طی حملات ارتش عراق به سوسنگرد در شش ماه اول جنگ، این شهر چند
بار اشغال یا محاصره شده بود که هر بار با فداکاری رزمندگان، قوای دشمن مجبور به
عقبنشینی شده بودند. شکست و ناکامی نیروهای لشکر ۹ زرهی عراق در جبهه سوسنگرد و
محقق نشدن اهداف عملیاتی آنان تا اوایل آذرماه ۱۳۵۹، فرماندهی این لشکر را بر آن
داشت تا برای دستیابی به پیروزی در این جبهه، با همکاری لشکر ۵ مکانیزه فشارهای
جدیدی بر رزمندگان ایران اعمال کند. یکی از اقدامات دشمن در این راستا که پس از
اشغال هویزه در دیماه 1359 صورت گرفت، حرکت برای اشغال مجدد سوسنگرد از محور جنوب
بود. هوشیاری و مقابله به موقع رزمندگان اسلام، منجر به ناکامی دشمن و توقف او در
محور جنوبی سوسنگرد به هویزه و ایجاد جبههای جدید گردید. در نتیجه از اواخر
دیماه، جبهه سوسنگرد دارای سه محور عملیاتی زیر شده بود:
1-
جبهه شمالی (مقابل تپههای اللهاکبر).
2-
جبهه جنوبی (جاده هویزه در منطقه مالکیه و آلبوعفری).
3-
جبهه غربی (رودخانه مالکیه).
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای مقاومت مردمی برای
فعال نگه داشتن جبهه و وارد نمودن تلفات و انهدام تجهیزات دشمن، در یکصدوهفتادوهفتمین
روز جنگ تحمیلی، عملیاتی به ظاهر کوچک، اما بسیار مهمی را در قسمت غربی شهر
سوسنگرد علیه قوای دشمن اجرا کردند. عملیاتی که موجب تغییر نگرش جدی فرماندهان در
تکنیک و تاکتیک رزمی در جنگ با عراق شد. در این عملیات نبوغ و خلاقیت جوانان
پاسدار و نیروهای مقاومت مردمی در حد فوق انتظار آشکار شد. رزمندگانی که با درخشش
کمنظیر در صحنه میدانی جنگ با اجرای شناساییهایی دقیقِ مواضع دشمن و طرحریزی
مانور عملیات، هویتی جدید در عرصه مدیریت نظامی پیدا کردند.
طی دو سه ماه پایانی سال 1359، با توجه به شرایط وضعیت خطوط
خودی و دشمن در منطقه عملیاتی سوسنگرد، دو اقدام ابتکاری مورد توجه رزمندگان این
جبهه قرار گرفته و به مورد اجرا گذاشته شد که در اجرای تهاجم غافلگیرانه و کسب
موفقیت در انهدام نیرو و تجهیزات دشمن در عملیات روزهای پایانی اسفندماه، تأثیر
زیادی داشتند:
1-
حفر چندین کانال
به ابتکار برادر پاسدار اسحاق عزیزی در جناح و پهلوی نسبتاً
خالی دشمن و ادامه آن از دو طرف جاده سوسنگرد به بستان.
2-
ساخت پل چوبی به طول ۸۵ متر و عرض 3 متر بر روی رودخانه مالکیه به ابتکار«فتح الله
همتی[4]»، معروف به «دایی همت» و همکاری نیروهای
مستقر در منطقه.
در ۲6 اسفندماه برادران سپاه با عبور از کانالهای حفر شده در
غرب رودخانه نیسان در دو محور اصلی چپ و راست و محور وسط که جنبه فرعیتر داشت، با
دشمن درگیر و با غافلگیر کردن آنها، به انهدام تجهیزات و وارد نمودن تلفات به
آنان پرداختند. این مأموریت در محور راست بدون جلب توجه عراقیها در نهایت اختفا
اجرا شد، ولی در محور چپ، عراقیها به حضور آنها مشکوک شدند و برای زمان کوتاهی
به طرف نیروهای خودی تیراندازی کردند. از سوی دیگر در حالی که همه چیز آماده میشد
تا عملیات در موعد مقرر شروع شود، مشکل بزرگی پیش آمد و آن این که درست سر کانالی
که به خاکریز دشمن ختم میشد، نیروهای عراقی ظرف یکی دو شب تعدادی مین والمر جدید
کار گذاشتند که برای عملیات باید خنثی میشدند.
طی دوره چهار ماهه از شکسته شدن حصر سوسنگرد در 26 آبانماه
تا اجرای عملیات محدود امام مهدی(عج) در 26 اسفند 1359، نیروهای خودی علاوه بر
اجرای آتش بر روی مواضع دشمن، اقدام به اجرای عملیاتهای ایذایی و شبیخون نموده تا
با اقدامات مؤثر خود، دشمن را در جای خود زمینگیر نمایند. به طوری که طی این
دوره، دستکم 10 مورد شبیخون توسط برادران سپاه و نیروهای مردمی انجام شد که منجر
به وارد آمدن تلفات و خسارات قابل توجهی به دشمن گردید. در حالی که دشمن دائم در
حال نقل و انتقال و تحکیم مواضع خود بود تا بتواند موقعیت به دست آورده را تثبیت
نماید.
پس از آن که برخی از فرماندهان از جمله حسن باقری به این
باور رسیدند که تنها با شیوههای شناخته شده قبلی نميتوان كاري از پيش برد، طرح
عملياتهاي مبتکرانه مبتنی بر تاکتیکهای جدید را در دستور کار خود قرار دادند.
لذا نخستين گامی که در اين راستا پس از دو ماه از آخرين تهاجم ناموفق ارتش ايران
به قواي عراق در مناطق عملیاتی جنوب برداشته شد، اجرای طرحی آفندی به نام «امام
مهدی(عج)» در 26 اسفند ماه 1359 بود که توسط مسئولین عملیاتی سپاه سوسنگرد به صورت
محدود و چریکی طراحی و به تأیید مسئولین ستاد عملیات جنوب رسید. براساس این طرح، بایستی
نیرویی به استعداد ۲۰۰ نفر مجهز به سلاحهای سبک و آرپیجی، از چهار محور به نیروهای
عراقی در غرب سوسنگرد حمله میکردند. عملیات بسیار تأثیرگذاری که با ایمان و توکل
به خدا توسط رزمندگانی از سپاه و بسیج، به اجرا گذاشته شد و با موفقیت کامل به
انجام رسید.
در طراحی عملیات محدود امام مهدی(عج) که به منظور نابودی
کامل دشمن و پاکسازی منطقه غرب سوسنگرد تا مرغداری (عمق حدود 4 کیلومتری خطوط
دشمن) با انجام عملیاتهای زیر مد نظر قرار گرفته بود، فرماندهان محورها با مشورت
یکدیگر نسبت سازماندهی نیروهای تحت امر خود و چگونگی حرکت و مانور، هماهنگی نموده
و آمادگی کامل داشتند:
1-
محور عملیات اصلی: 8 گروه 15 نفره دارای نیروهای آرپیجیزن، تیربارچی،
نارنجکانداز با سلاح ژ3، فرمانده و معاون فرمانده و بیسیمچی، با قرار گرفتن 4
گروه در سمت راست و 4 گروه در سمت چپ به طوری که دو گروه داخل شده و یک گروه در
عمق و گروه دیگر در عرض، شروع به پاکسازی میکند. دو گروه دیگر در انتهای کانال به
عنوان پشتیبان، پس از پاکسازی کامل از روی جاده آسفالت سوسنگرد- بستان به منازل و
سنگرها برمیگردند. گروه پاکسازیکننده در عمق هم پس از پایان کار، منتظر گروه
پشتیبان مانده و گروه پشتیبان به طرف
منطقه اِحِیمِر به تأمین مینشیند تا مینگذاری به اتمام رسیده و سپس به عقب
برمیگردند.
کالک فاقد مقیاس منطقه عملیاتی امام مهدی(عج)
2-
محور عملیات ایذایی (محور فرعی): نیرویی به استعداد 9 نفر در قالب سه گروه سبک
متشکل از آرپیجیزن و تیربارچی و کمکی آنها، فرمانده و معاون فرمانده و
بیسیمچی، در چپ و راست و همچنین مقابل جناح چپ دشمن در فاصلهای حدود 400 تا 500
متر از دشمن در کانالی که قبلاً داخل آن سنگرکنی شده، مستقر گشته و عملیات صرفاً
ایذایی را شروع میکنند.
3-
محور عملیات پشتیبانی (تظاهر به تک): نیرویی به استعداد 15 نفر در قالب دو گروه
متشکل از آرپیجیزن و تیربارچی و کمکی آنها، نارنجکانداز با سلاح ژ3، فرمانده و
معاون فرمانده و بیسیمچی، در فاصله 150 تا 200 متری دشمن در دو طرف جاده
سوسنگرد- بستان مستقر شده و آتش سنگین و مؤثری را روی دشمن در دو طرف و نزدیک جاده
اجرا میکنند. در ضمن برای هر طرف یک موشک دراگون از روی پشت بامها و یک قبضه
خمپارهانداز 60م.م، عمل مینمایند. همچنین خمپارهانداز 81م.م گردان و 2 قبضه از
یگان خمپارهاندازهای 120م.م وحدت، روی منطقه نزدیک جاده اجرای آتش کرده تا نیروی
داخل تقریباً به نزدیک جاده برسد.
برای پشتیبانی از عملیات، تعداد 4 گروه 6 نفره در دو کانال
سمت چپ و راست مستقر شده و مهمات مورد نیاز نیروهای داخل را تأمین میکردند.
همچنین مجروحین را حین برگشت از تدارکرسانی، به کانال آورده و به انتهای کانال
حمل میکردند. گروه تخریب نیز با تعدادی حدود 600 مین ضد تانک آماده در خودرو، بعد
از پاکسازی کامل به دستور فرماندهی به منطقه پشت مرغداری رسیده و میدان مینی به
طول حدود 1500 متر ایجاد کرده و به سرعت به عقب بازمیگردند. همزمان با شروع
عملیات اصلی تا پایان درگیری، توپخانه روستاهای اِحِیمِر، بردیه بزرگ و کوچک و
دهلاویه را زیر آتش قرار میداد. جاده تدارکاتی دشمن بین دهلاویه تا روستای اِحِیمِر
توسط موشک تاو و تفنگ 106م.م پوشیده میشود. فاصله باز بین نیروهای غرب و آلبوعفری
شمالی، توسط موشک تاو و تفنگ 106م.م و تانک پوشش داده میشود.
در این عملیات توپخانه ارتش شامل آتشبارهای 155م.م و
کاتیوشا و خمپارهاندازهای سپاه و خمپارهاندازهای تیپ 55 هوابرد ارتش بر اساس
برنامه آتش تدوین شده، اقدام به اجرای آتش روی مواضع و مناطق تعیین شده نموده و
زمینه را برای تهاجم نیروهای تکور که همزمان با آتش پشتیبانی کار آنها آغاز
میگردید، مهیا نمودند.
نیروهای ارتش بعثی دشمن به طول 1500 متر و عمقی حدود 300 تا
500 متر به شکل T
در دو طرف جاده سوسنگرد به بستان به فاصله حدود یک کیلومتر از رودخانه مالکیه
مستقر گردیده بودند. استعداد دشمن در محدوده عملیاتی این منطقه، یک گردان مکانیزه
شامل یک گروهان تانک و 2 گروهان نیروی پیاده و نفربر، بود.
تیمهای شناسایی با رصد اطلاعاتی دشمن فهمیده بودند که
عراقیها از خوف شبیخون نیروهای خودی، شبها تا صبح بیدار و هوشیار بوده و به
تیراندازی به طرف مواضع نیروهای خودی میپرداختند. ولی پس از طلوع آفتاب به دلیل
خستگی و اطمینان از عدم اجرای عملیات از سوی نیروهای ایرانی، به استراحت و خواب
پرداخته و در نتیجه پستهای نگهبانی صبحگاهی آنها هوشیار نیست. به همین سبب مقرر
شد حمله در ساعات نخست روز انجام شود. بالأخره در سحرگاه روز بیستوششم اسفندماه 1359
بچههای سپاه و بسیج آمادۀ انجام عملیات شدند. پیش از شروع نبرد، نافله خواندن و
تضرع رزمندهها دیدنی بود چرا که میدانستند تمام تدابیر و اقدامات انجام شده بدون
توکل به خدای متعال و توسل به حضرات معصومین علیهمالسلام عقیم و ناقص است. خورشید
که کاملاً بالا آمد، نیروهای عملکننده با دستور برادر احمد غلامپور که مسئولیت
عملیات سپاه سوسنگرد را برعهده داشت، با سلاحهای انفرادی و دوشپرتاب آرپیجی، از
داخل کانالها خودشان را به نزدیکی نیروهای دشمن رساندند. برابر طرح عملیاتی،
نیروها بایستی یورش به دشمن را با انجام عملیات اصلی از چپ و راست جاده سوسنگرد-
بستان و عملیاتهای ایذایی را در محور وسط این جاده به منظور مشغول نمودن دشمن،
انجام میدادند. عملیات از ساعت 07:30 صبح 26 اسفندماه 1359 با رمز «اللهاکبر» و
اجرای آتش سنگین توپخانه و کاتیوشا روی خطوط مقدم دشمن، آغاز گردید و همزمان نیروهای
تکور رأس ساعت مقرر عملیات تهاجمی خود را آغاز نمودند. با تهاجم نیروها، دشمن
غافلگیر شده و عملیات با سرعت غیر قابل تصوری پیش رفت.[6] مرحله دوم آتش توپخانه به منظور جلوگیری از کمکرسانی به
نیروهای درگیر دشمن و ضدحمله احتمالی علیه نیروهای خودی، پس از پایان عملیات
رزمندگان اسلام و شروع به بازگشت به مواضع اولیه، روی حوالی دهکده اِحِیمِر واقع
در حدود دو کیلومتر عقبتر از خطوط دشمن انجام گرفت.
کالک فاقد مقیاس منطقه عملیاتی امام مهدی(عج)
با
شروع اعلام عملیات و صدور دستور حمله، نیروهایی که خود را به نزدیکی سد خاکی
(خاکریز) دشمن رسانده بودند، علیرغم این که گروه سمت چپ به دلیل لو رفتن و یا
مشکوک شدن دشمن به این مسیر (کانال) زیر آتش قرار گرفته و چند نفر از آنان به
شهادت رسیدند و در حالی که یک گروه از افراد گوشه راست نیز هنوز آماده نبوده و
گزارش شده بود که تانکهای دشمن آماده حرکت از دهلاویه هستند، وارد عمل شدند.
رزمندگان اسلام توانستند طی زمان کوتاه دو ساعت، حدود 4 کیلومتر تا پشت مرغداری
پیشروی نموده و نیروهای دشمن را عقب برانند. نیروهای سمت راست پس از چند دقیقه از
شروع درگیری، نیاز شدیدی به مهمات پیدا کردند و این امر باعث شد کمی از سرعت عمل
آنان کاسته شود. البته به یاری خدا و لطف بیکران او، نیروهای عراقی از صحنه
عملیات پا به فرار گذاشته و مقاومت زیادی از خود نشان ندادند. لذا در ساعت 10:00 صبح،
رزمندگان اسلام پس از موفقیت کامل و رسیدن به اهداف عملیات که همانا وارد نمودن
ضربه به پیکره ارتش بعثی عراق و انهدام نیرو و تجهیزات آنان بود و در حالی که دشمن
در گیجی کامل قرار داشت، با پایان دادن به عملیات، خرسند و شادمان از موفقیت خود
به مواضع قبلی خود بازگشته و به گرمی مورد استقبال سایر رزمندگان مستقر در خطوط
سوسنگرد قرار گرفتند.[7]
لازم به ذکر است که؛ با توجه به اجرای عملیات در روز و لزوم
تسریع در عقب آمدن نیروها و با توجه به محقق شدن کامل هدف عملیات که انهدام
نیروهای دشمن بود، نیروها در هنگام بازگشت، به دلیل عدم امکان تخلیه و انتقال و ممکن
نبودن عبور دادن غنایمی همچون تانک، نفربر و تجهیزات سنگین دشمن از پل چوبی روی رودخانه
مالکیه، به جز دو دستگاه نفربر پیامپی که از آب عبور داده شد و یک دستگاه
آمبولانس و تعدادی سلاح، سایر ادوات دشمن به آتش کشیده شده و منهدم گردید. در
مجموع تعدادی در حدود 20 دستگاه تانک و نفربر، 7 دستگاه خودرو و 2 دستگاه لودر
دشمن منهدم و تعداد 65 نفر از نیروهای آنها کشته و تعداد 85 نفر زخمی و تعداد 64
نفر نیز به اسارت نیروهای خودی درآمدند. همچنین در جریان این عملیات، تعداد 13 نفر
از نیروهای خودی شهید و تعداد 17 نفر نیز مجروح گردیدند.
نتایج
و دستاوردها:
1-
یکی از نکات برجستهای که باعث ایجاد زمینه، ذهنیت و آمادگی در مسئولین سپاه
سوسنگرد برای طراحی و انجام عملیات امام مهدی(ج) گردید، ابتکار خلاقانه کندن چندین
کانال از دو سه ماه قبل در غرب رودخانه مالکیه به سمت شمال که جناح و پهلوی نسبتاً
خالی دشمن را در دو طرف جاده سوسنگرد به بستان در برمیگرفت، بود. به طوری که
نیروها توانستند خود را برای حمله و زدن ضربه کاری، به نزدیکترین نقطه در جناح
دشمن برسانند.
2-
نکته برجسته و مؤثر دیگر در موفقیت عملیات، ابتکار ساخت پل چوبی بر روی رودخانه
مالکیه و مهار آن با سیم بکسل که از حدود یک ماه قبل از عملیات انجام گرفت. این پل
ضمن اتصال جاده سوسنگرد به بستان، تردد و عبور نیروهای خودی به غرب رودخانه را تسهیل
میکرد. به طوری که این پل در عملیاتهای بعدی نیز مثمر ثمر واقع گردید.
3-
استفاده هوشمندانه از نقطه ضعف دشمن در زمینه بیداری و هوشیار بودن شبانه و به
خواب رفتن کامل نیروهای او و از دست دادن هوشیاری پس از طلوع آفتاب، با نفوذ به
مواضع دشمن و انجام شناساییهای روزانه.
4-
اجرای عملیات کاملاً مبتکرانه و خلاقانه در روز با تکیه بر شناساییها و عدم
هوشیاری دشمن، بر خلاف عملیاتها و شبیخونهای قبلی که شبانه صورت میگرفت.
5-
بازیابی اعتماد به نفس و افزایش میل جنگجویی در رزمندگان اسلام با توجه به اُفت
روحیه نیروها و رکود حاکم بر جبههها بر اثر عملیاتهای چهارگانه تهاجمی ارتش در
مناطق عملیاتی جنوب و به ویژه شکست عملیات نصر در منطقه هویزه که منجر به اشغال و
تخریب گسترده شهر هویزه گردید.
6-
قرار گرفتن تجربه این عملیات به عنوان مبدأ و نقطه شروعی برای اجرای عملیاتهای
موفق در جبهههای دیگر منطقه.
پایان
دیدگاهی ثبت نشده، شما اولین نظر را بنویسید!