کتاب «ابوعلی کجاست» تاریخ شفاهی مرتضی عطایی است که توسط محمد مهدی رحیمی به عنوان مصاحبه کننده و نوید نوروزی به عنوان تدوین گر سال 1396 در 144 صفحه با تیراژ 1000 نسخه توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
این کتاب از این جهت اهمیت ویژه دارد که پیرامون رزمندگان مدافع حرم است. افرادی که کمتر درباره آنها سخن گفته شده است. راوی این کتاب پس از بیان خاطرات و گفته های خود از سه سال حضورش در جبهه های مبارزه علیه تکفیری های داعش، در محور لاذقیه سوریه به شهادت می رسد. نحوه اعزام به سوریه به منظور مبارزه با داعش با گذرنامه افغانستانی ، عشق و اراده به فرمانده معزز حاج قاسم سلیمانی و همراهی با این فرمانده در مواقع مختلف حضور در جبهه سوریه ، اهمیت تخصص شهید در تعمیر و راه اندازی سیستم های برودتی و گرمایشی در جبهه و سرودن شعر و ... در این کتاب روایت گردیده است.
بخشی از کتاب ابوعلی کجاست؟
«در عملیات بصر الحریر دشمن ۹ نفر اسیر گرفت که ۵ نفر از آنها را به شهادت رساند و ۴ نفر دیگر در ماه رمضان سال ۹۵ با اسرای مسلحین معاوضه شدند؛ یکی از این اسرا حیدر محمدی بود. مسلحین موقع اسارتش عکس شاخص فاطمیون را به او نشان داده و گفته بودند: «ابوعلی کجاست؟» میگفت: «ابوعلی دیگر به منطقه نرو، اگر رفتی اسیر نشو که برایت نقشهها دارند!»
ارتباط عاطفی شهید عطایی با شهید صدرزاده را باید نوعی رابطه مرید و مرادی دانست. صدرزاده به عنوان فرمانده درسهای بسیاری به ابوعلی میدهد که نه فقط برای او، بلکه برای همه جوانان نسل امروز قابل توجه و تامل است. ابوعلی در یکی از خاطراتش در ارتباط با شهید صدرزاده که در میدان نبرد به «سید ابراهیم» مشهور بود، میگوید: «یکی از تذکرات سیدابراهیم قبل از عملیاتها این بود که میگفت: «بچهها اینطوری دعا کنید که خدایا ما در این عملیات دعا نمیکنیم که پیروز شویم؛ ما میخواهیم در شکست و پیروزی، تو از ما راضی باشی. اگر تو با شکست از ما راضی میشوی، ما راضی هستیم که شکست بخوریم. اگر با پیروزی از ما راضی میشوی، هر چه رضای توست، همان اتفاق بیفتد. خیلی تاکید میکرد که فقط برای رضای خدا کار کنیم.