عملیات طریق القدس
شناسنامه عملیات
نام عمليات: طريقالقدس
رمز: يا حسين(ع) فرماندهي
منطقه: دشتآزادگان
زمان: ۸ تا ۱۳۶۰/۰۹/۱۵
نوع عمليات: گسترده
هدفهاي عمليات: آزادسازي شهر بستان و ۷۰ روستاي منطقه، رسيدن به مرز در منطقه شيب و هورالعظيم، قطع ارتباط قواي دشمن مستقر در شمال و جنوب منطقه، انهدام قواي دشمن.
فرماندهي: مشترك(سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ارتش جمهوري اسلامي).
سازمان عمل كننده: مشترك(سپاه و ارتش).
استعداد نيروهاي خودي:۲۸ گردان پياده، ۷ گردان زرهي، ۸ گردان مكانيزه.
استعداد نيروهاي دشمن:۲۴ گردان پياده، ۱۳ گردان زرهي، ۷ گردان مكانيزه، ۱۳ گردان كماندو، ۴ گردان گارد.
شهيدان عمليات: تعداد ۶۷۴ تن از پاسداران و بسيجيان، ۱۲۵ تن از ارتشيان.
نتايج عمليات: دستيابي به همة هدفهاي عمليات.
تلفات عراق: حدود ۳۵۰۰ تن كشته، ۵۰۰۰ تن زخمي، ۵۴۶ نفر اسير.
خسارات عراق: انهدام ۱۳ فروند هواپيما و ۴ فروند هليكوپتر، ۱۷۰ دستگاه تانك و نفربر، ۲۰۰ دستگاه خودرو.
غنائم: ۱۵۰ دستگاه تانك و نفربر، ۱۹ قبضه توپ، ۱۲۰ دستگاه ماشينآلات مهندسي و ۲۵۰ خودرو، ۳۰ قبضه سلاح ضد هوايي.
مروري بر اوضاع سياسي و نظامي
تا عمليات طريقالقدس
تدوين استراتژي آزادسازي
در پي موفقيت عمليات ثامنالائمه(ع) ـ كه در آغاز سال دوم جنگ اجرا شد و مهمترين تحول نظامي جنگ تا آن زمان بود ـ زمينه تدوين استراتژي جنگ با هدف آزادسازي مناطق اشغالي فراهم شد. در اين حال، تحولات سياسي كه بر روند تحولات نظامي اثر داشت، خود نيز از اين تحولات متأثر بود. آثار تحولات سياسي ـ نظامي به تدريج در حوزه نظامي نمايان شد؛ از يك سو، با افزايش حضور نيروهاي مردمي، سپاه تلاشهاي جديدي را براي گسترش سازمان رزم انجام داد و از سوي ديگر، فرماندهان ارتش و سپاه استراتژي آزادسازي مناطق اشغالي را طرحريزي كردند.
در تدوين استراتژي جديد جنگ، دو تجربه ارزشمند كه فراروي نيروهاي سپاه قرار گرفته بود، نقش داشت: نخست، تشكيل ستاد عمليات جنوب و طرحريزي عملياتهاي محدود؛ و دوم، تجربة طرحريزي عمليات ثامنالائمه(ع) و تلاش براي تصويب آن در شورايعاليدفاع و سپس هماهنگي با برادران ارتش و اجراي آن با تركيب مشترك بود.
در تدوين اين استراتژي، براي طرحريزي در مرحله جديد، دو اصل در نظر گرفته شد: اول اينكه عملياتها مسلسلوار و پشت سرهم انجام شود و وقفه آن كوتاه باشد. دوم، در هر عملياتي كه صورت ميگيرد دو تا سه برابر عمليات قبلي توان رزمي وارد صحنه شود.
ديدگاه محافل سياسي و خبري دربارة وضعيت ايران
پس از عمليات ثامن الائمه(ع)
بررسي اظهار نظرها، گزارشها و تحليلهاي خبري رسانههاي جهان و شخصيتهاي سياسي دنيا بعد از پيروزي عمليات ثامنالائمه(ع)، نشان دهندة وضعيتي دوگانه از ايران در بيان آنها است. رسانههاي غربي به موازات پخش اخبار اقدامات گروههاي ضدانقلاب براي جلوگيري از ثبات و بحراني جلوه دادن اوضاع داخلي، خبر پيروزي نظامي رزمندگان را به صورت كمرنگ منتشر كردند. نحوه انعكاس اخبار جنگ چنان بود كه گويي پيروزيهاي ايران تأثيري بر سرنوشت از قبل تعيين شده جنگ ـ يعني شكست ايران ـ ندارد لذا بهرغم اعلام پيروزي نظامي ايران و كست نظامي عراق در عمليات ثامنالائمه(ع)، اوضاع كلي جنگ را همچنان به عنوان يك بنبست نظامي ارزيابي ميكردند و چنين تبليغ ميكردند كه تنها تحولات سياسي كه به جابهجايي قدرت در دو كشور و بويژه در ايران منجر شود، ميتواند جنگ را از اين بنبست رهايي بخشد. به بيان ديگر، گرچه شكسته شدن حصر آبادان با وجود ناباوريهاي اوليه مورد پذيرش محافل سياسي و نظامي دنيا قرار گرفت، اما به نظر كارشناسان نظامي و متحدان عراق اين پيروزي به اين معنا نبود كه روند جديدي در جنگ آغاز شده و اوضاع به سود ايران تغيير كرده باشد.
در چنين وضعيتي رسانهها و محافل سياسي ـ نظامي غرب و متحدان عراق، چند موضوع را سوژه اصلي برنامههاي خبري و تحليلي خود قرار دادند تا حوادث جبهههاي جنگ را تحتالشعاع قرار دهند:
۱) شايعه انحلال ارتش و اعدام ارتشيان، ايجاد بدبيني بين سپاه و ارتش: راديوهاي گروههاي ضدانقلاب، بويژه سلطنتطلبان، بيشتر در اين زمينه به دروغپردازي اقدام كردند تا نيروهاي ارتش را به نظام جمهوري اسلامي بدبين كرده و از همكاري آنها با سپاه بكاهند. راديو ايران، ارگان سلطنتطلبان در اين باره گفت:« رژيم جمهوري اسلامي درصدد اجراي يكي از خائنانهترين طرحها در طول حيات خود است، زيرا اكنون آماده ميشود كه به زودي انحلال ارتش را اعلام و با خلع سلاح نيروهاي سهگانه مسلح قانوني، سپاه پاسداران را به صورت تنها نيروي مسلح كشور درآورد. به همين منظور طرحي سري تهيه و به مجلس شورا تسليم شده كه به صورت بسيار محرمانه مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد. براساس اين طرح قرار است به محض تهيه مقدمات و ايجاد آمادگي لازم، يك موافقتنامه صلح با عراق منعقد گردد و به جنگ خاتمه داده شود. سپس بلافاصله و در مدت كوتاهي همه ارتشيان مرخص شوند و جايشان به افراد سپاه پاسداران داده شود.»
همچنين انتشار اخبار كذب درباره اعدام نيروهاي ارتش به ويژه خلبانان، اقدام ديگري براي ايجاد كينه و ستيزهجويي بين نيروهاي مسلح و سست كردن روحيه نيروهاي متعهد ارتش بود. از جمله اين نوع تلاشها، يكي از گزارشهاي خبرگزاري رويتر است كه در آن آمده است:« عدهاي از خلبانان به خاطر اتهام مخالفت با رژيم و سرپيچي از دستورات، به جوخههاي اعدام كشانده شدهاند. اين در حالي است كه منازل افسران و درجهداران بازنشسته ارتش در روزهاي اخير مورد هجوم و حمله پاسداران قرار گرفته است.»
۲) ناتواني دولت ايران در اداره حكومت و احتمال وقوع كودتا، محور ديگر تبليغات رسانههاي غربي بود تا وانمود كنند كه حيات سياسي جمهوري اسلامي به پايان راه نزديك شده است. از جمله نشريه آلماني فرانكفورترالگمانيه نوشت:« ايران كشوري كه يكي از با ثباتترين كشورهاي جهان بوده و كشورهاي جهان براي داشتن مناسبات با آن به رقابت با يكديگر دست ميزدند، اكنون به لبه پرتگاه نزديك شده، زيرا خواست مسئولين حكومتي، يعني انهدام فرهنگ و اقتصاد و ثبات اجتماعي، ميرود تا به صورت وضعي دردناك جلوه كند.» يكي از نشريات وابسته به گروههاي ضدانقلاب نيز آرزو ميكند كه:«در آينده يك دولت مركزي قوي مانند دولت شاه فقيد حتماً روي كار خواهد آمد و به وضع ايران سر و سامان خواهد داد.» همچنين برخي نشريات به نقل از بروس لينگن كاردار سفارت سابق امريكا در تهران نوشتند كه:
«يك رژيم جديد احتمالاً به رهبري يك شخص ناشناس كه در داخل ايران از پشتيباني ارتش برخوردار است، روي كار خواهد آمد. اين رژيم جديد شديداً تمايلات ملي و اسلامي داشته و غيرمتعهد خواهد بود.»
در همين حال نشريه كويت تايمز در تحليلي از جنگ نوشت: «حكام ايران به خاطر مشغول نگهداشتن ارتش در جبههها و درنتيجه حصول اطمينان از اينكه كودتايي احتمالي عليه آنها روي نخواهد داد به ادامه شرايط جنگي علاقهمند هستند.» نقض حقوق بشر موضوع تبليغاتي ديگري بود كه غرب با انتشار اخبار دروغ درصدد خدشهدار كردن وجهه نظام جمهوري اسلامي در افكار عمومي جهان بود. به عنوان نمونه، وزير دادگستري آلمان در مصاحبهاي گفت:« از اعدام كودكان و اينكه پدران و مادران مجبورند تا فرزندان خود را به مقامات امنيتي معرفي كنند، بسيار رنج ميبرد.»اين در حالي است رسانهها و تحليلگران غربي با ناديده گرفتن اقدامات تروريستي گروههاي ضد انقلاب، به ويژه سازمان مجاهدين خلق(منافقين)، ضمن حمايت از اقدامات تروريستي آنها، تلاشهاي بازدارنده نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي را براي برقراري امنيت نكوهش كرده و نظام جمهوري اسلامي را به ايجاد اختناق و سلب آزادي محكوم ميكنند. در اين خصوص راديو آلمان با لحني دلسوزانه ادعا ميكند كه دولت اسلامي ايران به جهان تصويري مخدوش و وحشتناك از دين جهاني اسلام ارائه ميكند.
همچنين خبرگزاري آسوشيتدپرس، راديو لندن و روزنامه فرانسسوار در اقدامي همسو ادعا كردند كه در ايران مخالفين به طور بيرويه اعدام و اقليتهاي مذهبي آزار و اذيت ميشوند و اين ادعاهاي خود را به عنوان مصاديق نقض حقوق بشر اعلام كردند.
۴) صلحطلبي عراق و جنگافروزي ايران، محور ديگر تبليغات رسانههاي خارجي بود كه پس از ناكامي عراق در تحقق اهداف خود از حمله به ايران، به طور مستمر ادامه داشت و در حاليكه حدود ۱۵۰۰۰ كيلومترمربع از خاك ايران در اشغال ارتش عراق بود، از رژيم عراق به عنوان حكومت خواهان صلح ياد ميشد و متقابلاً ايران را به دليل ايستادگي براي احقاق حقوق تضييع شدهاش و مقاومت براي دفع تجاوز، كشوري جنگافروز قلمداد ميكردند.
۵) ادعاي توسعهطلبي جمهوري اسلامي ايران: اين تبليغات رواني رسانههاي خارجي كه از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي براي ترساندن حكام منطقه شروع شده بود و به مناسبتهاي مختلف تشديد ميشد، در اين زمان كه ترور انور سادات در مصر به وقوع پيوسته بود، گستردهتر شد و با اتهام زدن به ايران مبني بر همكاري با تروريستها در قتل سادات، تبليغات تازهاي شروع شد. در اين باره حسني مبارك رئيسجمهور مصر در مصاحبه با روزنامه الاهرام اعلام كرد كه سازمان تروريستي مسئول قتل انور سادات، درصدد تحقق بخشيدن به انقلابي شبيه انقلاب خميني در مصر بود. حسني مبارك در اين مصاحبه بارها كلمه خميني را به كار برد تا به اين وسيله عمليات نظاميان حكومتي مصر را به عنوان عمليات هدايت شده از طرف ايران وانمود كند. او بدون ذكر نام كشوري، افزود مدركي در دست است كه تروريستها از لحاظ مالي از خارج تأمين شدهاند.
راديو كلن آلمان نيز در تفسيري گفت:« رژيم مذهبي ايران مايل به توسعهطلبي در منطقه است. ولي دليل اصلي كه چرا كشورهاي نفتخيز خليجفارس رژيم مذهبي ايران را قبول ندارند بايد مورد جستوجو قرار گيرد. آنها با وجود آنكه خود كشورهاي اسلامي هستند ولي به انقلاب افراطيون و بنيادگرايان ايران به چشم يك حالت و يا جريان فوقالعاده نگاه ميكنند.»
۶) شايعه همكاري ايران با اسرائيل و خريدسلاح از آن، خبرپراكني درباره كاهش روابط اقتصادي ژاپن با ايران به دليل بمباران مجتمع پتروشيمي ايران و ژاپن به وسيله هواپيماهاي عراقي و عدم تمايل به كار متخصصان صنعتي ژاپن به سبب ناامني جاني، ادعاي گسترش جو نارضايتي در جامعه به ويژه ميان قشر كارگر، وجود جنگ قدرت ميان تفكر انقلابي و ميانهرو در حاكميت، گسترش دامنه اختلاف داخلي ميان احزاب، وجود نابسامانيهاي اقتصادي در سطح كلان و خرد، از ديگر موضوعات خبري رسانهها و محافل سياسي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران بود كه در فاصله دو عمليات ثامنالائمه و طريقالقدس به آن پرداخته ميشد و اين در حالي است كه در همين مقطع زماني هيچ گزارش مهمي كه دال بر ضعفهاي نظامي عراق در برابر تواناييها و مقاومت رزمندگان ايراني و يا وجود بسياري از نابسامانيهاي اقتصادي در عراق باشد، به چشم نميخورد.
هجوم ارتش عراق به منطقه دشت آزادگان
هجوم گسترده عراق به استان خوزستان( از موسيان تا خرمشهر) در يك جبهه عريض و تقريباً پيوسته و با نيرويي در حدود ۷ لشكر زرهي و مكانيزه صورت گرفت كه با توجه به وضعيت زمين و ارزشهاي استراتژيكي و تاكتيكي آن سه منطقه عملياتي متمايز و مشخص در اين استان به وجود آورد كه از شمال به جنوب عبارت بود از:
۱ـ منطقه عمومي غرب دزفول و شوش و معبر مواصلاتي مهم و استراتژيك انديمشك كه گلوگاه حياتي خوزستان به شمار ميآيد.
۲ـ منطقه دشت آزادگان كه شهرهاي حميديه، سوسنگرد، بستان و دهها روستاي بزرگ و مناطق حاصلخيز و وسيع كشاورزي در آن قرار دارد.
۳ـ منطقه جنوب غربي اهواز تا اروندرود شامل شهرهاي مهم اهواز، خرمشهر، آبادان و ديگر نقاط اين منطقه كه داراي اهميت استراتژيك است.
هر يك از مناطق سهگانه فوق، براي نيروهاي جمهوري اسلامي هدفهاي مهم عملياتي جهت بيرون راندن نيروهاي متجاوز عراقي بودند. اين مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نيروهاي دشمن، وضعيت متفاوتي داشتند.
واحدهاي رزمي ارتش عراق كه در پي اهداف تاكتيكي و استراتژيكي خود تمام مناطق غربي استان خوزستان را از شمال تا جنوب و در عمق زياد هدف هجوم قرار دادند، در بخش مياني اين جبهه درپي تحقق اهداف زير بودند:
۱ـ ايجاد خط پيوستهاي در سراسر نقاط مورد هجوم، طوري كه تأمين و پدافند آن با حداقل توان ميسّر باشد.
۲ـ تهديد اهواز( مركز خوزستان) از سمت غرب و از محور بستان ـ سوسنگرد ـ اهواز يا حميديه ـ اهواز .
۳ـ تصرف شهرهاي عرب زبان بستان، سوسنگرد و حميديه و مناطق پر ارزش و حاصلخيز دشت آزادگان.
۴ـ دور نگاه داشتن عماره عراق از دسترس نيروهاي نظامي ايران.
ارتش عراق براي تصرف اهواز و نهايتاً اشغال خوزستان ميبايست دشت آزادگان را پشت سر ميگذاشت و با تصرف سوسنگرد و منطقه جنوب هويزه، اهواز را از غرب و جنوب مورد تهديد قرار ميداد. در چنين وضعيتي، جاده بستان ـ سوسنگرد ـ اهواز بهترين مسير تداركاترساني به نيروهاي اشغالگر بود. وسعت منطقه ايجاب ميكرد كه دشمن توان قابل توجهي وارد عمل كند. هر چند عراقيها به لحاظ پيشفرضهاي غلط خود مبني بر استقبال مردم بومي از اقدام تجاوزكارانه آنها، نميپنداشتند با مشكل چنداني روبهرو شوند. همچنين وجود هورالهويزه عملاً قواي تجاوزگر را تجزيه ميكرد. بدين سبب لشكر۹ زرهي ارتش عراق ـ كه مأموريت اشغال دشت آزادگان و محاصره اهواز از سمت غرب را عهدهدار بود ـ مجبور شد با دو فرماندهي مستقل، از دو محور كاملاً مجزا به اين منطقه هجوم بياورد:
محور اول: تنگه چزابه ـ بستان ـ سوسنگرد
جاده چزابه ـ بستان ـ سوسنگرد از نظر نظامي محوري مهم به حساب ميآيد. در عين حال وجود رود كرخه كه اين محور را به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم كرده است نيز اهميت بسياري دارد، زيرا بخش شمالي باز و قابل گسترش است؛ اما به جهت رملي بودن بسياري از زمينهاي آن، وضعيتي دشوار را بر نيروهاي نظامي تحميل ميكند. در جنوب كرخه نيز وجود رودخانههاي فرعي نسبتاً عريض سبب تجزيه نيروهاي نظامي ميشود. ضمن آنكه اشغال قطعي و مطمئن سوسنگرد مستلزم در اختيار داشتن هر دو زمين ميباشد كه اين مهم نيز با عبور از كرخه ميسّر خواهد شد.
محور دوم: طلاييه ـ جفير ـ كرخه كور
اين منطقه دشت وسيعي است كه از غرب به هورالهويزه، از شرق به رود كارون و از شمال به رود كرخه محدود ميشود. اگر چه اين منطقه به دليل فقدان هرگونه عارضه طبيعي براي حركت و مانور قواي زرهي بسيار مناسب ميباشد، ليكن هورالهويزه، كرخه كور و كارون سه مانع بزرگ است كه ميزان پيشروي نيروهاي مهاجم را محدود ميكند.
در چهارمين روز جنگ، دشمن حركت خود را از محور دوم (طلاييه به سمت جفير و از كوشك به سمت پادگان حميد) آغاز كرد و قسمتي از جاده اهواز ـ خرمشهر را مسدود كرد. در محور چزابه نيز نيروهاي عراقي به سوي بستان پيشروي كردند و با شكستن مقاومت مدافعان اندك آن به كمك عناصر ضد انقلاب، به اين شهر نفوذ كردند.
تلاش مدافعان بستان و تخريب پل بستان در پنجمين روز
جنگ(۱۳۵۹/۰۷/۰۴) نتوانست از پيشروي نيروهاي دشمن جلوگيري كند به اين ترتيب بستان اشغال شد و نيروهاي عراقي سپس به سوي تپههاي اللهاكبر و پل سابله پيش آمدند.
عملياتهاي رزمندگان در منطقه قبل از نبرد طريقالقدس
پس از هجوم سراسري ارتش عراق و پيشروي يگانهايي از آن در منطقه دشت آزادگان تا آغاز عمليات طريقالقدس كه چهارده ماه طول كشيد، نيروهاي خودي عمليات متعددي را با هدفهاي مختلف از جمله عقب راندن، انهدام نيرو و فرسايش دشمن، دستيابي به زمينهاي مناسب پدافندي، ايجاد شكاف در جبهه پيوسته دشمن و خارج شدن از حالت تدافعي، در منطقه اجرا كردند كه علاوه بر نيل به هدفهاي تعيين شده يا بخشي از آن، تجاربي كسب كردند كه زمينهساز عمليات بزرگ طريقالقدس بود. مهمترين اين عملياتها عبارتند از:
۱ـ عمليات "غيور اصلي"، در اين عمليات ۲۸ تن از پاسداران سپاه اهواز در بامداد ۱۳۵۹/۰۷/۰۴ در جاده حميديه ـ سوسنگرد به قواي زرهي دشمن كه به سوي اهواز پيش ميآمدند، يورش بردند و دشمن را درهم كوبيدند و سپس با كمك نيروهايي از لشكر۹۲ و هوانيروز، دشمن را تا نزديك مرز تعقيب و سوسنگرد و بستان را آزاد كردند.
۲ـ عمليات ۲ گردان از لشكر۹۲ ارتش، ۲ گردان از سپاه پاسداران و ۱ گردان از ستاد جنگهاي نامنظم در تاريخ ۱۳۵۹/۰۸/۰۶ كه با هدف درهم شكستن محاصره سوسنگرد با موفقيت به اجرا درآمد.
۳ـ عمليات نصر كه با تلاش لشكر۱۶ زرهي ارتش و همكاري ۲ گردان از سپاه در تاريخ ۱۵/۱۰/۱۳۵۹، در مرحله اول با هدف پاكسازي شمال كرخه كور و پيشروي به سوي پادگان حميد و تصرف آن به اجرا درآمد، كه بهرغم موفقيت روز اول نبرد و انهدام يك تيپ مكانيزه دشمن، در ادامه با پاتكهاي سنگين نيروهاي عراقي مواجه شد و موفقيتي در پي نداشت.
۴ـ عمليات امام علي در تاريخ ۱۳۶۰/۲/۳۱ با هدف آزادسازي ارتفاعات اللهاكبر در شمال كرخه، آزادسازي بستان و ايجاد شكاف در خطوط دشمن، با تلاش مشترك ارتش ، سپاه و ستاد جنگهاي نامنظم اجرا شد. در اين عمليات بخشي از مناطق اشغالي آزاد شد و قسمتي از قواي دشمن منهدم گرديد، اما پيشروي به سوي بستان به علت كمبود نيرو ميسّر نشد.
۵ ـ عمليات شهيد چمران را تيپ ۳ زرهي لشكر۱۶ ارتش با كمك مؤثر نيروهاي ستاد جنگهاي نامنظم و سپاه پاسداران در روز ۱۳۶۰/۰۵/۰۵ در دو محور طراح و حمودي سعدون انجام دادند كه طي چهار مرحله عمليات موفق گرديدند نيروهاي متجاوز عراقي را از پشت طراح تا پشت رودخانه كرخهكور عقب رانده و بخشي از قواي دشمن را منهدم نمايند.
۶ ـ در تاريخ ۱۳۶۰/۰۶/۱۱ با هدف آزادسازي غرب سوسنگرد و شهر بستان، با تلاش مشترك لشكرهاي ۱۶ و ۹۲ زرهي ارتش و دو گردان از سپاه و ستاد جنگهاي نامنظم، عملياتي در دو محور اجرا شد. در مراحل اوليه رزمندگان ابتكار عمل را به دست گرفته و موفق به انهدام نيرو و تجهيزات بسياري از دشمن شدند و پس از مقداري پيشروي با مقاومت شديد دشمن مواجه شدند، لذا ادامه پيشروي به سوي بستان ميسّر نشد.
تأثير عملياتهاي خودي بر شيوه پدافندي عراق
پس از اجراي چند عمليات رزمندگان در منطقه دشت آزادگان، با توجه به اهميت منطقه، ارتش عراق به تحكيم مواضع، ايجاد موانع متعدد و استحكامات به شرح زيراقدام كرد:
الف) شمال كرخه: يگانهاي عراقي در شمال رودخانه كرخه، در غرب ارتفاعات اللهاكبر و غرب سوسنگرد و از كناره رودخانه در حوالي دهكده جابر حمدان تا تپه ماهورهاي رملي و غيرقابل عبور دامنه ميشداغ كه ۶ كيلومتر طول دارد، موانع متعددي ايجاد كردند، از جمله:
ـ احداث يك خاكريز پيوسته به عرض و ارتفاع ۳ متر و ايجاد سنگرهاي متعدد انفرادي و اجتماعي كه از طريق كانال به هم مرتبط بودند.
ـ ايجاد ميدان پيوسته از انواع مينها و تلههاي انفجاري به عرض ۳۰۰ متر كه جلوي خاكريز و در جناح شمالي تا حوالي بستان(منطقه مواضع توپخانه دشمن) يعني حدود ۱۸ كيلومتر ادامه يافته بود.
ـ ايجاد موانع با استفاده از رشتههاي سيمخاردار حلقوي، افقي و عمودي بين خاكريز و ميدان مين.
ـ ايجاد ميدان مين نامنظم و پراكنده در جلوي موانع ذكر شده.
مواضع ارتش عراق در اين منطقه كه از يك سو به رودخانه كرخه و از سوي ديگر به زمينهاي غيرقابل عبور رملي متكي بود را يك تيپ پياده، يك تيپ نيروي مخصوص و يك تيپ زرهي و سه گردان توپخانه پدافند ميكردند و ۲ تيپ زرهي و مكانيزه نيز در احتياط اين منطقه بودند.
ب) جنوب كرخه: مواضع اصلي پدافندي دشمن در ساحل جنوبي كرخه در امتداد يك خاكريز و با همان ويژگيها و مشخصات خاكريز منطقه شمالي و در برخي مناطق مستحكمتر از آن احداث گرديده بود. ابتداي اين خاكريز به كناره يكي از انشعابات كرخه به نام نهر عبيد اتكا داشت كه استفاده از موانع رودخانه پدافند آن را محكمتر ميكرد و بعد به طول حدود ۱۵ كيلومتر رو به جنوب تا رودخانه نيسان امتداد مييافت و در پشت آن باز هم خاكريزها و مواضع ديگري براي پدافند در عمق سازمان داده شده بود.
مواضع دشمن را در جنوب كرخه حدود ۴ تيپ پياده، مكانيزه و زرهي و ۴ گردان توپخانه پدافند ميكردند و امكان تقويت سريع آن با دو تيپ زرهي و مكانيزه وجود داشت. بدين ترتيب نيروهاي عراقي در اين منطقه يك موضع پدافندي بسيار مستحكم و دژمانند با بهرهگيري از تكنيك و انبوه جنگافزار و موانع طبيعي به فاصله ۲۰ كيلومتري بستان و به صورت پدافند در عمق سازمان داده بودند و عملاً هرگونه پيشروي را در اين منطقه دشوار به گمان خودشان ناممكن كرده بودند، طوري كه به نظر ميرسيد نيروهاي متجاوز قصد داشتند با اطمينان خاطر سالها اين مناطق را در اشغال خود نگه دارند.
تأثير عملياتهاي خودي بر آمادگي رزمندگان
هر چند عملياتهاي محدود رزمندگان سبب تحكيم مواضع پدافندي يگانهاي دشمن شد، امّا اين عملياتها نتايج مهمي در جبهه خودي و آمادگي رزمندگان داشت، از جمله:
۱ـ ممانعت از ادامة تجاوز و پيشروي بيشتر دشمن در خاك ايران.
۲ـ ايجاد خودباوري بيشتر در ضربهزدن به نيروهاي عراقي.
۳ـ پيبردن به ضعفهاي تاكتيكي دشمن و خودي.
۴ـ شاداب و فعال نگهداشتن روحيه رزمي جبههها.
۵ ـ افزايش روحيه آمادگي براي اجراي عملياتهاي هجومي.
۶ ـ كسب تجربيات جديد در طراحي مانور و تاكتيكهاي رزمي.
۷ـ دستيابي به غنائم و رفع برخي از كمبودهاي تسليحاتي.
۸ ـ انتشار اخبار پيروزيهاي جبهههاي جنگ و تمايل مشاركت عمومي براي حضور در جبهه.
۹ـ ايجاد ترس و وحشت در جبهه دشمن به دليل اجراي عملياتهاي غافلگيرانه و شبانه رزمندگان.
۱۰ـ بروز خستگي روحي ـ رواني در نيروهاي دشمن به سبب آمادهباشهاي طولاني.
عمليـات طـريقالقـدس
(آزادي بستـان)
چگونگي انتخاب منطقه نبرد
پس از آزاد شدن منطقه اشغالي شرق كارون در عمليات ثامنالائمه(ع)، در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن باقي مانده بود: غرب كارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد، و منطقه غرب رودخانه كرخه. اين مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نيروهاي دشمن وضعيتهاي متفاوتي داشتندكه با توجه به توان و امكانات نيروهاي خودي، منطقه سوسنگرد و بستان براي عمليات انتخاب شد. البته در اين زمينه اختلاف نظرهايي وجود داشت. فرمانده وقت نيروي زميني ارتش با تأكيد بر اينكه دشمن در غرب رودخانه كرخه حضور دارد و ميتواند جاده اهواز ـ انديمشك را تهديد كند و از سوي ديگر، در جناح شمالي منطقه عملياتي استقرار يافته و در صورت هر نوع پيشروي در اين منطقه، جناح راست نيروهاي خودي در شمال و عقبه آن تهديد خواهد شد، با اجراي عمليات در اين منطقه مخالف بود، براي همين پيشنهاد ميكرد كه عمليات در منطقه غرب رودخانه كرخه انجام شود.
موقعيت منطقه
منطقه عمومي عمليات در شمال غربي اهواز واقع شده و داراي زمينهاي مرتفع، پست و هموار ميباشد كه از شمال به ارتفاعات اللّـهاكبر، ميشداغ و تپههاي رملي، در جنوب به رودخانه نيسان و هويزه، در غرب از يك سو به دغاغله و رودخانه نيسان و از سوي ديگر، به رودخانه سابله و نهر عبيد و روستاي صالححسن و از آنجا به سمت تپههاي رملي در شمال امتداد مييابد و از شرق به هورالهويزه و تنگة چزابه و مرزهاي بينالمللي محدود ميشود.
وضعيت و استعداد دشمن
ارتش عراق پس از ناكامي در تصرف سوسنگرد و پيشروي به سمت اهواز، در خارج از شهر و غرب سوسنگرد مواضع پدافندي خود را با استفاده از موانع طبيعي و مصنوعي در محور جابرحمدان در شمال رودخانه كرخه و محورهاي دهلاويه، سويداني و هويزه در جنوب كرخه به گونهاي مناسب تحكيم و تثبيت كرد.
ارتش عراق پس از عمليات ثامنالائمه(ع) وتحمل ضربه مهلك ناشي از آن، تمام توان خود را براي شناسايي تحركات و مقاصد نيروهاي خودي بسيج كرد و تا ۶۰ درصد موفق به كشف اين اطلاعات شد. اما به دليل نقص اطلاعات، همچنان در ترديد به سر ميبرد و در تجزيه و تحليل خود به اين نتيجه رسيده بود كه يكي از راهكارهاي احتمالي نيروهاي خودي و تمركز "تلاش اصلي" براي عمليات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نيز "تلاش پشتيباني"، از شمال كرخه و محور اللّـهاكبر، جنوب ارتفاعات رملي به سمت غرب و تنگه چزابه ميباشد.(۱۹) دشمن براي مقابله با اين راهكارها، تركيب و شكل استقرار نيروهاي خود را با استفاده از موانع موجود آرايش داد. ارتش عراق كه براي پشتيباني و تقويت نيروهاي خود به پلهاي روي رودخانههاي كرخه و سابله و جادههاي شمالي ـ جنوبي متكي بود، حفاظت و حمايت از پلها را تشديد كرد. در عين حال، عوارض رودخانههاي منطقه تحرك فوقالعاده و پشتيباني سريع را براي دشمن غيرممكن كرده بود.
نيروهاي دشمن در شمال كرخه شامل تيپ۲۶ زرهي از لشكر۵، تيپ۹۳ پياده از لشكر۴ پياده كوهستاني، گردان ۱ پياده از تيپ۲۳، تيپ۳۱ و ۳۲ نيروي مخصوص و نيروهاي جيشالشعبي بود.
نيروهاي دشمن در جنوب كرخه شامل تيپهاي۲۵ مكانيزه و ۱۶، ۳۰ و ۹۶ زرهي از لشكر۶ زرهي، تيپ ۴۸ پياده از لشكر۱۱ پياده، تيپ۱۲ زرهي از لشكر۳ زرهي، يك گردان از تيپ۳۲ نيروي مخصوص، گردان ۲۰ دفاعالواجبات، نيروهاي كماندويي لشكر۷ پياده و نيروهاي جيشالشعبي بود.
دشمن پس از آگاهي از سمت تك رزمندگان اقدامات زير را انجام داد:
۱ـ جابهجايي تيپ ۳۰ زرهي با تيپ ۳۵.
۲ـ تقويت منطقه غرب سوسنگرد با تيپ ۳۰ نيروي مخصوص.
۳ـ تمركز تيپ ۳۱ نيروي مخصوص و گروههاي كماندو در شمال كرخه، تنگة چزابه و پلهاي كرخه.
۴ـ ايجاد تمركز در گردانهاي تيپ ۱۲ در شمال كرخه و تنگه چزابه به عنوان نيروي احتياط و پاتك.
۵ـ ايجاد تمركز در تيپ ۴۸ پياده و تيپ ۹۳ در مثلث فنيخي و شمال كرخه.
۶ـ ايجاد تمركز در گردانهاي تيپ ۲۶ شمال كرخه به ويژه خطوط دوم.
۷ـ تقويت خطوط دفاعي غرب سوسنگرد با تيپ ۳۰ زرهي، گردانهاي طارق و المثني.
۸ـ انتقال تيپ ۱۰ زرهي به حوالي قرارگاه لشكر ۶ زرهي به عنوان احتياط آن لشكر براي اجراي تك در منطقه غرب سوسنگرد.
۹ـ تمركز در ذخيره مهمات توپخانه، تانك، سلاحهاي ضدتانك و سلاحهاي پدافند هوايي و افزايش مهمات خطوط اول.
۱۰ـ تمركز در تقويت نيروي حمايت از پلها و تقويت سلاح و مهمات مربوط به آن.
اقدامات خودي پيش از عمليات
مهمترين اقدامات نيروهاي خودي در فاصله دو عمليات ثامنالائمه(ع) و طريقالقدس، چنين بود:
۱ـ شناسايي خطوط و عمق دشمن؛ مهمترين شناسايي عمق با هدف انهدام دشمن در شمال غربي رودخانه نيسان شامل منطقه غرب سوسنگرد و حاشية هور و از پشت دشمن در روستاهاي دفار، نهركسر، شيخ محمود و تا حوالي بيتنعمه ميشد. براي شناسايي معابر خودي به دشمن و برعكس، شناسايي موانع مصنوعي شامل ميادين مين، خاكريزها و ساير تأسيسات و نيز شناسايي و ثبت تحركات و استعداد پشتيباني دشمن اعم از هوايي، هوانيروز، توپخانه و پدافند هوايي اقداماتي انجام گرفت. همچنين، منطقه شمال كرخه در حدفاصل جناح دشمن و ارتفاعات ميشداغ در منطقه رملي نيز شناسايي شد كه اطلاعات آن بسيار حائز اهميت بود و منجر به طرحريزي عمليات به صورت احاطهاي شد و جاده معروف روي منطقه رملي نيز بر اساس همين اطلاعات و برابر نياز عمليات احداث شد و بدينترتيب، امكان دسترسي نيروهاي خودي در خيز اول به عقبه دشمن در تنگه چزابه فراهم شد.
۲ـ سازماندهي نيروهاي مردمي به كوشش و تدبير سپاه پاسداران، به گونهاي كه در محاسبات عمليات، استعداد و توان سپاه به عنوان يكي از عوامل تعيينكننده در آغاز عمليات و كسب موفقيت مورد تأكيد قرار گرفت.
۳ـ طرحريزي عمليات بر پايه شناسايي از منطقه و توان موجود نيروهاي خودي و انجام دادن برخي جابهجاييها و تقويت منطقه كه با ظرافت و دقت خاصي انجام گرفت.
۴ـ نزديك كردن خطوط خودي به دشمن با ايجاد خاكريزهاي كوتاه.
۵ـ اجراي طرح آب براي محدود كردن خطوط پدافندي و آزاد كردن نيرو.
۶ـ احداث جادهاي به طول ۱۵ تا ۲۰ كيلومتر در زمينهاي رملي شمال منطقه عملياتي به كوشش برادران جهاد سازندگي.
در پي شهادت برخي از فرماندهان ارتش و سپاه پس از عمليات ثامنالائمه(ع)، انتصابهاي جديد موجب تغييراتي درمديريت جنگ شد كه در گسترش و تعميق همكاري سپاه و ارتش نقش به سزايي داشت.
طـرح عمليـات
الف) مأموريت و اهداف
در طرحريزي مانور عمليات پيشبيني شده بود كه نيروهاي سپاه و ارتش بايد با عمليات آفندي وسيع و انهدام گسترده قواي دشمن در اين منطقه، توان رزمي و ميل جنگجويي نيروهاي متجاوز را به شدت كاهش دهند و براي اجراي آفند نهايي جهت بيرون راندن دشمن از سرزمينهاي اشغالي آماده باشند. اهداف اين عمليات عبارت بودند از:
۱ـ قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تأمين تنگه چزابه.
۲ـ انهدام نيروي دشمن بين نهر سابله و نيسان و هورالعظيم.
۳ـ آزادسازي شهر بستان و ۷۰ روستاي ديگر.
۴ـ رسيدن به مرز بينالمللي در منطقه شيب و هورالعظيم.
۵ـ آزادسازي منطقهاي به وسعت نزديك به ۳۵۰ كيلومترمربع.
۶ـ تمركز و صرفهجويي در نيروي پدافندي.
در واقع، لازمه اجراي اين مأموريت، تأمين سه هدف شامل بستان، غرب سوسنگرد تا هور و شمال رودخانه نيسان بود. اين اهداف تأثير متقابل و يكساني بر يكديگر داشتند و تأمين يكي از آنها بدون تأمين دو هدف ديگر و يا حداقل، هدف مجاور، ممكن نبود و نگهداري هدف را بينهايت مشكل و حتي غيرممكن ميساخت.
ب) سازمان رزم
نيروهاي شركتكننده از ارتش جمهورياسلامي در اين عمليات عبارت بودند از:
ـ تيپ ۱ زرهي از لشكر ۱۶ قزوين.
ـ تيپ ۱ از لشكر ۷۷ پياده خراسان.
ـ تيپ ۳ زرهي از لشكر ۹۲ زرهي اهواز.
همچنين سه گردان توپخانه تقويت شده براي كمك مستقيم به تيپهاي عملكننده مأمور شده بودند.
نيروهاي شركتكننده از سپاه پاسداران انقلاباسلامي در اين عمليات عبارت بودند از:
ـ تيپ ۱ عاشورا شامل ۹ گردان پياده.
ـ تيپ ۲ كربلا شامل ۳ گردان پياده.
ـ تيپ ۳ امامحسين(ع) شامل ۸ گردان پياده.
ـ تيپ ۴ امامسجاد(ع) شامل ۴ گردان پياده.
ـ تيپ امامحسن(ع) شامل ۳ گردان به عنوان احتياط.
در مجموع، استعداد نيروهاي ارتش شامل ۶ گردان تانك، ۶ گردان مكانيزه و ۱ گردان پياده و ۳۰ آتشبار توپخانه بود. استعداد نيروهاي سپاه نيز شامل ۲۷ گردان پياده، ۲ گردان مكانيزه، ۱ گردان تانك و ۲ گردان تقويت شدة ادوات بود.
در طرحريزي عمليات طريقالقدس، بر پايه تجارب به دست آمده از عملياتهاي پيشين و شناختي كه از تدابير پدافندي دشمن مبني بر "پدافند عمقدار" و "پاتكهاي سريع و سنگين" وجود داشت، دستيابي به نيروهاي احتياط دشمن مورد تأكيد قرار گرفت. با توجه به اينكه مواضع دشمن در محور شمالي شامل رودخانه كرخه واقع در غرب تپههاي اللّـهاكبر به لحاظ وضعيت زمين، ضعيف بود و همچنين دشمن درك روشني از طرح عمليات اين محور نداشت، لذا اين منطقه به عنوان "تاكتيك ويژه عمليات" كه عبور از منطقه رملي و دور زدن ردههاي دوم و سوم دشمن در عمق بود، مورد توجه سپاه قرار گرفت
۱ـ شمال رودخانه كرخه به عنوان تلاش اصلي
چنانكه ذكر شد عمليات در محور شمال رود كرخه اهميت ويژهاي داشت؛ زيرا دشمن تصور نميكرد كه نيروهاي خودي از اين محور دست به حمله بزنند؛ علاوه بر آن، همزمان با آغاز درگيري، نيروهاي احتياط نيز ميتوانستند به عمق دشمن تعرض كنند و در صورت كسب موفقيت، عمليات در محور جنوبي با تك جبههاي ميتوانست موفق شود.
در اين محور، تيپ ۴ امامسجاد(ع)، به همراه يك گردان تانك ارتش مأموريت داشتند با پشت سر گذاشتن استحكامات دشمن، و پيشروي در عمق، با استفاده از جادهاي كه جهاد سازندگي احداث كرده بود، به تنگه چزابه حمله كنند و تيپ امامحسين(ع) و تيپ ۳ لشكر ۹۲ زرهي نيز مأموريت داشتند در تك جبههاي با دشمن درگير شوند.
۲ـ غرب سوسنگرد (از جنوب رودخانه كرخه تا رودخانه نيسان)
گستردگي زمين منطقه، هدفهاي متعدد موجود در آن، جبههاي بودن عمليات و نيز مواضع مستحكم دشمن در اين منطقه، موجب انتخاب دو محور شد:
الف) جاده سوسنگرد ـ بستان، از دهلاويه تا نهر سابله: هدف اين محور الحاق با تيپ امامحسين(ع) و تصرف بستان بود، لذا اين محور اهميت خاصي داشت. اساساً موفقيت در اين محور بهطور كامل بستگي به موفقيت در محور شمالي (عبور از تپههاي رملي) داشت. در اين محور تيپ ۲ از لشكر ۱۶ زرهي ارتش و تيپ ۲ پياده كربلا از سپاه مأموريت داشتند با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، پلهاي سابله را تصرف كرده و با تأمين جناح جنوبي پل حاجمسلم و تأمين شهر بستان، پس از عبور از پل رميم، تا منطقه جنوب پل ابوچلاچ را تأمين كنند. در اين محور نيز مقرر شد كه ابتدا نيروهاي سپاه با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، هدفها را تصرف و تأمين كنند، سپس تيپ ۲ از لشكر ۱۶ براي پشتيباني تك، وارد عمل شود.
ب) از ميله ۲ تا دغاغله: هدف اصلي در اين محور، انهدام نيروهاي دشمن در منطقه شمال رودخانه نيسان بود. در اين محور تيپ ۱ از لشكر ۱۶ زرهي ارتش و تيپ ۱ پياده عاشورا از سپاه مأموريت داشتند كه همزمان با محورهاي ديگر، تك را آغاز كنند و پس از انهدام دشمن و تصرف و تأمين پلها و سرپلهاي دشمن، روي رودخانه نيسان و حاشيه آن، ضمن پدافند در كناره شمالي اين رودخانه، بنا به دستور آماده شوند تا در جنوب اين پلها، ادامه تك دهند و نيروهاي دشمن را در اين منطقه منهدم كرده و پس از آن، در حد فاصل آبگرفتگي هويزه تا روستاي ابوسخيل (رفيع) پدافند كنند.
شـرح عمليــات
حمله رزمندگان
با وجود مشكلاتي كه در زمان طرحريزي و تهيه مقدمات عمليات طريقالقدس وجود داشت، از جمله احداث جاده در منطقه تپههاي رملي، عمليات در ساعت ۳۰ دقيقه پس از نيمهشب ۸ آذر ۱۳۶۰ با رمز "يا حسين(ع) فرماندهي" و با تكيه بر تاكتيك ويژه، يعني عبور نيروهاي سپاه از منطقه رملي به عنوان محور اصلي تهاجم، آغاز شد. به هنگام شروع عمليات باران به شدت ميباريد و همين امر سبب شد تا نيروهاي دشمن ـ بهرغم هوشياري نسبي ـ تصور كنند، ريزش باران موجب انصراف رزمندگان از اجراي عمليات خواهد شد، به همين دليل، با خيال آسوده به درون سنگرهاي خود خزيدند. در حالي كه بارش باران در منطقه رملي موجب چسبندگي در سطح زمين و در نتيجه، سهولت در حركت نيروها شد.
در محور شمالي رزمندگان براي تصرف و تأمين تنگة چزابه، از سه محور عمل كردند. در محور اول نيروهاي خودي "خاكريز عصا شكل" دشمن را به عنوان خاكريز خط مقدم تصرف و منطقه جابرحمدان تا تپههاي شني را پاكسازي كردند. در محور دوم اين نيروها از ديدگاه شماره ۱، در تپههاي شني وارد عمل شده و موفق به انهدام احتياط رده اول دشمن شدند. در محور سوم كه از ديدگاه شماره ۳ در شمال تپههاي شني آغاز شده بود، نيروهاي خودي با دو فلش، نيروهاي احتياط رده دوم و توپخانه دشمن را هدف حمله قرار دادند.
در اين حال، دشمن كه به هيچوجه انتظار حمله در حالت باراني، آن هم در محور شمالي را نداشت، كاملاً غافلگير شد. ردههاي اول و دوم احتياط و توپخانه دشمن كه در اين منطقه مستقر بودند از پشت مورد حمله قرار گرفتند و در كمتر از يك ساعت پس از شروع درگيري، آتش توپخانه دشمن خاموش شد و تعداد ۱۹ قبضه توپ ۱۵۲ ميليمتري، سالم به دست نيروهاي خودي افتاد. اجراي مانور با تانكهاي غنيمتي به دست آمده در عمليات ثامنالائمه(ع)، دشمن را در اين محور كاملاً گيج كرده بود، زيرا دشمن در حالي كه هرگز حتي عبور نيروهاي پياده را از روي تپههاي رملي تصور نميكرد و اين امر را تنها با هليبرد امكانپذير ميدانست، شاهد حضور تانكهاي ايران در مقابل خود بود. با نفوذ نيروهاي خودي به عمق مواضع دشمن از محور شمال، مقر تيپ۲۶ زرهي از لشكر۵ عراق تسخير شد و كليه نيروهاي اين تيپ ـ به جز شمار اندكي از فرماندهان آن ـ به هلاكت رسيدند.
در محور جنوبي، حمله نيروهاي خودي از دو محور و با هدف تصرف بستان و انهدام نيروهاي دشمن در شمال منطقه نيسان آغاز شد، ولي با وجود موفقيت در برخي از محورها، پيشروي نيروها بنا به دلايلي از جمله هوشياري دشمن، متوقف شد. چنانكه در محور دهلاويه، با آنكه نيروهاي خودي از موانع و استحكامات دشمن عبور كرده و پل سابله را تصرف كردند، ولي در يك تك جبههاي و با افزايش فشار دشمن، در جاده بستان زمينگير شدند. در محور سويداني نيز، نيروهاي خودي با وجود پيشروي در مواضع عراق و تصرف يكي از پلهاي دشمن روي رودخانه نيسان، پس از روشن شدن هوا مجبور شدند در مواضع مناسبتري استقرار يابند.
پيروزي كامل عمليات در محور شمالي و لزوم تداوم آن سبب شد تا شهر بستان كه از اهداف محور جنوبي بود، در ساعت ۹ صبح روز اول عمليات به دست نيروهاي محور شمالي آزاد شود. عراقيها كه در نزديكي پل سابله مستقر بودند، ميتوانستند با پاتك خود تمام دستآوردهاي عمليات را تهديد كرده و بستان را دوباره به اشغال درآورند. به همين دليل، كليه تلاشها در روز اول و شب دوم به تثبيت منطقه تصرف شده معطوف شد. اما هوشياري دشمن، جبههاي بودن تك و تعجيل در اجراي عمليات موجب ناكامي در محور جنوبي شد.
واكنش دشمن
در نخستين ساعات روز اول عمليات، يگانهاي زرهي و مكانيزه دشمن براي جلوگيري از حملة نيروهاي خودي به داخل تنگة چزابه و ممانعت از پيشروي آنها، دست به پاتك زدند. مسدود بودن جاده بستان به شيب، سبب شد كه نيروهاي تقويتي دشمن از محور عماره ـ شيب وارد منطقه عملياتي شوند. در اين حال، نيروهاي خودي تمام تلاشهاي سنگين و اوليه نيروهاي دشمن را در داخل تنگة چزابه و نزديكي پل سابله سركوب كردند. در همين حال بمباران شديد شهر بستان در دستور كار نيروهاي عراقي قرار گرفت.
در روز دوم عمليات، فرماندهي دشمن به يگانهاي ستون دوم و سوم دستور عقبنشيني داد. علت شكست پاتك دشمن، بيشتر متأثر از عوامل زير بود:
۱ـ حجم فراوان يگانهاي دشمن در منطقهاي محدود.
۲ـ سرعت و شتاب دشمن در طرحريزي پاتك.
۳ـ مشاركت يگانهايي در پاتك كه مورد تهاجم نيروهاي خودي قرار گرفته بودند و از روحيه و انسجام لازم برخوردار نبودند.
۴ـ مقاومت نيروهاي خودي.
۵ـ اجراي آتش مناسب روي دشمن.
۶ـ بهكارگيري مناسب سلاحهاي ضدزره.
بدينترتيب، تلاش دشمن در روز اول، شب دوم و روز دوم عمليات به شكست انجاميد. تصرف پل سابله به دست يگانهاي دشمن ميتوانست تمام دستآوردهاي عمليات را مورد تهديد قرار دهد. در روزهاي بعد، دشمن با وجود تلاشهايش در تنگة چزابه و پل سابله، موفقيتي كسب نكرد و نيروهاي خودي پس از شش روز، منطقه تصرف شده را پاكسازي و تأمين كردند. نيروهاي خودي در ادامه براي آزادسازي منطقه ميان شمال رودخانه نيسان و جنوب رودخانه سابله، سعي در طرحريزي عمليات كردند ولي با عقبنشيني ناگهاني دشمن به شمال رودخانه نيسان، نيروهاي خودي بدون اجراي عمليات بر منطقه مسلط شدند.
شهيدان عمليات
موفقيت عمليات طريقالقدس حاصل مقاومت و تلاش همة رزمندگان شركت كننده در اين عمليات، همه طراحان و فرماندهان هدايت كنندة عمليات و همة نيروهاي پشتيباني كنندة عمليات، به ويژه جانبازي ۶۷۴ تن از پاسداران و بسيجيان و ۱۲۵ تن از ارتشيان كه در اين عمليات به شهادت رسيدند، ميباشد.
خسارات و تلفات دشمن
در اين عمليات ۱۷۰ دستگاه تانك و نفربر، ۲۰۰ دستگاه خودرو، ۱۳ فروند هواپيما و ۴ فروند هليكوپتر دشمن منهدم شد. همچنين حدود ۳۵۰۰ تن از نيروهاي دشمن كشته و ۵۰۰۰ تن زخمي شدند و ۵۴۶ تن ديگر به اسارت نيروهاي خودي درآمدند و بيش از ۱۵ تيپ دشمن از ۱۰ تا ۹۰ درصد منهدم و از صحنه نبرد خارج شدند.
در اين عمليات همچنين حدود ۱۵۰ دستگاه تانك و نفربر، ۱۹ قبضه توپ ۱۵۲ ميليمتري، ۲۵۰ خودرو، ۳۰ قبضه سلاح ضدهوايي ۲۳ و ۱۴ ميليمتري و ۱۲۰دستگاه ماشينآلات مهندسي نيز به غنيمت نيروهاي خودي درآمد.
ارزيابي عمليـات
جمهوري اسلامي ايران در پي موفقيت در دو عمليات فرماندهي كل قوا و ثامنالائمه(ع) و كسب تجربيات جديد، درصدد برآمد تا با يك اقدام بزرگ ديگر ضمن قطع ارتباط بين قواي دشمن در شمال و جنوب استان خوزستان، قواي متجاوز عراقي را تا مرزهاي بينالمللي عقب براند، براي همين تمامي توان بالفعل خود در جبهههاي جنوب را متمركز كرد و عمليات با موفقيت اجرا شد و هدفهاي مشخص شده به دست آمد. در اين پيروزي عوامل مهمي نقش داشتند كه مهمترين آنها چنين است:
۱ـ ايمان و انگيزه متعالي و روحيه شهادت طلبي رزمندگان
ايمان به پيروزي و اعتقاد به اصالت نبردي كه بر عليه متجاوز اشغالگر در جريان بود، در صحنه نبرد طريقالقدس قدرت و توانايي تعيين كنندهاي به رزمندگان داده بود كه تا سرحد جانبازي و شهادت قبول خطر كرده و براي آزاد ساختن سرزمينهاي اشغالي با اتكا به عنايات خداوندي بر دشمن يورش بردند و حماسهاي بزرگ از شهامت و پايمردي در پيكار با متجاوزان را براي هميشه از خود به يادگار گذاشتند.
امام خميني در نخستين واكنش در برابر پيروزي در عمليات طريقالقدس، به اصلي اشاره فرمودند كه جوهره و باطن تحولات اخير و پيروزيها به شمار ميرفت و فراتر از پيروزي ظاهري در عمليات بود و از آن به عنوان "فتح الفتوح" نام بردند:
«آنچه براي اينجانب غرورانگيز و افتخارآفرين است، روحيه بزرگ و قلوب سرشار از ايمان و اخلاص و روح شهادتطلبي اين عزيزان ـ كه سربازان حقيقي ولياللّـهالاعظم ارواحنا فداه هستند ـ ميباشد و اين است فتحالفتوح.»
۲ـ وحدت فرماندهي
نياز قاطع و اساسي به هماهنگي تلاشها و فعاليتهاي عناصر مختلف تشكيل دهندة يك نيرو در عمليات و اجتناب از تفرقه و تشتت تلاشها در نيل به يك هدف و جلوگيري از لوث شدن مسئوليتها و حداكثر استفاده از سرعت و قاطعيت در تصميمگيريها و هدايت عمليات، از اصول ضروري در يك عمليات نظامي است كه آن را اصل "وحدت فرماندهي" ناميدهاند.
در نبرد طريقالقدس كه با مشاركت سپاه پاسداران و نيروي زميني ارتش اجرا گرديد در حاليكه دو سازمان نظامي مجزا در آن شركت داشتند، روش "فرماندهي مشترك" و هدايت و فرماندهي عمليات از يك مركز واحد، سبب هماهنگي تلاشهاي فكري و عملي و در نتيجه موفقيت بارز عمليات گرديد.
امام خميني پس از گذشت سه روز از عمليات در ديدار با گروهي از نظاميان كه از بخشهاي مختلف ارتش و سپاه بودند، ضمن برشمردن آثار جنگ در ايجاد روحيه و تحرك، دربارة نتايج وحدت ارتش و سپاه و تأثير آن در كسب پيروزي فرمودند:
«شما ميبينيد كه در هر جايي كه سپاه پاسداران و ارتش و ساير قواي مسلح با هم ميشوند، پيروزي عظيم نائل ميشود.»
۳ـ حضور نيروهاي مردمي
عمليات طريقالقدس دومين تجلي قدرت مردم در كسب پيروزيهاي بزرگ بود كه نتايج حضورشان در جبهه و تفوق آنها در ميدانهاي نبرد نشاندهنده درستي روش در سازماندهي و به كارگيري نيروها بود. شايد بتوان گفت كه حضور چشمگير و نسبتاً گسترده نيروهاي مردمي درعمليات طريقالقدس مهمترين ويژگي اين عمليات بود. آيتاللّـه خامنهاي، رئيس وقت شورايعاليدفاع، در پايان جلسه اين شورا در اين باره گفت:
«در اين عمليات (طريقالقدس) نقش بسيار مهم نيروهاي مردمي كاملاً آشكار شد، يعني تراكم نيروي مردمي مشتاق جهاد و شهادت به قدري بود كه اين نكته به وضوح به چشم ميخورد … علاوه بر نيروهاي نظامي و ارتشي و سپاه ما در اين منطقه كه نيروهاي زيادي بودند، عمدتاً نيروهاي بسيج مردمي و جوانان رزمنده ما بودند.»
سردار غلامعلي رشيد در تجزيه و تحليل سلسله عملياتهاي آزادسازي مناطق اشغالي، در سمينار مشورتي فرماندهان سپاه در اين باره گفت:
«من فكر ميكنم ويژگي اصلي عمليات، بهكارگيري مردم براي اولين بار در سطحي گسترده بود. وقتي ما ۳۰ گردان براي اولين
بار در عمليات طريقالقدس وارد عمل كرديم، ميتوانيم بگوييم براي اولين بار ما از بسيج مردمي و سپاه به صورت گسترده استفاده كرديم و نتيجه عالي گرفتيم.»
۴ـ خلاقيت در طراحي مانور و اتخاذ تاكتيك مناسب در نبرد
تاكتيك ويژه در عمليات طريقالقدس، عبور از منطقه تپههاي رملي بود كه بر پايه خلاقيت، ابتكار عمل و شجاعت نيروهاي مردمي و انقلابي طراحي شده بود و نقش اصلي و تعيينكنندهاي در كسب پيروزي داشت. دشمن پيش از عمليات، سمت اصلي تك نيروهاي خودي را تك جبههاي با اتكا بر جاده سوسنگرد ـ بستان پيشبيني ميكرد؛ ضمن اينكه درك روشني از ميزان نيروهاي شركتكننده نيز نداشت. لذا، با وجود هوشياري در مورد اجراي عمليات، از لحاظ تاكتيكي غافلگير شد. اين ويژگيهاي تاكتيكي سبب شد تا در عمليات طريقالقدس پس از پيشروي نيروهاي خودي، دشمن بلافاصله از مناطق تصرف شده عقبنشيني كند.
ضربه قاطعي كه در اين عمليات به لحاظ ويژگيهاي تاكتيكي بر دشمن وارد شد، نتايج اساسي و استراتژيكي در پي داشت، چنانكه بر اثر اين ضربه، دشمن تعادل خود را از دست داد و پس از آن ديگر نتوانست اين تعادل را بازيابد. درباره ابعاد و ويژگيهاي اين عمليات و نتايج آن، يكي از كارشناسان نظامي غربي ميگويد:
«عمليات طريقالقدس، نتايج مهم عملياتي را در بر داشت. با اين تلاش وسيع ايرانيها در جنگ، تا اين مرحله، قدرت برنامهريزي عملياتي و مهارتهاي فرماندهي و كنترلشان تا حدود زيادي افزايش يافت. در واقع، اين عمليات بيانگر لياقت ايرانيها در ايجاد و كنترل عمليات نظامي مختلف، در سطح وسيع بود. ثانياً پاتك بستان، ايران را قادر ساخت براي نخستين بار با موفقيتي چشمگير، تاكتيكهاي موج انساني را ـ كه تاكتيك حاكم بر جبهههاي جنگ شد ـ به مرحله آزمايش درآورد.»
در واقع نتايج ناشي از حضور مردم در صحنه نبرد و تبيين استراتژي جديد در جنگ به تحقق شيوه جديدي از جنگ انجاميد كه غربيها از آن بيشتر به عنوان، "تاكتيك موجهاي انساني" نام ميبرند. تاكتيكي كه در مرحله آزمايش با موفقيت چشمگيري همراه شد. اين ملاحظات سبب شد تا نقش سپاه و نيروهاي مردمي در روند جنگ از جايگاه بالايي برخوردار شده و موقعيت سپاه در جنگ تثبيت شود.
آنتوني كردزمن كارشناس نظامي امريكايي، درباره تاكتيك اين عمليات و تأثير آن در روند جنگ، نوشته است:
«عمليات طريقالقدس از لحاظ تاكتيكي هيچ تفاوتي با عمليات گذشته ايرانيان نداشت، با اين حال فرماندهان سپاه پاسداران و روحانيون متقاعد شدند كه پاسداران ميتوانند بدون طرحريزيهاي پيچيده نظامي و پشتيباني ارتش، از طريق حمله مستقيم و با استفاده از احساسات مذهبي در جنگ پيروز شوند.»
در حالي كه پيروزي در عمليات حاصل پيچيدگي طرح و عمليات و ويژگي تاكتيكي آن بود و همين مسئله به غافلگيري دشمن انجاميد، كردزمن با نگاهي مغرضانه، اين ابعاد را انكار ميكند. در اين حال، ويليام اف هيكمن ـ يكي از فرماندهان نيروي دريايي امريكا ـ استفاده از نيروي پياده را يك تغيير استراتژيكي عمده نام نهاده و نوشته است:
«در اين عمليات كه ايرانيها آن را عمليات طريقالقدس نامگذاري كردند، يك تغيير استراتژيكي عمده به چشم ميخورد، ايرانيها به استراتژي استفاده از نيروهاي پياده و سرمايهگذاري روي احساسات آنها، جهت غلبه بر كمبود تجهيزات نظامي روي آوردهاند.»
بدينترتيب، علاوه بر شكلگيري تاكتيك جديد عملياتي و بلوغ و تكامل آن، ذهنيت و باورهاي غلط دشمن دربارة توان نيروهاي خودي نيز در هم ريخت، طوري كه براي ادامة حضور در مناطق اشغالي دچار ترديد شد و براي تصميمگيري در اين زمينه نياز به زمان داشت. حمله دشمن به پل سابله و سپس عقبنشيني از شمال رودخانه نيسان، به اعتقاد برخي از صاحبنظران نظامي، نخستين تحول در باور و نگرش دشمن بود كه ظاهر شد، ولي فرماندهي دشمن زماني توانست در اين مورد تصميم بگيرد كه بخش گستردهاي از توان نظامياش منهدم شده بود و به ناچار شكست سنگيني را پذيرفت.
همچنين تدبيري كه براي حمله به نيروهاي دشمن اتخاذ گرديد، تهاجم به عمق مواضع عراقيها در ردههاي دوم و سوم پدافندي بود كه همزمان با هجوم به خط مقدم انجام پذيرفت طوري كه نيروهاي دشمن فرصت حركت دادن و جابهجايي نيروهاي در عمق خود را پيدا نكردند و اين مهم به نحو احسن در محور شمال كرخه انجام شد.
۵ ـ رعايت اصل صرفهجويي در قوا و تمركز نيرو
زمانيكه عمليات طريقالقدس به عنوان تلاش اصلي نيروهاي خودي در منطقه خوزستان طرحريزي ميشد، با توجه به وضعيت توان رزمي، تقدم همه تلاشها به اين عمليات داده شد و در ساير مناطق حداكثر صرفهجويي در كاربرد يگانها به عمل آمد. همچنين پس از طراحي مانور و برآورد نيروي لازم و متناسب براي عمليات و مشخص كردن مأموريت هر يك از يگانهاي عمده مانوري، تلاش شد كه توان رزمي برتر نسبت به دشمن در زمان و مكان قطعي فراهم شود، از اينرو فرماندهان پس از انتخاب جبهه مركزي به عنوان منطقه نبرد، متناسب با وضعيت دشمن، اقدام به تمركز قوا كردند كه مهمترين آنها بسيج نيروي مردمي در اين منطقه و اختصاص حداكثر تلاشهاي توپخانه، هوانيروز، نيروي هوايي و جهاد سازندگي به اين عمليات بود. علاوه بر آن، يك تيپ زرهي از منطقه شوش به غرب سوسنگرد انتقال يافت و در احتياط قرار گرفت.
به طور خلاصه، وارد عمل كردن ۴ تيپ پياده، ۴ تيپ زرهي، ۲ توپخانه لشكري تقويت شده، يك گروه توپخانه و اختصاص حداكثر تلاشهاي پشتيباني رزمي و پشتيباني خدمات رزمي به اين منطقه در حد مقدورات موجود، اقداماتي بود كه به منظور تحصيل قدرت رزمي برتر نسبت به دشمن انجام گرفت و اصل تمركز قوا در حد توانايي نيروهاي مسلح، در نبرد طريقالقدس رعايت گرديد.
۶ ـ رعايت اصل غافلگيري
مهمترين عامل غافلگيري در اين نبرد، استفاده از زمينهاي رملي براي تك به جناح و عقبه دشمن بود و اين تك جناحي عامل سرنوشتساز و تعيينكننده اين نبرد بود. در بحث تدبير و تمهيدات دفاعي فرماندهان عراقي گفته شد كه دشمن از حمله قريبالوقوع رزمندگان در اين منطقه آگاه بود اما خطري را كه از سمت زمينهاي رملي تهديدش ميكرد، پيشبيني نميكرد.
شايد بتوان گفت كه حفظ اسرار عملياتي به طور كامل و اختفاء حركات به عنوان عوامل غافلگيري به صورت كيفي در اين عمليات به كار گرفته شد و دشمن با غفلت و عدم رعايت تأمين، امكان غافلگيرشدن خود را فراهم كرد. به هر حال، بهرهگيري از نقاط ضعف دشمن در صحنه نبرد براي اغفال او مهمترين عاملي است كه همواره بايد مورد توجه طراحان عمليات و فرماندهان باشد.
البته هرچند در جنوب كرخه موفق به غافلگير كردن دشمن نشديم، اما عمليات پيروزمندانه در شمال كرخه در فعاليت و اقدامات دشمن در جنوب كرخه نيز تأثير گذاشت و در نهايت دشمن مجبور به عقبنشيني شد.
بنابراين با بهرهبرداري از غفلت و سهلانگاري دشمن در تأمين جناح خود، با غافلگير كردن دشمن در زمان و مكان مناسب، نيروهاي خودي اصل غافلگيري را رعايت كردند و بدين ترتيب پيشبينيها و طرحهاي ارتش عراق را در واكنش مناسب و به موقع در مقابله با تك خودي خنثي كردند. گفتني است كه در اين نبرد دشمن ميتوانست با اختفاي حركات خود و رعايت اسرار عملياتي و اقدامات فريبنده، قواي خودي را غافلگير و به جنوب نيسان عقبنشيني اختياري نمايد.
نتايج و نكات آموزشي عمليات طريقالقدس
عمليات طريقالقدس حاوي نكات آموزشي و تجربيات مهمي بود، ازجمله:
۱ـ امكان جبران برتري هوايي و ديدهباني دشمن با استفاده از تاريكي و عمليات در شب.
۲ـ امكان جبران برتري آتش توپخانه دشمن با استفاده از غافلگيري و تك به مواضع توپخانه دشمن در ابتداي نبرد.
۳ـ امكان جبران برتري زرهي دشمن با استفاده از پياده نظام ورزيده و متهور مجهز به جنگافزار ضد تانك انفرادي و استفاده صحيح از زمين و امكانات پياده نظام.
۴ـ قابليت و اهميت كاربرد جالب توجه سلاحهاي سبك ضد تانك.
۵ ـ اهميت پياده نظام ورزيده در ايجاد شكاف در مواضع و بين نيروهاي دشمن.
۶ ـ استفاده از شيوه جنگ الكترونيك، ارزش و اهميت پستهاي استراق سمع.
۷ـ استفاده از قدرت بسيج مردمي براي بالا بردن توان رزمي.
۸ ـ قدرت و توانايي عظيم نيروهاي مردمي و نقش سرنوشتساز و تعيينكننده آنها در عمليات.
۹ـ جلب نظر مردم براي پشتيباني از جنگ.
۱۰ـ اهميت و ارزش شناسايي و اطلاع كامل از وضعيت زمين تا پائينترين رده.
۱۱ـ اهميت سرعت عمل.
۱۲ـ اتكاء محض به استحكام مواضع براي پدافند از آن كافي نبوده و انگيزه و اعتقاد كه سبب تهور و شجاعت ميشود، ضرورتي اصلي و اساسي است.
۱۳ـ اهميت رعايت اصول جنگ كه نشان ميدهد بياعتنايي به هر كدام از اين اصول ممكن است نتايج شومي به بار آورد.
۱۴ـ ضرورت اجراي عمليات استفاده از موفقيت براي بهرهگيري كامل از تك و وصول به اهداف اساسي وتعيينكننده.
بازتاب عمليات طريقالقدس
بعد از دو شكست پي در پي و سنگين ارتش عراق در دو عمليات ثامنالائمه(ع) و طريقالقدس، انتظار ميرفت تغييراتي در رويكرد محافل سياسي و خبري در انعكاس اخبار مربوط به جنگ و تواناييهاي جمهوري اسلامي ايران مشاهده شود، اما در موضعگيري رسانههاي منطقه و غرب تغييري صورت نگرفت و جنگ رواني و تبليغاتي عليه جمهوري اسلامي ادامه يافت و حتي سناريوهاي جديدي براي تضعيف و در انزوا قرار دادن ايران طرحريزي كردند. از جمله متهم كردن ايران به پرورش تروريسم و دخالت در امور كشورهاي منطقه. در اين خصوص وزارت كشور دولت بحرين با انتشار بيانيهاي خبر از دستگيري تعدادي افراد مسلح از اتباع كشورهاي عربي و ايران داد كه قصد خرابكاري داشتهاند. در اين بيانية سؤال برانگيز بدون آن ذكري از افراد دستگير شده و نام ساير كشورها برده شود، صرفاً به ايران اشاره شده و حتي تأكيد شده كه افراد گروه فوق در ايران آموزش تروريستي ميديدند. بدين ترتيب سوژه مناسبي براي تحت الشعاع قرار دادن پيروزيهاي ايران و شكست عراق و همچنين تحريك احساسات و افكار عمومي مردم كشورهاي منطقه عليه جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده شد. در پي آن راديو اسرائيل نيز گفت:
«دولت بحرين اقدام حكومت جمهوري اسلامي ايران را مبني بر اعزام تروريست به آن كشور به شدت مورد اعتراض قرار داد.»
آسوشيتدپرس نيز در گزارشي به نقل از نشريات بحرين گزارش داد كه بازداشتشدگان اعتراف كردند كه براي انجام دادن اقدامات خرابكارانه ضد بحريني، در ايران تعليم ديدهاند.(۳۷) همچنين راديو لندن به نقل از نشريات عربستان گفت:
« عربستان هدف جوخههاي تروريستي است كه در ايران آموزش ديدهاند.»
حتي گروه تروريستي سازمان مجاهدين خلق(منافقين) كه رهبر و تعدادي از اعضاي ارشد آن به تازگي از فرانسه رانده و به عراق عزيمت كرده بودند، همسو با تبليغات كشورهاي عرب و غرب با انتشار بيانيهاي ادعا كردند كه حكومت ايران گروههاي تروريستي تربيت ميكند و آنها را به نقاط مختلف از بيروت تا پاريس ميفرستد. به رغم واكنش مقامهاي تهران و برخي سفيران ايران در كشورهاي منطقه به اين تلاشهاي تبليغاتي و اعلام اينكه اين داستان ساختگي است و تصريح كردند كه دولت ايران هيچ دخالتي در اين دسيسهها نداشته و ندارد و همه اينها براي خنثيسازي پيروزيهاي ايران و شكست نيروهاي عراقي صورت گرفته است اما موج تبليغاتي با شتاب و شدت فراواني عليه جمهوري اسلامي ادامه يافت و حتي وزير كشور بحرين اعضاي شوراي همكاري خليجفارس را دعوت به تشكيل نيروي واكنش سريع كرد كه بيدرنگ كشورهاي عربستان و كويت از آن استقبال كردند. وزير كشور عربستان نيز در اظهاراتي ايران را متهم به خرابكاري در بحرين كرد و گفت:
« ما از مدتها پيش از اين مطلب اطلاع داشتيم لذا مايلم اعلام كنم كه پادشاهي سعودي همواره با تمام قدرت امنيت و ثبات بحرين را حفظ خواهد كرد.»
در پي انتشار اين سناريو، موضوع قوت گرفتن دخالت امريكا در امور ايران و تلاش اين كشور براي تشكيل نيروي واكنش سريع، محور بحث محافل سياسي و نظامي و از عنوانهاي اصلي خبر رسانهها شد.
روزنامه ساندي تايمز چاپ لندن از طرح سرّي امريكا براي مداخله نظامي در سرزمينهاي جنوب ايران و كشورهاي ديگر نظير پاكستان، تركيه، كشورهاي خليج فارس و ... در صورت لزوم خبر داد. مفسر ساندي تايمز يادآور شد كه امريكا زماني اين طرح را به اجرا ميگذارد كه پرزيدنت ريگان اوضاع را تا حد كافي خطرناك بداند.
فرمانده نيروهاي واكنش سريع امريكا نيز اعلام كرد كه به ستاد مشترك ارتش امريكا پيشنهاد داده است تا در يكي از كشورهاي عربي يك مركز فرماندهي دائمي براي نيروي واكنش سريع ايجاد شود. وي گفت در اين مركز ۲۰۰ افسر فعاليت خواهند كرد. ضمن آنكه پيشنهاد تأسيس هفت پايگاه نظامي در پنج كشور مختلف منطقه تأكيد شده است.
به رغم همة اين تلاشها، پيروزي رزمندگان اسلام چنان مهم بود كه رسانهها نتوانستند آن را كتمان كنند، لذا با گذشت چند روز از عمليات، به صورت بسيار كمرنگ و دو پهلو به درج اخبار پيروزيهاي ايران پرداختند. خبرگزاري فرانسه آزادسازي بستان را نشانه بروز شكاف در جبهههاي مختلف عراق ذكر كرد و گفت:
«اين يك واقعيت است كه تصرف بستان (كه بغداد آن را تكذيب كرده است) در ۱۲ كيلومتري مرز ايران و عراق و پيشروي ايران در اين منطقه، اهميت استراتژيك و رواني بسياري دارد زيرا، اولاً بستان نزديكترين شهر ايران به مرز عراق است، در ثاني اگر قواي ايران (چنانكه ادعا ميكنند) در اين منطقه موضع بگيرند خطوط جبهه عراقي به دو نيم تقسيم ميشود.».
راديو لندن نيز با بيان ادعاي عراقيها در ابتداي گزارش خود، سعي كرد پيروزي ايران را موقتي جلوه دهد. گزارش اين راديو چنين است:
«عراقيها ميگويند كه ايرانيان تلفات سنگيني دادهاند، اما تا پريروز دولت ايران ميگفت به بزرگترين پيروزي جنگ دست يافته است.»
راديو امريكا نيز بدون اشاره به اهميت پيروزي ايران گفت:
« مقامات مسئول عراقي اقرار كردند كه نيروهاي ايراني دست به حملهاي در منطقه بستان زدهاند ولي نگفتند كه مطمئناً ميتوانند جلو اين حمله را بگيرند.»
خبرگزاري كويت هم با استناد به گزارش يك فرمانده عراقي و به نقل از تلويزيون بغداد گزارش داد:
« ارتش عراق در اين درگيريها ضايعات فراواني به نيروهاي ايران وارد كرده و برتري خود را در اين منطقه نشان داده است. ... زيرا با اجراي يك ضد حمله توانسته تانك و سربازان ايراني را از هم بپاشد و تعدادي زيادي از سربازان ايراني را به اسارت بگيرد.»
گزارش خبرگزاري فرانسه نيز از عمليات طريقالقدس چنين است:
« براي يك خارجي بسيار مشكل است تا نظر درستي راجع به آنچه از هشت روز قبل در صحنه جنگ ميگذرد، بدهد. مقامات رسمي عراق در اين مورد سكوت كردهاند و وسائل خبري اطلاعات كمي را در اختيار ميگذارند. چنين معلوم است كه جنگ سختي را در اطراف سوسنگرد در جريان است ولي هيچ چيز خبرهاي ايران مبني بر عقب راندن نيروهاي عراقي تا امروز را تأييد نميكند.»
اين خبرگزاري در حالي كه در خبر مذكور سعي در غيرواقعي جلوه دادن گزارشهاي ايران دارد، در گزارش دو روز بعد خود اعلام كرد:
« بنابه اظهار ناظران نظامي، عراقيها به شدت مقاومت ميكنند و تاكنون به طور موقت توانستهاند جلوي پيشروي ايران را بگيرند.»
خبرگزاري فرانسه پس از آشكار شدن پيروزي ايران در عمليات طريقالقدس، اين موفقيت را موجب ايجاد ابهام بيشتر در سرنوشت جنگ اعلام كرد:
« در حدود دو هفته نيروهاي ايراني در ناحية مركزي مرز سوسنگرد تا مرز پيش رفتهاند. اين حادثه بزرگي است، زيرا نوار تصرف شده توسط عراقي در طول نوار مرزي، قطع شده و خاك عراق در ناحيه العماره عملاً آسيبپذير شد. ... ( تأثير اين پيروزي) سرانجام جنگ را كمتر قابل پيشبيني ميكند زيرا طرفين همچنان امتيازهايي را در دست خواهند داشت.»
روزنامه هرالدتريبون چاپ لندن نيز نه تنها اخبار پيروزيهاي ايران را مبهم تلقي ميكند، بلكه بيشتر به برتري نيروهاي عراقي و كمك كشورها به عراق و خريدهاي تسليحاتي اين كشور به عنوان نقطه قوت اشاره كرده و نوشته است:
« تأييد و يا تكذيب گزارشهاي طرفين درگير درباره عمليات نظامي خويش به هيچوجه امكانپذير نميباشد، زيرا نه تنها حكام جمهوري اسلامي بلكه رهبران عراق نيز از عزيمت خبرنگاران خارجي بيطرف جلوگيري ميكنند. با اين همه، منابع آگاه تأكيد كردهاند كه ظرف چند هفته گذشته قدرت نيروي هوايي عراق در مقايسه با ماههاي نخست جنگ افزايش يافته است وبه همين دليل جنگندههاي عراقي در فاصلهاي كمتر از سه هفته چند بار پايگاههاي حساس جنوب ايران را بمباران كردهاند.»
به نوشته هرالدتريبون دولت فرانسه اخيراً ۲۵ فروندجنگنده ميراژ در اختيار عراق قرار داده است. گزارشهاي تأييد شده ثابت ميكند كه دولت شوروي نيز ارسال سلاحهاي سنگين به رژيم بغدادرا از سر گرفته است. گزارشگر نشريه هرالدتريبون افزوده است:
« در حال حاضر حدود ۲۰۰ هزار مايل مربع از سرزمين ايران در اشغال نيروهاي عراقي است و گفته ميشود كه ارتش عراق امكانات وسيعي را از جمله بسيج دوميليون نفر براي مبارزه عليه جمهوري اسلامي در اختيار دارد... با توجه به اعلاميههاي ضد و نقيض جمهوري اسلامي و عراق، به هيچوجه نميتوان سرنوشت جنگ دو كشور همسايه را پيشبيني كرد به ويژه كه چند كشور عربي آمادگي خود را براي كمك مالي به عراق اعلام كردهاند. به عنوان مثال به زودي كويت، عربستان سعودي، امارات متحده عربي هر يك مبلغ دو ميليارد دلار در اختيار رژيم بغداد قرار خواهند داد.»
خبرگزاري فرانسه نيز با اشاره به تغيير رويكرد شوروي در مورد جنگ ايران و عراق، گزارش داد:
« شوروي كه از ابتداي جنگ اعلام بيطرفي كرده بود، اكنون از موضع خود خارج شده و جانب عراق را گرفته است. به طوري كه هواپيماهاي عظيم آنتونوف ۲۲ با ظرفيت مفيد هشتاد تن و تنها هواپيماي قابل حمل تانكهاي تي ۶۲ و تي ۷۲، كه در پل هوايي جنگ اكتبر ۷۳ مصر و در سال ۱۹۷۹ در افغانستان درخشيده بودند، اكنون در آسمان عراق ديده ميشوند. بر اساس اظهارات ناظران متخصص، اين هواپيماها سريعاً براي ارتش عراق وسايل سنگين ضروري براي ضد حمله را حمل ميكنند. علاوه بر اين، بنابه گزارش منابع ديپلماتيك، شوروي تحويل ميگهاي ۲۵ به عراق را تسريع كرده و همچنين تحويل تانكهاي تي ۶۲ و تي ۷۲ را از سرگرفته است.»