شماره 001003 و 001035» و «اطلاعات عملیات مرکز عملیات جنوب، گزارش نوبه‏ای  24 ساعته، سند شماره 001942» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، روزشمار 06، 07 و 08/07/1359، ص 174 و 175 و 195 و 214».

[8] بخشی از سخنان حماسی آقای شمخانی بدین قرار بود: «مرگ رسیده است، از چه می‏ترسید؟ ما سالیانی بود که به امام حسین(ع) می‏گفتیم: "یالیتنا کنا معک فافوز فوزاً عظیما"، این جملات که قرن‏ها از سوی پدران ما و سپس توسط ما به عنوان یک آرزو، تکرار شده است، امروز امکان جامه عمل پوشاندن به آن فرارسیده است. ما به امام حسین(ع) تأسی می‏کنیم. هرکس می‏خواهد بماند و هر کس می‏خواهد برود. ما برای مقابله با دشمن، جز اسلحه کلاش و چند آرپی‏جی، چیز دیگری نداریم. ...» در پایان صحبت، به دلیل روشنایی روز، مفهومی نداشت که همچون شب عاشورا چراغ‏ها خاموش شود. به همین خاطر گفته شد برای پنج دقیقه چشمانمان را می‏بندیم تا هر کس می‏خواهد برود، خجالت نکشد. وقتی چشم‏ها گشوده شد، همه مشاهده کردند که هیچ‏کس حاضر به رفتن نشده است. [مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، پاورقی روزشمار 09/07/1359، ص 236» و «اسناد شماره 36230 و 78528»].

[9] سروان شهید علی غیوراصلی، از ارتشی‏هایی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای مقابله با غائله کردستان، در آن دیار مشغول خدمت بود و در آن منطقه افتخارات زیادی خلق نموده بود. ایشان در یک دادگاه محاکمه بعضی از عوامل کومله و دمکرات به عنوان شاهد حاضر شده و شهادت او منجر به اعدام آنان می‏گردد. با توجه به شرایط منطقه و احتمال پیشامد مشکل امنیتی برای وی، از کردستان خارج و به خوزستان منتقل گردیده و مأمور به سپاه پاسداران خوزستان می‏گردد. لا توجه به تخصص نامبرده و دوره‏های تخصصی طی کرده و کسب تجربه در داخل و سایر کشورها (آلمان، ایتالیا، مصر، اردن و عمان)، اقدام به راه‏اندازی و تجهیز مرکز آموزش نظامی در یکی از کمپ‏های شرکت نفت در منطقه پرکان دیلم جهت سپاه خوزستان نموده و با کمک تعدادی از نیروهای قدیمی سپاه تیمی قوی آموزشی را تشکیل و به آموزش نظامی پاسداران آن دیار در دوره‏های 15 یا 20 روزه پرداختند. ایشان به دلیل جذابیت خاص و مدیریت قوی خود، در دل سایرین جا باز کرده و فرماندهی او را پذیرفته بودند.

[10] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 164» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، پاورقی روزشمار 09/07/1359، از زبان آقای شمخانی فرمانده و آقای بلالی مسئول عملیات سپاه خوزستان، ص 235 و 236».

[11] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: مستند شبیخون غیوراصلی، کارگردان و تهیه‏کننده آقای محسن قیصری، سازمان هنری رسانه‏ای اوج، 1400، مصاحبه با زنده‏یاد سردار شهید احمد سیاف‏زاده از مسئولین وقت عملیات سپاه خوزستان و حاضر در شبیخون غیوراصلی.

[12] یکی از نکات مهمی که سرلشکر طالع خلیل‏الدوری فرمانده لشکر 9 زرهی عراق از حرکت لشکر از زمانی که از العماره حرکت کرده تا شبیخون غیوراصلی، توضیح داده، این بوده که پس از اشغال سوسنگرد و حرکت لشکر به سمت اهواز، یک تیپ نیروی مخصوص به ما حمله کرد و لشکر را وادار به عقب‏نشینی و تخلیه شهر سوسنگرد نمود. [راوی سردار فتح‏الله جعفری].

[13] «... چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است.» (بقره آیه 249).

[14] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 164 تا 174» و «مستند شبیخون غیوراصلی، کارگردان و تهیه‏کننده آقای محسن قیصری، سازمان هنری رسانه‏ای اوج، 1400، مصاحبه با مسئولین وقت سپاه خوزستان و رزمندگان حاضر در شبیخون غیوراصلی» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، روزشمار 09/07/1359، از زبان آقای شمخانی فرمانده و آقای بلالی مسئول عملیات سپاه خوزستان، ص 235 تا 237».

[15] نکته دیگری که سرلشکر طالع خلیل‏الدوری فرمانده لشکر 9 زرهی عراق از اشغال سوسنگرد بیان نموده، این بوده که یکی از عوامل ساواک خوزستان به نام رعد شرقانی که به گروهک خلق عرب پیوسته بوده و با نیروهای عراقی همکاری می‏کرده، به عنوان فرماندار سوسنگرد تعیین شده بود. [راوی سردار فتح‏الله جعفری].

[16] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 167» و «مستند شبیخون غیوراصلی، کارگردان و تهیه‏کننده آقای محسن قیصری، سازمان هنری رسانه‏ای اوج، 1400، مصاحبه با مسئولین وقت سپاه خوزستان و رزمندگان حاضر در شبیخون غیوراصلی» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، روزشمار 09/07/1359، از زبان آقای شمخانی فرمانده و آقای بلالی مسئول عملیات سپاه خوزستان، ص 235 تا 237».

[17] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 172 تا 174» و «مستند شبیخون غیوراصلی، کارگردان و تهیه‏کننده آقای محسن قیصری، سازمان هنری رسانه‏ای اوج، 1400، مصاحبه با مسئولین وقت سپاه خوزستان و رزمندگان حاضر در شبیخون غیوراصلی».

[18] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 172 تا 174» و «مستند شبیخون غیوراصلی، کارگردان و تهیه‏کننده آقای محسن قیصری، سازمان هنری رسانه‏ای اوج، 1400، مصاحبه با مسئولین وقت سپاه خوزستان و رزمندگان حاضر در شبیخون غیوراصلی» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب دهم، "هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‏های عمده عراق"، روزشمار 09/07/1359، از زبان آقای شمخانی فرمانده و آقای بلالی مسئول عملیات سپاه خوزستان، ص 235 تا 237».

برچسب ها

شناسنامه عملیات شبیخون شهید علی غیوراصلی

دیدگاه ها

دیدگاهی ثبت نشده، شما اولین نظر را بنویسید!

همه دیدگاه ها سوالات

گالری عکس